الکسی لئونوف: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی نجوم
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۱۳: سطر ۱۳:
 
شش ساله بود که یک خلبان نیروی هوایی شوروی به روستای آنها آمد و الکسی کوچک از رفتار، یونیفرم و ظاهر خلبان شدیدا تحت تاثیر قرار گرفت. خود لئونوف در این مورد می‌گوید:
 
شش ساله بود که یک خلبان نیروی هوایی شوروی به روستای آنها آمد و الکسی کوچک از رفتار، یونیفرم و ظاهر خلبان شدیدا تحت تاثیر قرار گرفت. خود لئونوف در این مورد می‌گوید:
  
من اینقدر تحت تاثیر این میهمان خلبان قرار گرفته بودم که همه جا سایه‌اش را دنبال می‌کردم. بالاخره خلبان متوجه این موضوع شد و علتش را از من پرسید. من هم بدون درنگ گفتم: «من می‌خواهم مثل شما باشم، می‌خواهم روزی خلبان بشوم، مثل شما». خلبان لبخندی زد و پاسخ داد: «چرا که نه؟ اگر واقعا این آرزو را داری چیزی جلویت را نگرفته. برای خلبان شدن باید قوی باشی، خوب درس بخوانی، و هر روز صبح دست و صورتت را با صابون بشویی! قول می‌دهی به حرفهایی که گفتم گوش کنی؟» من بلافاصله گفتم «بله قول می‌دهم»، و با اینکه مثل اکثر بچه‌ها دل خوشی از آب و صابون نداشتم، به خانه رفتم و دست و صورتم را با صابون شستم. پس از آن هروقت آن خلبان را می‌دیدم دستهایم را به او نشان می‌دادم و او هم با لبخند و تکان دادن سر، کار من را تایید می‌کرد.}}
+
من اینقدر تحت تاثیر این میهمان خلبان قرار گرفته بودم که همه جا سایه‌اش را دنبال می‌کردم. بالاخره خلبان متوجه این موضوع شد و علتش را از من پرسید. من هم بدون درنگ گفتم: «من می‌خواهم مثل شما باشم، می‌خواهم روزی خلبان بشوم، مثل شما». خلبان لبخندی زد و پاسخ داد: «چرا که نه؟ اگر واقعا این آرزو را داری چیزی جلویت را نگرفته. برای خلبان شدن باید قوی باشی، خوب درس بخوانی، و هر روز صبح دست و صورتت را با صابون بشویی! قول می‌دهی به حرفهایی که گفتم گوش کنی؟» من بلافاصله گفتم «بله قول می‌دهم»، و با اینکه مثل اکثر بچه‌ها دل خوشی از آب و صابون نداشتم، به خانه رفتم و دست و صورتم را با صابون شستم. پس از آن هروقت آن خلبان را می‌دیدم دستهایم را به او نشان می‌دادم و او هم با لبخند و تکان دادن سر، کار من را تایید می‌کرد.
 +
 
 
پس از آن و در طول سال‌های مدرسه، آلکسی عشق به هنر را با نقاشی، و آرزوی خلبانی را با دیدن فیلم‌های هوانوردی و ساختن ماکت مدل‌های مختلف هواپیما در درون خود زنده نگه می‌داشت.
 
پس از آن و در طول سال‌های مدرسه، آلکسی عشق به هنر را با نقاشی، و آرزوی خلبانی را با دیدن فیلم‌های هوانوردی و ساختن ماکت مدل‌های مختلف هواپیما در درون خود زنده نگه می‌داشت.
  
سطر ۱۲۷: سطر ۱۲۸:
 
   
 
   
 
برنامه این میهمانی فضایی از قبل به دقت تنظیم شده بود، اما الکسی لئونوف دو سورپرایز برای میهمانان داشت:
 
