تابش جسم سیاه: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی نجوم
پرش به: ناوبری، جستجو
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی')
سطر ۱۵: سطر ۱۵:
  
  
هر جسم جامدي كسر يعني از تابش فرودي بر سطح خود را درمي‌آشامد، بقيه اين تابش بازتاب مي‌يابد. يك جسم سياه ايده‌آل به صورت ماده‌اي كه تمامي تابش فرودي را ، بدون هيچ بازتابس درمي‌آشامد، تعريف مي‌شود.
+
هر جسم جامدی كسر یعنی از تابش فرودی بر سطح خود را درمی‌آشامد، بقیه این تابش بازتاب می‌یابد. یك جسم سیاه ایده‌آل به صورت ماده‌ای كه تمامی تابش فرودی را ، بدون هیچ بازتابس درمی‌آشامد، تعریف می‌شود.
  
از ديدگاه نظريه كوانتومي ، جسم سياه عبارت است از ماده‌اي كه تعداد بيشماري تراز انرژي كوانتيده (در گستره وسيعي از اختلاف انرژيها) است. بطوري كه هر نوتروني كه با بسامدي بر آن فرود آيد در آشاميده مي‌شود. از آنجا كه انرژي درآشاميده بوسيله يك ماده دماي آن را افزايش مي‌دهد، اگر هيچ انرژي گسيل نشود، يك درآشام كامل يا جسم سياه ، گسيل كننده كامل نيز هست.  
+
از دیدگاه نظریه كوانتومی ، جسم سیاه عبارت است از ماده‌ای كه تعداد بیشماری تراز انرژی كوانتیده (در گستره وسیعی از اختلاف انرژیها) است. بطوری كه هر نوترونی كه با بسامدی بر آن فرود آید در آشامیده می‌شود. از آنجا كه انرژی درآشامیده بوسیله یك ماده دمای آن را افزایش می‌دهد، اگر هیچ انرژی گسیل نشود، یك درآشام كامل یا جسم سیاه ، گسیل كننده كامل نیز هست.  
==اطلاعات اوليه==
+
==اطلاعات اولیه==
تمام اجسام در دماي متناهي ، امواج الكترومغناطيسي تابش مي‌‌كنند. طيفهاي تابشي ناشي از گازهاي اتمي ، كه در آنها اتمها بسيار از هم دور و فقط بطور ضعيف به هم بر هم كنش مي‌كنند، شامل فركانس‌ها يا طول موجهاي گسسته هستند. طيف مولكولها، كه علاوه بر گذارهاي الكتروني ، با سمعهاي ناشي از گذارها دوراني و ارتعاشي همراه هستند، نيز شامل خطوط گسسته‌اند.
+
تمام اجسام در دمای متناهی ، امواج الكترومغناطیسی تابش می‌‌كنند. طیفهای تابشی ناشی از گازهای اتمی ، كه در آنها اتمها بسیار از هم دور و فقط بطور ضعیف به هم بر هم كنش می‌كنند، شامل فركانس‌ها یا طول موجهای گسسته هستند. طیف مولكولها، كه علاوه بر گذارهای الكترونی ، با سمعهای ناشی از گذارها دورانی و ارتعاشی همراه هستند، نیز شامل خطوط گسسته‌اند.
  
يك جسم جامد ، از لحاظ تابش يا درآشامي از اين هم پيچيده‌تر است، و از بعضي لحاظ مي‌توان آن را به عنوان يك مولكول بسيار بزرگ كه تعداد درجات آزادي آن متناظر افزايش يافته است، در نظر گرفت. تابش گسيل شده توسط جامد ، با تابش تمام فركانس‌ها يا طول موج‌ها، شامل يك طيف پيوسته است. بر اين اساس به صورت ايده‌آل ماده‌اي تعريف مي‌شود كه مي‌تواند تمام فركانس‌هاي طيف الكترومغناطيسي را جذب كند. همين جسم اگر چنانچه گرم شود، بايد بتواند تمام فركانس‌هاي طيف الكترومغناطيسي را تابش كند.  
+
یك جسم جامد ، از لحاظ تابش یا درآشامی از این هم پیچیده‌تر است، و از بعضی لحاظ می‌توان آن را به عنوان یك مولكول بسیار بزرگ كه تعداد درجات آزادی آن متناظر افزایش یافته است، در نظر گرفت. تابش گسیل شده توسط جامد ، با تابش تمام فركانس‌ها یا طول موج‌ها، شامل یك طیف پیوسته است. بر این اساس به صورت ایده‌آل ماده‌ای تعریف می‌شود كه می‌تواند تمام فركانس‌های طیف الكترومغناطیسی را جذب كند. همین جسم اگر چنانچه گرم شود، باید بتواند تمام فركانس‌های طیف الكترومغناطیسی را تابش كند.  
==جسم سياه تقريبي==
+
==جسم سیاه تقریبی==
  
كاواكي كه حفره بسيار كوچكي در روي آن تعبيه شده است، تقريب بسيار خوبي از جسم سياه است. هر تابشي مه بر اين حفره بتابد، از طريق آن وارد كاواك مي‌شود و احتمال بسيار كمي وجود دارد كه بلافاصله مجددا باز تابيده شود. در عوض بازتابش، اين تابش يا درآشاميده مي‌شود يا بطور مكرر در ديواره‌هاي داخلي جسم سياه بازتاب مي‌يابد. در نتيجه عملا تمامي تابش كه از طريق اين حفره وارد كاواك مي‌شود، در اين ظرف درآشاميده مي‌شود.
+
كاواكی كه حفره بسیار كوچكی در روی آن تعبیه شده است، تقریب بسیار خوبی از جسم سیاه است. هر تابشی مه بر این حفره بتابد، از طریق آن وارد كاواك می‌شود و احتمال بسیار كمی وجود دارد كه بلافاصله مجددا باز تابیده شود. در عوض بازتابش، این تابش یا درآشامیده می‌شود یا بطور مكرر در دیواره‌های داخلی جسم سیاه بازتاب می‌یابد. در نتیجه عملا تمامی تابش كه از طریق این حفره وارد كاواك می‌شود، در این ظرف درآشامیده می‌شود.
  
