در حال ویرایش نسبیت خاص
هشدار: شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر وارد شوید یا یک حساب کاربری بسازید، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
این ویرایش را میتوان خنثی کرد.
لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
سطر ۱۷: | سطر ۱۷: | ||
یک قرن پیشتر معلوم شده بود که نور در قالب پدیده ای موجی با نوسان های فوق العاده سریع قابل شناخت است. آزمایش هایی که ارتباط میان مغناطیس و بار الکتریکی را نشان دادند دلایلی بودند بر وجود تابش الکترومغناطیسی که [[میدان الکتریکی|میدان های الکتریکی]] و [[میدان مغناطیسی|مغناطیسی]] نوسان کننده را در بر می گیرد و ما آن را به صورت نور شامل نور مرئی تابش رادیویی [[پرتو ایکس|پرتوهای x]] و پرتوهای دیگر حس می کنیم . | یک قرن پیشتر معلوم شده بود که نور در قالب پدیده ای موجی با نوسان های فوق العاده سریع قابل شناخت است. آزمایش هایی که ارتباط میان مغناطیس و بار الکتریکی را نشان دادند دلایلی بودند بر وجود تابش الکترومغناطیسی که [[میدان الکتریکی|میدان های الکتریکی]] و [[میدان مغناطیسی|مغناطیسی]] نوسان کننده را در بر می گیرد و ما آن را به صورت نور شامل نور مرئی تابش رادیویی [[پرتو ایکس|پرتوهای x]] و پرتوهای دیگر حس می کنیم . | ||
− | اما اگر این تابش ها به صورت موج باشند ، می باید در یک محیط منتشر شوند. درست همان طور که آب موج های روی دریاچه را منتقل می کند و هوا، موج های صدا را از یک سو به سوی دیگر می رساند.از این رو فیزیکدان ها به این اندیشه افتادند که می باید در فضا ماده ای فراگیر وجود داشته باشد تا محیطی برای انتشار امواج نور تدارک ببیند. آنها این ماده را اتر نامیدند اما ماهیت اتر مرموز و تا حدی نامتقاعد کننده باقی ماند. آیا زمین در گردش خود بر گرد خورشید اتر را میشکافد؟ آیا خورشید نیز در سیر سریع خود در میان ستارگان راه خود را از میان اتر می گشاید؟ فیزیکدان ها استدلال می کردند که ظاهرا چنین است، چرا که در غیر این صورت نور | + | اما اگر این تابش ها به صورت موج باشند ، می باید در یک محیط منتشر شوند. درست همان طور که آب موج های روی دریاچه را منتقل می کند و هوا، موج های صدا را از یک سو به سوی دیگر می رساند.از این رو فیزیکدان ها به این اندیشه افتادند که می باید در فضا ماده ای فراگیر وجود داشته باشد تا محیطی برای انتشار امواج نور تدارک ببیند. آنها این ماده را اتر نامیدند اما ماهیت اتر مرموز و تا حدی نامتقاعد کننده باقی ماند. آیا زمین در گردش خود بر گرد خورشید اتر را میشکافد؟ آیا خورشید نیز در سیر سریع خود در میان ستارگان راه خود را از میان اتر می گشاید؟ فیزیکدان ها استدلال می کردند که ظاهرا چنین است، چرا که در غیر این صورت نور نمی توانست در فضا منتقل شود و ما در ظلمت ابدی به سر می بردیم.[1] |
== ثابت بودن سرعت نور == | == ثابت بودن سرعت نور == | ||
سطر ۲۶: | سطر ۲۶: | ||
به همین ترتیب اگر چراغ های عقب این اتومبیل روشن شوند باز سرعت نور c خواهد بود نه 150- c کیلومتر بر ثانیه علاوه بر این سرعت نور نسبت به خود اتومبیل نیز همواره c است.[1] | به همین ترتیب اگر چراغ های عقب این اتومبیل روشن شوند باز سرعت نور c خواهد بود نه 150- c کیلومتر بر ثانیه علاوه بر این سرعت نور نسبت به خود اتومبیل نیز همواره c است.[1] | ||