برنامه این میهمانی فضایی از قبل به دقت تنظیم شده بود، اما الکسی لئونوف دو سورپرایز برای میهمانان داشت:
روی تیوب محتوی سوپ بُرش، غذای سنتی روسی، نشان یک ودکای معروف روسی چسبانده بود که نخست باعث تعجب و سپس خنده فضانوردان و مراکز کنترل زمینی شد.
+
روی تیوب محتوی سوپ بُرش، غذای سنتی روسی، نشان یک ودکای معروف روسی چسبانده بود که نخست باعث تعجب و سپس خنده فضانوردان و مراکز کنترل زمینی شد.
از صورت هرسه فضانورد آمریکایی در طول دوره تمرین مشترک برای ماموریت آپولو-سایوز نقاشی کرده بود. الکسی بالا نقاشی‌ها نوشته بود: «تقدیم به دلیرمردان دنیای ما» و پای آنها نیز علاوه بر امضای آلکسی، پیامی به این مضمون وجود داشت: «به سایوز خوش آمدید، بازهم تشریف بیاورید».
+
از صورت هرسه فضانورد آمریکایی در طول دوره تمرین مشترک برای ماموریت آپولو-سایوز نقاشی کرده بود. الکسی بالا نقاشی‌ها نوشته بود: «تقدیم به دلیرمردان دنیای ما» و پای آنها نیز علاوه بر امضای آلکسی، پیامی به این مضمون وجود داشت: «به سایوز خوش آمدید، بازهم تشریف بیاورید».
 
   
 
   
 
پس از انجام موفقیت آمیز ماموریت و بازگشت به زمین، درجه نظامی لئونوف به تیمسار ارتقاء پیدا کرد.
 
پس از انجام موفقیت آمیز ماموریت و بازگشت به زمین، درجه نظامی لئونوف به تیمسار ارتقاء پیدا کرد.

نسخهٔ ‏۲۶ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۳۶

الکسی آرخیپوویچ لئونوف (به روسی: Алексей Архипович Леонов) فضا ‌نورد روسی و متولد ۳۰ مه ۱۹۳۴ (۹ خرداد ۱۳۱۳) نخستین انسانی است که اقدام به راهپیمایی فضایی کرده است.

الکسی لئونوف فضانورد و تیمسار بازنشسته نیروی هوایی روسیه (و شوروی سابق) است. وی در کنار فضانوردی به هنر نقاشی هم اشتغال داشته و عضو فرهنگستان هنری روسیه است. لئونوف در تمام ماموریت‌های فضایی‌اش، به همراه خود مداد رنگی و مداد شمعی به مدار زمین می‌برده و صحنه‌هایی را که از فضاپیما می‌دیده نقاشی می‌کرده است.

الکسی لئونوف در دو ماموریت تاریخی شرکت داشته است: در ماموریت واسخود-۲ نخستین راهپیمایی فضایی را انجام داد و در پروژه آزمایشی آپولو-سایوز در نخستین همکاری بین‌المللی فضایی نقش موثری ایفا کرد. وی پس از انجام ماموریت‌های فضایی‌اش، از سال ۱۹۷۶ فرماندهی گروه کیهان‌نوردان شوروی و پس از آن روسیه، مدیریت مرکز آموزش فضانوردان گاگارین، و ویراستاری گاهنامه فضانوردی نپتون را به عهده گرفت. آلکسی لئونوف در سال ۱۹۹۱ بازنشسته شد.

زندگینامه

دوران کودکی

الکسی لئونوف روز ۳۰ مه ۱۹۳۴ میلادی (۹ خرداد ۱۳۱۳) در روستای لیستویانکا در سیبری مرکزی چشم به جهان گشود. لئونوف‌ها خانواده‌ای پرجمعیت بودند؛ الکسی ۷ خواهر و ۴ برادر داشت. سه ساله بود که پدرش که از اعضای ارشد شورای روستا بود، در پی حسادت و توطئه مدیر تعاونی محلی به «دشمنی با خلق» متهم و زندانی شد و تمام اموال خانواده‌شان مصادره گردید. پس از این واقعه خانواده او در اوج سرمای زمستان مجبور به ترک روستا و مهاجرت به شهرکی دیگر در منطقه کِمِرُوو شدند، و هر یازده نفر آنها با حداقل درآمد در یک اتاق اسکان داده شدند. پدرش پس از یک سال در دادگاه بی‌گناه شناخته شد و پس از آزادی از زندان و دریافت غرامت به خانواده پیوست. پدر، مادر و خواهرش همه در نیروگاه برق محلی به کار مشغول شدند و از آن پس، وضع زندگی آنها رو به بهبود نهاد.

