کوپرنیک

از ویکی نجوم
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ مارس ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۱۷ توسط هانيه اميري (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو
این نوشتار خرد توسط مؤلف آن تکمیل می‌شود . لطفا شکیبا باشید . 


نیکلای کپرنیک (نیکولائوس کپرنیکوس، پایه گذار اخترشناسی جدید[ویرایش]

کپرنیک تحت تأثیر عموی فاضل خود، که سرپرستی او را از 10 سالگی پذیرفته بود، به دانشگاه کراکو وارد شد و به تحصیل ادبیات یونان و روم باستان، فلسفه، الهیات، قانون، طب و ریاضیات پرداخت. وی با ادامۀ تحصیل در ایتالیا، به دریافت درجۀ دکتری در قانون شرع (قانون کلیسایی) نائل آمد و در حرفۀ طبابت عصر خود نیز تبحر یافت. اما پس از برخورد با اخترشناسی معروف در دانشگاه بولونیا، شوقی ماندگار نسبت به اخترشناسی در درونش زبانه کشید. وی در سال 1500 میلادی در این مبحث در واتیکان در رم به تدریس پرداخت. مهارت در زبان یونانی به او امکان داد که مطالعۀ آثار کلاسیک دست اول را دنبال کند. این علایق،توأم با شباهتی که در زیجهای آلفونسی یافته بود، او را بر انگیخت تا سی سال در تکوین مدل خورشید مرکزیبکوشد و کتابی شش جلدی با عنوان دربارۀ دوران افلاک آسمانی منتشر کند. گرچه دستنوشته های این اثر بزرگ عملا در سال 1530 کامل شد، اما کپرنیک انتشار آن را به سبب ملاحظات سیاسی و مذهبی تا سالهای آخر عمر خود به تعویق انداخت. آخرین مجلد این کتاب در بستر مرگ خود به دست او رسید. جوهر طرح وی با کلمات خودش چنین بیان شده است:

در میان همه چیز خورشید در حال سکون است. زیرا در این زیبا ترین معبد، آیا کسی میتواند این چراغ را در جایی دیگر یا در موضعی بهتر قرار دهد که بتواند همه چیز را در یک زمان روشن کند؟ پس واقع امر این است که خورشید، گویی بر تخت شاهی جلوس کرده است و بر تمام خانواده ی سیارات که به گرد آن میگردنند، حکومت میکند. به این ترتیب، کپرنیک زمین را از موضع مقبولی که در مرکز جهان داشت به موضع یکی چند سیاره ای تبعید کرد که در مداری خورشید را دور میزدند. اگر وی چند روز بعد از انتشار نظریۀ خود نمرده بود ، بی تردید به خاطر چنین ایده¬های بدعت آمیزی گرفتار خشم محکمۀ تفتیش عقاید میشد.

به عقیدۀ کپرنیک زمین هم مانند سایر سیارات دیگر، هم به دور محور خود میچرخد و هم خورشید را دور میزند. او ستاره ها را بسیار دور و در جای خودشان ثابت میدانست. به نظر وی، همین فاصله ی دور ستارگان است که فقدان اختلاف منظر ستاره ای (جابه جایی ظاهری در موضع ستارگان مجاور به هنگام حرکت زمین در مدارش به دور خورشید) را توجیه میکند. کپرنیک میگفت که"طلوع" و "غروب" روزانۀ تمام اجرام آسمانی را با چرخش روزانۀ زمین به دور محورش میتوان توضیح داد. همچنین میتوان حرکت ظاهری سالانۀ خورشید در میان ستارگان را با گردش زمین به دور خورشید توضیح داد. اما درباره ی حرکت رجعی سیارات چه میتوان گفت؟ آیا کپرنیک میتوانست توضیح دهد که چرا سیارات گاهی در میان ستارگان به عقب باز می گردند؟

حرکت رجعی ظاهری را حتی به هنگام عبور دو قطار از کنار یکدیگر میتوان دید. هرگاه قطاری با حرکت سریعتر از کنار قطاری با حرکت کند بگذرد، به نظر میرسد که قطار کند تر نسبت به قطار سریعتر عقب میرود. به زمین و مریخ در نمودار 1-18 توجه کنید. توجه کنید که هرگاه زمین از موضع A به موضع K میرود، مریخ نیز مواضع متناظری را در مدار خود میپیماید؛ اما زمین سریع تر حرکت میکند. بنابراین در هر موضع ستارگانی که مریخ با آنها همخط است، فرق می کنند. در این صورت وقتی که مریخ از A به E می رود، به نظر میرسد که حرکت آن به سوی غرب است. سر انجام، مریخ در حین حرکت از G به H، به نظر میرسد که بار دیگر به سوی شرق میرود. همین توضیح برای حرکت رجعی ظاهری سایر سیارات، صادق است.

در نموداربالا ،به آسانی میتوان دید که سیارات در بعضی مواقع بسیار به زمین نزدیکتر و در مواقع دیگری، از آن دور ترند . تغییر درخشندگی ظاهری آنها نیز به همین علت است. کپرنیک، در حالی که برای توجیه حرکت رجعی سیارات دیگر نیازی به فلکهای تدویر نداشت، اما این ایده را برای ارائه استدلال های دیگر کماکان حفظ کرد. او معتقد بود که تمام اجرام با حرکت یک نواخت (در زمانهای مساوی) بر مدار های دایره ای با هر ترتیبی از مدار¬های دایره ای حرکت میکنند. با همۀ اینها،می دید که سیارات در زمینۀ ستارگان گاهی کند تر و گاهی تند تر حرکت میکنند؛ او فکر میکرد با مجموعه ای از فلکهای تدویر، که به آنها حرکت یکنواختی نسبت داده می شد،حرکت پیچیده سیارات را می تواند توضیح دهد. در برخی از آثار اولیه ی حاوی فلکهای تدویر روی فلکهای تدویر دیگر است. به نظر میرسد که مدل کپرنیک رصد های عصر خود را به خوبی توضیح میداده است، اما مدل بطلمیوسی نیز به خوبی از عهدۀ این کار بر می آمد. با آن که هنوز هیچگونه گواه محکمی در دست نبود که معلوم کند کدام یک از این دو مدل واقعیت را دقیقتر نشان می دهند، انتشار نظریۀ کپرنیک چنان شوق وغوغایی برانگیخت که بیشتر از دویست سال دوام یافت. شهامت کپرنیک کسان دیگری را به ابداع وسایلی ترغیب کرد تا نظریۀ او را به بوتۀ آزمایش گذارند. از جمله کسانی که روح مشاهدۀ رصد به این روش جدید در کالبدش دمید، تیکو براهه بود."<ref name="multiple1">کتاب نجوم دینامیکی / نوشته رابرت تی دیکسون / ترجمه احمد خواجه نصیر طوسی </ref>

منبع[ویرایش]

<references />