− | |||
− | |||
== نظریه نسبیت خاص == | == نظریه نسبیت خاص == | ||
سطر ۳۳: | سطر ۳۱: | ||
اینشتین دریافت که آزمایش مایکلسون-مورلی دلیلی است بر این که نور نه مثل هواپیماست و نه مثل گلوله که در محیطی حرکت می کند یا موجی که در روی حوض اجرا می شود. بلکه نور بدون نیاز به محیط در فضای تهی سیر می کند وانگهی نور ویژگیهای بنیادی معین و غیر عادی دارد که با ماهیت اساسی ماده فضا و زمان گره خورده است. اینشتین به این نکته پی برد که سرعت نور یک کمیت بنیادی است وی دریافت که نتایج حاصل از این نظریه تماما با هم سازگارند و راهی نو برای شناخت طبیعت فراهم می کنند. | اینشتین دریافت که آزمایش مایکلسون-مورلی دلیلی است بر این که نور نه مثل هواپیماست و نه مثل گلوله که در محیطی حرکت می کند یا موجی که در روی حوض اجرا می شود. بلکه نور بدون نیاز به محیط در فضای تهی سیر می کند وانگهی نور ویژگیهای بنیادی معین و غیر عادی دارد که با ماهیت اساسی ماده فضا و زمان گره خورده است. اینشتین به این نکته پی برد که سرعت نور یک کمیت بنیادی است وی دریافت که نتایج حاصل از این نظریه تماما با هم سازگارند و راهی نو برای شناخت طبیعت فراهم می کنند. | ||
− | برداشتن نخستین گام ها در راه آشنایی با نسبیت تنها هنگامی میسر است که دریابیم در این راه عقل سلیم چندان قابل اعتماد نیست. ثابت بودن سرعت | + | برداشتن نخستین گام ها در راه آشنایی با نسبیت تنها هنگامی میسر است که دریابیم در این راه عقل سلیم چندان قابل اعتماد نیست. ثابت بودن سرعت نو که واقعیتی اثبات شده است با عقل سلیم همخوان نیست چرا که این واقعیت با تجربه ی معمولی ناسازگاری دارد اما این هشداری است بی شبهه که در شناخت مفاهیم غایی فیزیک. بر آنچه که باید تکیه کنیم، ریاضیات دقیق و آزمایش ها هستند نه پیشداوری های مبتنی بر تجربیات عادی.[1] |
== اثر زمان == | == اثر زمان == | ||
سطر ۳۹: | سطر ۳۷: | ||
اینشتین نشان داد که ثابت بودن سرعت نور توام با فرمولبندی دقیق تعاریف و اندازه گیری های مربوط به مفاهیم بنیادی طول ،[[زمان]] و [[جرم]]؛ چگونه در بررسی سرعت های نزدیک به نور به نتایج شگفت آوری منجر می شود . | اینشتین نشان داد که ثابت بودن سرعت نور توام با فرمولبندی دقیق تعاریف و اندازه گیری های مربوط به مفاهیم بنیادی طول ،[[زمان]] و [[جرم]]؛ چگونه در بررسی سرعت های نزدیک به نور به نتایج شگفت آوری منجر می شود . | ||
− | نتایج اساسی کشف اینشتین چنین است: اگر جسمی سرعت بگیرد و به [[سرعت نور]] نزدیک شود زمان اندازه گیری شده به وسیله ی ناظر ساکن با زمان اندازه گیری شده توسط شخصی که با آن جسم حرکت | + | نتایج اساسی کشف اینشتین چنین است: اگر جسمی سرعت بگیرد و به [[سرعت نور]] نزدیک شود زمان اندازه گیری شده به وسیله ی ناظر ساکن با زمان اندازه گیری شده توسط شخصی که با آن جسم حرکت میکند متفاوت است. برای مثال اگر اتومبیلی بتواند با سرعت مثلا 90 درصد سرعت نور حرکت کند