الکسی از کودکی به نقاشی علاقمند بود و خانواده‌اش او را با خرید کاغذ، مداد رنگی، آبرنگ و بوم تشویق می‌کردند. پیش از دوران مدرسه، استعداد او در نقاشی به وی کمک کرده بود که از راه رنگ زدن گچکاری دیوار دوستان و آشنایان، درآمد ناچیزی برای خود کسب کند. آرزوی آلکسی این بود که در بزرگسالی هنرمند شود.

شش ساله بود که یک خلبان نیروی هوایی شوروی به روستای آنها آمد و الکسی کوچک از رفتار، یونیفرم و ظاهر خلبان شدیدا تحت تاثیر قرار گرفت. خود لئونوف در این مورد می‌گوید:

من اینقدر تحت تاثیر این میهمان خلبان قرار گرفته بودم که همه جا سایه‌اش را دنبال می‌کردم. بالاخره خلبان متوجه این موضوع شد و علتش را از من پرسید. من هم بدون درنگ گفتم: «من می‌خواهم مثل شما باشم، می‌خواهم روزی خلبان بشوم، مثل شما». خلبان لبخندی زد و پاسخ داد: «چرا که نه؟ اگر واقعا این آرزو را داری چیزی جلویت را نگرفته. برای خلبان شدن باید قوی باشی، خوب درس بخوانی، و هر روز صبح دست و صورتت را با صابون بشویی! قول می‌دهی به حرفهایی که گفتم گوش کنی؟» من بلافاصله گفتم «بله قول می‌دهم»، و با اینکه مثل اکثر بچه‌ها دل خوشی از آب و صابون نداشتم، به خانه رفتم و دست و صورتم را با صابون شستم. پس از آن هروقت آن خلبان را می‌دیدم دستهایم را به او نشان می‌دادم و او هم با لبخند و تکان دادن سر، کار من را تایید می‌کرد.

پس از آن و در طول سال‌های مدرسه، آلکسی عشق به هنر را با نقاشی، و آرزوی خلبانی را با دیدن فیلم‌های هوانوردی و ساختن ماکت مدل‌های مختلف هواپیما در درون خود زنده نگه می‌داشت.

سالهای پایانی مدرسه الکسی با مرگ ژوزف استالین مصادف بود. آغاز رهبری نیکیتا سرگیویچ خروشچف و فروپاشی دستگاه مخوف سرکوب استالین شرایط کشور را به آرامی تغییر داد.

دانشکده هنر

در بهار سال ۱۹۵۳ میلادی و در طول ماه‌های پایانی دبیرستان، الکسی برای بازدید و ثبت نام در دانشکده هنر عازم شهر ریگا در جمهوری لاتویا شد. ابتدا دریافت که برای ورود به دانشکده هنر باید در آزمون دانشکده شرکت کند، ولی مدیر دانشکده پس از مرور نقاشی‌های الکسی به او گفت که پس از فارغ‌التحصیلی از دبیرستان می‌تواند کار خود را در دانشکده آغاز کند.

اما رویای الکسی در همان روز نقش بر آب شد. وی پس از گپ زدن با چند نفر از دانشجویان دریافت که از پس هزینه‌های زندگی در ریگا برنخواهد آمد. هزینه اجاره یک اتاق در ریگا ۵۰۰ روبل در ماه بود درحالیکه حقوق ماهیانه پدر آلکسی بیشتر از ۶۰۰ روبل نبود، و ضمنا پدرش باید خرج خانواده را هم پرداخت می‌کرد. برنامه تحصیل در دانشکده هنر ممکن نبود و آلکسی به خانه بازگشت.

با از دست رفتن امکان تحصیل در دانشکده هنر، وی تصمیم گرفت که رویای دوم خود را دنبال کند: خلبانی!

ورود به دانشکده خلبانی

در همان سال، الکسی وارد دانشکده خلبانی کرمنچوگ در اوکراین شد. دو سال اول را به آموختن مبانی پرواز، و پرواز با هواپیماهای ساده سپری کرد. سپس برای آموختن پرواز با هواپیماهای جت جنگنده به دانشکده عالی خلبانی در چوگویف رفت. بخاطر استعداد، پشتکار و انضباط، پس مدت کوتاهی با ترفیع به درجه گروهبانی، به عنوان دستیار فرماندهی دانشجویان دانشکده خلبانی منصوب شد.

در همین حال در تمام طول آموزش در دانشکده خلبانی، الکسی به فعالیت‌های هنری خود ادامه می‌داد و برای افزایش مهارت‌هایش در کلاس‌های شبانه طراحی شرکت می‌کرد. علاوه بر هنر، وی در این دوره به ورزش‌های شمشیربازی، والیبال و قایقرانی نیز می‌پرداخت.

زمانی که الکسی از دانشکده خلبانی فارغ‌التحصیل شد، پدرش هم بازنشسته شده بود و در همان پایگاه هوایی برای خود کاری به عنوان باغبان دست و پا کرده بود. او برخی از تکیه کلام‌های خلبانان را یاد گرفته بود و پند و اندرزهایش را در قالب آنها برای الکسی تکرار می‌کرد: «برای ترمز گرفتن تا آخر باند صبر نکن، و عشقبازی را هم به وقت پیری مینداز!»

دانشکده خلبانان آزمایشگر

در سال ۱۹۵۹ در طول پرواز با یک فروند میگ-۱۵ تغییریافته، هواپیما دچار یک رشته نقص فنی خطرناک شد. او بجای پرش به بیرون و رها کردن هواپیما، که روش معمول و معقول در آن شرایط بود، موفق شد هواپیما را با دردسر زیاد ولی سالم فرود بیاورد. چند روز پس از این واقعه، گروهی نظامی به پایگاه هوایی وی رفتند و از او دعوت کردند که به دانشکده خلبانان آزمایشگر ملحق شود و به آزمایش نسل جدید هواپیماهای جنگنده و وسایل پرنده پیشرفته بپردازد. پیش‌شرط ورود به آنجا، گذراندن آزمایش پزشکی در مسکو عنوان شده بود.

پس از آزمایش‌های اولیه پزشکی، روانی و استقامت، از ۳۰۰۰ مدعو نهایتا ۴۰ نفر برای دور دوم آزمایش‌ها انتخاب شدند. روز ۴ اکتبر ۱۹۵۹ در سالن انتظار بیمارستان نیروی هوایی در مسکو، الکسی با یکی دیگر از خلبانان برگزیده که در حال خواندن کتاب پیرمرد و دریا بود آشنا شد: یوری گاگارین.


فعالیت در برنامه فضایی

ورود به برنامه فضایی

الکسی لئونوف و یوری گاگارین هردو جزء گروه کوچکی بودند که پس از چند دوره آزمایش مضاعف انتخاب شدند. پس از این انتخاب، به آلکسی اطلاع داده شد که می‌توانند در این مرحله تصمیم بگیرند که خلبان آزمایشگر باشند، یا به گروه در دست تاسیس کیهان‌نوردان بپیوندند. او کیهان‌نوردی را انتخاب کرد.

درست قبل از ورود به برنامه فضایی، آلکسی با اسوتلانا پاولوونا ازدواج کرد.

او در مارس ۱۹۶۰ به برنامه فضایی شوروی وارد شد و تمرین‌های خود را آغاز کرد. گروه نخست فضانوردان تمرین‌های بسیار سختی داشتند و باید خود را برای شرایط ناشناخته و پیش‌بینی نشده آماده می‌کردند. به‌جز تمرین‌های سخت و آموزش در مرکز تازه‌ساز فضانوردی موسوم به شهرک ستاره‌ها، کیهان‌نوردان بطور مرتب برای تمرین چتربازی زیر نظر نیکولای کامانین، دستیار فرمانده نیروی هوایی شوروی، به پایگاه هوایی انگلس در کنار رود ولگا فرستاده می‌شدند. شدت تمرین به حدی بود که آلکسی تنها در ماه اول ۷۰ تمرین پرش با چتر از هواپیما را به انجام رساند. همزمان با تمرین‌های فضانوردی، وی و همکارانش در دانشکده مهندسی ژوکوفسکی حاضر می‌شدند تا دوره‌های پیشرفته‌تری در ریاضیات، فیزیک، شیمی، متالورژی، طراحی سازه‌های پرنده و طراحی مهندسی را بگذرانند. لئونوف در سال ۱۹۶۸ با مدرک مهندسی از دانشکده فارغ‌التحصیل شد.