ناظر ساکن در کنار جاده احساس میکند که ساعت نصب شده بر روی اتومبیل درست کار نمیکند، چرا که به نظر او این ساعت عقب می ماند البته این ساعت نیست که کند کار میکند بلکه خود زمان کند می شود و اگر راننده اتومبیل زمان را اندازه گیری کند، چیزی عجیب و غیر عادی در ساعت خود نمیبیند. با وجود این هنگامی که اتومبیل به نقطه آغاز حرکت باز میگردد و متوقف می شود راننده آن (بسته به اینکه چه مدت در سفر بوده ) از ناظری که ساکن بوده است، چند دقیقه جوان تر خواهد بود. ممکن است این را باور نکنید اما چنین پدیده هایی روی می دهند و کند شدن زمان حتی در ساعت هایی که بر سفینه های در حال گردش به دور زمین نصب شده اند، اندازه گیری می شود. میزان کند شدن درست به همان مقداری است که اینشتین در سال 1905 پیش بینی کرده بود.[1] |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
== اثر طولی جسم == | == اثر طولی جسم == | ||
− | اثر شگفت آور دیگر به طول جسمی که با سرعت نزدیک به | + | اثر شگفت آور دیگر به طول جسمی که با سرعت نزدیک به سرعت نور حرکت می کند مربوط می شود. در همان مثال پیش که اتومبیل مسابقه ای با سرعت 90 درصد سرعت نور حرکت می کرد ناظر ساکن با تعجب می بیند که طول اتومبیل کوتاهتر می شود و به نصف طول معمولی آن می رسد، اتومبیل پهن تر نیز دیده می شود. اما طول آن در راستای حرکت به طور قابل ملاحظه ای کاهش می یابد. البته راننده اتومبیل هیچ تغییر غیر عادی احساس نمی کند فیزیکدانان این اثر انقباض نسبیتی طول را نیز در آزمایشگاه اندازه گیری کرده اند.[1] این اثر در فیزیک نظری به انقباض لورنتز مشهور است [3] |
− | |||
− | |||
== اثر جرمی جسم == | == اثر جرمی جسم == | ||
سطر ۵۵: | سطر ۴۷: | ||
سومین اثر به جرم مربوط است. اینشتین نشان داد که جرم جسم متحرک از نظر ناظر ساکن به سرعت آن جسم وابسته است . برای مثال اگر وزن اتومبیل مسابقه ای مثلا 500 کیلو گرم باشد، هنگامی که سرعت اتومبیل به 90 درصد سرعت نور می رسد، وزن آن نیز دو برابر می شود و به 1000 کیلوگرم می رسد. | سومین اثر به جرم مربوط است. اینشتین نشان داد که جرم جسم متحرک از نظر ناظر ساکن به سرعت آن جسم وابسته است . برای مثال اگر وزن اتومبیل مسابقه ای مثلا 500 کیلو گرم باشد، هنگامی که سرعت اتومبیل به 90 درصد سرعت نور می رسد، وزن آن نیز دو برابر می شود و به 1000 کیلوگرم می رسد. | ||
− | پس سه پیشگویی اساسی نظریه ی نسبیت خاص که اثرات مهم ناشی از حرکت در سرعت های نزدیک به | + | پس سه پیشگویی اساسی نظریه ی نسبیت خاص که اثرات مهم ناشی از حرکت در سرعت های نزدیک به سرعت نور هستند از نظر ناظر ساکن عبارتند از: زمان کند می شود، طول در راستای حرکت منقبض می شود و جرم افزایش می یابد . به طوری که برای جسمی که تقریبا با سرعت نور حرکت می کند زمان تقریبا متوقف می شود جسم به صورت صفحه ای پهن می شود و جرم تقریبا بی نهایت می شود. ( این پدیده ها از نظر ساکن چنین است.)[1] |
− | |||
− | |||
− | == | + | == جستارهای وابسته == |
* [[تبدیلات لورنتس]] | * [[تبدیلات لورنتس]] | ||
* [[برابری جرم و انرژی]] | * [[برابری جرم و انرژی]] |