شش ماه پس از آغاز تمرین‌ها، گروه کیهان‌نوردان برای نخستین بار با سرگئی کارالیوف، پدر برنامه فضایی شوروی، ملقب به «طراح ارشد» ملاقات کردند. در این ملاقات و دیدارهای بعدی، کارالیوف بخشی از برنامه‌هایی را که برای سفر فضایی انسان در سر داشت برای آنها توضیح داد. وی گفت که ماموریت‌های آینده ایجاب می‌کند فضانوردان فنون راهپیمایی و انجام کار در فضا را فراگیرند. سپس از لئونوف خواست که طراحی فضاپیمای جدید واسخود و نحوه کار محفظه هوایی آن را از نزدیک بررسی کند و نتایج کار را به وی اطلاع دهد.

در آوریل ۱۹۶۱، الکسی لئونوف برای نظارت بر نخستین پرواز فضایی انسان، به شرقی‌ترین پست مخابراتی شوروی در شبه‌جزیره کامچاتکا فرستاده شد. او ماموریتش را که حفظ ارتباط با گاگارین درطول عبور وستوک-۱ از فراز منطقه بود، بخوبی انجام داد.

روی‌هم رفته آلکسی بیش از ۱۸ ماه برای پرواز فضایی و انجام راهپیمایی فضایی تمرین کرد. راهپیمایی فضایی او ابتدا قرار بود در طول ماموریت وستوک-۱۱ انجام شود، اما برنامه اولیه لغو شد و آن رویداد تاریخی سرانجام در طول ماموریت واسخود-۲ انجام گرفت.


نخستین راهپیمایی فضایی

پرواز

در روز ۲۷ اسفند سال ۱۳۴۳ (۱۸ مارس ۱۹۶۵)، فضاپیمای واسخود-۲ با رمز پرواز «الماس» از پایگاه فضایی بایکونور به فضا پرتاب شد. فرمانده پرواز پاول بلیایف و ناوبر آن آلکسی لئونوف بود. آلکسی در این پرواز یک بسته مدادشمعی با رنگهای مختلف نیز به همراه داشت!

در مدار زمین، الکسی لئونوف ابتدا به محفظه هوایی متصل به فضاپیمای واسخود وارد شد و خود را به آرامی بیرون کشید. پس از چند ثانیه مکث، در حالیکه با کابل ایمنی به فضاپیما متصل بود، فضاپیما را رها کرد و در فضای بیکران شناور شد. خود الکسی درباره این لحظات می‌گوید:


«وقتی از فضاپیما خارج شدم بر فراز دریای مدیترانه بودیم. سرم را که بالا بردم منظره‌ای بسیار گسترده در مقابل چشمانم ظاهر شد، انگار به یک نقشه غول‌آسا و رنگارنگ نگاه می‌کردم. در سمت چپ یونان و ایتالیا، روبرویم شبه جزیره کریمه، و سمت راستم کوه‌های پوشیده از برف منطقه قفقاز و رود ولگا را می‌دیدم. پس از لحظات پرهیجان اولیه، حواسم را متمرکز کردم و به مرکز کنترل گفتم که حالم خیلی خوب است. سپس با یک حرکت کوچک خودم را از محفظه هوایی دور کردم، درست مثل شناگری که برای نخستین بار از کناره استخر دور می‌شود… من در فضای بیکران راهپیمایی می‌کردم، اولین انسانی بودم که چنین تجربه‌ای می‌داشت… شعف و هیجان آن لحظه‌ها را با هیچ حسی در زندگی نمی‌توان مقایسه کرد. از طرفی مانند یک مورچه در برابر عظمت کیهان احساس ناچیز بودن می‌کردم، و از طرف دیگر احساس قدرت عجیبی در من موج می‌زد. اراده و دانش انسان بود که مرا بر فراز کره زمین قرار داده بود، احساس می‌کردم نماینده نوع بشر هستم. شدت این احساسات متناقض کاملا مرا مسخ کرده بود.»


الکسی لئونوف در حالیکه بیرون فضاپیما شناور بود مستقیما در جهت تابش خورشید قرار داشت و حرارت داخل لباس فضایی‌اش بیش از حد پیش‌بینی شده بالا رفته بود. او نتوانست دوربین تلویزیونی نصب شده روی سینه لباسش را روشن کند، و تنها تصاویر تلویزیونی از دوربین نصب شده روی فضاپیما برداشته می‌شد. این تصاویر با چند دقیقه تاخیر در سراسر شوروی پخش می‌شد.

روی‌هم رفته الکسی به مدت ۱۲ دقیقه در فضای بیکران شناور بود.

در پایان راهپیمایی فضایی، فشار هوای داخل لباس فضایی او به حدی زیاد شده بود که لباس قابلیت انعطاف خود را از دست داده بود، و این موضوع لئونوف را برای بازگشت به محفظه هوای فضاپیما دچار مشکل جدی کرد. نهایتا او با باز کردن شیرهای اطمینان لباس فضایی، کمی از اکسیژن درون آنرا خارج کرد و با زحمت و تقلای زیاد توانست به داخل محفظه هوایی و سپس به درون فضاپیما بازگردد. لئونوف تجربه اولین راهپیمایی فضایی را مهمترین حادثه عمر و نقطه عطفی در زندگی خود می‌داند.

پس از این عملیات، آلکسی وقت استراحت خود را به نقاشی صحنه‌هایی که در طول راهپیمایی فضایی‌اش دیده بود گذراند.


فرود

درمرحله آماده‌سازی برای فرود، فضاپیمای واسخود-۲ دچار چهار مشکل پیاپی شد: در ابتدا پس از دور انداختن محفظه هوایی، فضاپیما با سرعت ۱۷ درجه در ثانیه شروع به دوران حول محور خود کرد. سپس فشار اکسیژن درون کابین تا حد خطرناکی بالا رفت، و در نهایت سیستم فرود خودکار فضاپیما از کنترل خارج شد. فضانوردان با راهنمایی مرکز کنترل زمینی دو مشکل اول را حل کردند. پس از آن، سیستم فرود خودکار فضاپیما را خاموش کرده، خود کنترل فرود فضاپیما را بدست گرفتند.

پس از حل مشکلات بالاخره فضاپیمای واسخود وارد جو زمین شد، اما برخلاف پیش‌بینی بخش سرویس فضاپیما از کپسول حامل فضانوردان جدا نشد و با چند رشته کابل به آن متصل باقی ماند. این مشکل باعث شد فضاپیما دچار تلاطم و دوران شدید شود، تا اینکه بالاخره کابل‌ها در اثر حرارت ناشی از ورود به جو زمین سوختند. در نهایت فضاپیما در میان برف در جنگلهای انبوه تایگا در ۲۰۰۰ کیلومتری شهر پرم و بسیار دورتر از موقعیت برنامه‌ریزی شده فرود آمد. آنها با فرستادن پیامهای رادیویی سعی کردند مرکز را از موقعیت دقیق خود مطلع سازند. با اینکه این پیام‌ها در مسکو دریافت نشده بود، اما پست‌های شنیداری رادیویی در شبه جزیره کامچاتکا و در شهر بن در آلمان پیام‌ها را دریافت کرده بودند.

تا رسیدن کمک، فضانوردان دو شب را در داخل کپسول فضایی سرکردند. هواپیماهای گشتی پس از دو روز موقعیت فضاپیما را کشف کردند، و تیم نجات به همراه بالگردی برای نجات به منطقه فرستاده شد. چندین درخت برای فرود بالگرد قطع شد، و فضانوردان به همراه تیم نجات با اسکی کردن روی برف خود را به بالگرد رساندند.

پس از بازگشت به مسکو، آلکسی لئونوف عالی‌ترین نشان‌های ملی، شامل «قهرمان اتحاد شوروی» و «نشان طلایی لنین» را دریافت کرد و درجه نظامی وی به سرهنگی ارتقا داده شد. پس از یک مرخصی ۴۵ روزه، وی برای سخنرانی و دریافت نشان افتخار به کشورهای چکسلواکی، مجارستان، یوگسلاوی، فرانسه، اتریش، یونان و کوبا سفر کرد.


مصاحبه با ناسا

راهپیمایی فضایی لئونوف ابتدا در غرب به عنوان نمایشی ساختگی قلمداد شد، اما در آوریل ۱۹۶۵، گروهی از متخصصان ناسا در سفری یک هفته‌ای به مسکو با کیهان‌نوردان و به ویژه شخص لئونوف درباره جزئیات فنی عملیات و تجربیاتشان گفتگو کردند. لئونوف بر این باور است که نتیجه این تبادل اطلاعات تغییر بزرگی در جهت‌گیری برنامه فضایی آمریکا بوجود آورد.


برنامه پرواز به ماه

از اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی، متخصصان تحت نظارت سرگئی کارالیوف برای سفر به ماه برنامه‌ریزی و کار می‌کردند. بین سالهای ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۸، چندین کاوشگر فضایی روسی به مدار و سطح ماه رسیدند تا زمینه را برای فرود انسان فراهم کنند. آنها مصمم بودند که نخستین فضانورد را در سال ۱۹۶۸ یا اوایل ۱۹۶۹ به ماه بفرستند.

در ۲۷ مارس ۱۹۶۸ پس از سقوط هواپیمای گاگارین، لئونوف به همراه هیئتی برای تحقیق به محل سانحه اعزام شد.

در نیمه دوم ۱۹۶۸، آلکسی لئونوف به عنوان فرمانده نخستین ماموریت سایوز برای پرواز و پیمودن مدار ماه برگزیده شد. به دلیل بروز نقص فنی در موشک غول‌آسای N1 این ماموریت با تاخیر مواجه شد، تا اینکه پس از موفقیت آمریکا در پرواز سرنشین‌دار در مدار ماه طی ماموریت آپولو ۸، برنامه پرواز سایوز لغو شد.

پس از آن لئونوف به عنوان فرمانده فضاپیمای ماه‌نورد لوک ان-۱ (LOK/N1) منصوب شد، و بدین ترتیب قرار شد که افتخار گذاشتن اولین گام بر ماه به آلکسی لئونوف برسد. یکی از دلایل انتخاب او این بود که برنامه شوروی برای فرود بر ماه نیاز به تجربه در راهپیمایی فضایی داشت. مجددا به دلیل بروز مشکل در پرتابه N1، ماموریت با تاخیر مواجه شد و پس از موفقیت نیل آرمسترانگ در ماموریت آپولو ۱۱، برنامه فرستادن فضانوردان روسی به ماه بطور کلی لغو شد. پس از آن، توجه شوروی به برنامه ایستگاه‌های فضایی سالیوت و آلماز در مدار زمین معطوف شد.


پروژه آپولو-سایوز

در سال ۱۹۷۲ در دوره‌ای موسوم به تنش‌زدایی یا رازریادکا، برای مدت کوتاهی یخهای سیاسی بین دو قطب غرب و شرق یعنی آمریکا و شوروی ذوب شد و زمزمه همکاری دوجانبه به ویژه در عرصه کاوش‌های کیهانی مطرح گشت. نقطه عطف این همکاری فضایی، پروژه آزمایشی آپولو-سایوز بود، که موافقتنامه آن در بهار سال ۱۹۷۲ بین ریچارد نیکسون و آلکسی کاسیگین امضا شد. طی این موافقتنامه، قرار بر این شد که فضاپیماهای سایوز و آپولو در مدار زمین با هم ملاقات کرده و متصل شوند و فضانوردان روسی و آمریکایی در مدار زمین میهمان هم باشند. برای پیشبرد این پروژه، آمریکا و شوروی هرکدام هیئتی را شامل فضانوردان خبره و مهندسان انتخاب کرده و به این پروژه اختصاص دادند. هر یک از این هیئت‌ها چندین بار به کشور مقابل سفر کرد تا از تاسیسات فنی و فضایی آنها بازدید کند و با روش کار آنها آشنا شود. برای حسن نیت، قرار بر این شد که کیهان‌نوردان روسی زبان انگلیسی را فراگیرند و فضانوردان آمریکایی به زبان روسی مسلط شوند.

در سال ۱۹۷۳ آلکسی لئونوف به عنوان فرمانده هیات فضانوردی روسی انتخاب شد و علاوه بر آموختن زبان انگلیسی و برنامه‌ریزی برای میزبانی هیات آمریکایی، چندین بار به همراه کیهان‌نوردان دیگر به آمریکا سفر کرد.

سرانجام در روز ۲۴ تیر ۱۳۵۴ (۱۵ ژوئیه ۱۹۷۵)، فضاپیمای سایوز-۱۹ با فرماندهی آلکسی لئونوف و همراهی والری کوباسوف به فضا پرتاب شد. به فاصله هفت ساعت و نیم، فضاپیمای آپولو نیز به فضا پرتاب شد. پس از دو روز، سایوز و آپولو در مدار زمین به هم ملحق و متصل شدند، و با باز شدن دریچه ارتباطی بین آنها، فضانوردان آمریکایی با کیهان‌نوردان روسی دست دادند و به عنوان میهمان به فضاپیمای سایوز وارد شدند.

برنامه این میهمانی فضایی از قبل به دقت تنظیم شده بود، اما الکسی لئونوف دو سورپرایز برای میهمانان داشت: روی تیوب محتوی سوپ بُرش، غذای سنتی روسی، نشان یک ودکای معروف روسی چسبانده بود که نخست باعث تعجب و سپس خنده فضانوردان و مراکز کنترل زمینی شد. از صورت هرسه فضانورد آمریکایی در طول دوره تمرین مشترک برای ماموریت آپولو-سایوز نقاشی کرده بود. الکسی بالا نقاشی‌ها نوشته بود: «تقدیم به دلیرمردان دنیای ما» و پای آنها نیز علاوه بر امضای آلکسی، پیامی به این مضمون وجود داشت: «به سایوز خوش آمدید، بازهم تشریف بیاورید».

پس از انجام موفقیت آمیز ماموریت و بازگشت به زمین، درجه نظامی لئونوف به تیمسار ارتقاء پیدا کرد.

با اینکه انگیزه پروژه آزمایشی آپولو سایوز، تنش‌زدایی بین روابط ابرقدرت‌های شرق و غرب بود، فضانوردان در طی آن آزمایشهای علمی و فنی مهمی را به انجام رساندند. از جمله این آزمایش‌ها علمی می‌توان به ایجاد خورشیدگرفتگی مصنوعی برای عکس‌برداری از تاج خورشید اشاره کرد. همچنین مهندسان آمریکایی و روسی این امکان را یافتند که کارکرد سیستم‌های فضایی متفاوتشان را با هم هماهنگ کنند. نتایج این همکاری بعدها برای اتصال فضاپیمای شاتل آمریکا به ایستگاه فضایی میر و نیز ساخت ایستگاه فضایی بین‌المللی بکار گرفته شد.


دانستنی‌ها درباره آلکسی لئونوف

هنرمند

آلکسی لئونوف علاوه بر مشغولیت‌های فضایی، هنرمندی برجسته‌است و آثار نقاشی خود را به چاپ رسانده‌است. او عضو فرهنگستان هنری روسیه و فرهنگستان هنری پوشکین در آمریکا است. لئونوف در ماموریت‌های فضایی‌اش با خود مداد رنگی و مداد شمعی می‌برده و در آنجا مناظر فضایی را نقاشی می‌کرده‌است.


نگارخانه هنری

نقاشی‌ها و طرح‌های الکسی لئونوف به همراه هنرمند دیگر روس آندره سوکولوف در مجموعه‌ای از تمبرهای یادبود شوروی به مناسبت‌های گوناگون مرتبط با اکتشافات فضایی بکار رفته است. نخستین نمونهٔ آن ۳ تمبر به مناسبت بزرگداشت روز جهانی فضانوردی در مارس ۱۹۶۷، و نمونه دوم آن مجموعه‌ای از ۵ تمبر با مضمون‌های علمی تخیلی در اکتبر ۱۹۶۷ بودند.

مجموعهٔ سوم این تمبرها در سپتامبر ۱۹۷۲ و به مناسبت پانزدهمین سالگرد آغاز عصر فضا چاپ شد. این مجموعه دارای شش تمبر ۶ کوپکی است که توسط لئونوف و سوکولوف طراحی شده‌اند و مضمون آنها بزرگداشت دستاوردهای فناوری و فضایی اتحاد شوروی است. هریک از تمبرهای این مجموعه دارای دو بخش است: نیمهٔ رنگی (سمت چپ) نشانگر دستاوردهای شوروی در کاوشهای کیهانی، و بخش سمت راست آن تصاویری علمی تخیلی از آینده کاوش‌های فضایی است.



منبع

ويكي پديا فارسي[۱]