حال اگر كاواك مورد نظر را تا دماي مفروض T حرارت دهيم، ديواره‌هاي دروني آن، با آهنگ يكسان فوتونها را گسيل مي‌كنند و درمي‌آشامند. تحت اين شرايط مي‌توان گفت كه تابش الكترومغناطيسي با ديواره‌هاي داخلي در تعادل گرمايي است. كيرشهف نشان داد كه طبق قانون دوم ترموديناميك تابش داخل كاواك در هر طول موجي بايد همسانگرد (يعني ، شار تابشي مستقل از راستا باشد)، همگن (شار تابشي در تمام نقاط فضا يكسان باشد) بوده و نيز در تمام كاواك‌هايي كه دمايشان برابر است يكسان باشد.
+
حال اگر كاواك مورد نظر را تا دمای مفروض T حرارت دهیم، دیواره‌های درونی آن، با آهنگ یكسان فوتونها را گسیل می‌كنند و درمی‌آشامند. تحت این شرایط می‌توان گفت كه تابش الكترومغناطیسی با دیواره‌های داخلی در تعادل گرمایی است. كیرشهف نشان داد كه طبق قانون دوم ترمودینامیك تابش داخل كاواك در هر طول موجی باید همسانگرد (یعنی ، شار تابشی مستقل از راستا باشد)، همگن (شار تابشی در تمام نقاط فضا یكسان باشد) بوده و نیز در تمام كاواك‌هایی كه دمایشان برابر است یكسان باشد.
==خواص عمومي تابش جسم سياه==
+
==خواص عمومی تابش جسم سیاه==
· انرژي كه در بازه كوچك فركانسي dv
+
· انرژی كه در بازه كوچك فركانسی dv
  
· بين فركانس‌هاي v
+
· بین فركانس‌های v
  
 
· و v+dv
 
· و v+dv
  
· گسيل مي‌شود، در دماي ثابت نخست با فركانس افزايش پيدا مي‌كند، سپس به يك تعداد ماكزيمم مي‌رسد، و سرانجام در فركانس‌هاي باز هم بالاتر كاهش مي‌يابد.
+
· گسیل می‌شود، در دمای ثابت نخست با فركانس افزایش پیدا می‌كند، سپس به یك تعداد ماكزیمم می‌رسد، و سرانجام در فركانس‌های باز هم بالاتر كاهش می‌یابد.
  
· انرژي تابشي به ازاي هر فركانس با دما افزايش پيدا مي‌كند، در نتيجه ، انرژي كل تابشي ، با دما افزايش مي‌يابد. قبل از پيدايش نظريه پلانك در مورد جسم سياه ، معلوم شد كه انرژي تابشي با توان چهارم دما تغيير مي‌كند، كه اين بيان به قانون استيفان بولتزمن معروف است.
+
· انرژی تابشی به ازای هر فركانس با دما افزایش پیدا می‌كند، در نتیجه ، انرژی كل تابشی ، با دما افزایش می‌یابد. قبل از پیدایش نظریه پلانك در مورد جسم سیاه ، معلوم شد كه انرژی تابشی با توان چهارم دما تغییر می‌كند، كه این بیان به قانون استیفان بولتزمن معروف است.
  
· با افزايش دماي جسم تابش كننده كسر بيشتري از تابش گسيل شده توسط مولفه‌هاي فركانس بالاتر حمل مي‌شود.
+
· با افزایش دمای جسم تابش كننده كسر بیشتری از تابش گسیل شده توسط مولفه‌های فركانس بالاتر حمل می‌شود.
  
· طيف تابش جسم سياه مستقل از ماده‌اي است كه تابش كننده از آن ساخته شده است.  
+
· طیف تابش جسم سیاه مستقل از ماده‌ای است كه تابش كننده از آن ساخته شده است.  
 
   
 
   
==توجيه خواص جسم سياه با استفاده از نظريه كلاسيك==
+
==توجیه خواص جسم سیاه با استفاده از نظریه كلاسیك==
تمام كوششها براي به دست آوردن منحني‌هاي مشاهده شده تجربي در مورد تابش جسم سياه ، با شكست مواجه شد. از جمله اين كوشش‌ها مي‌توان به قانون وين استفاده كرد. وي با استفاده از مدلي كه جز براي تاريخ دانها، براي ديگران جالب نبود، شكل خاصي را براي انرژي تابشي يا گسيل شده بر حسب دما ارائه داد. قانون وين با وجود اين كه با مفاهيم كلي فيزيك كلاسيك سازگاري نداشت، توانست در فركانس‌هاي بالا نتايج تجربي را به خوبي تفسير كند. اما در فركانس‌هاي پايين با مشكل مواجه مي‌شد.
+
تمام كوششها برای به دست آوردن منحنی‌های مشاهده شده تجربی در مورد تابش جسم سیاه ، با شكست مواجه شد. از جمله این كوشش‌ها می‌توان به قانون وین استفاده كرد. وی با استفاده از مدلی كه جز برای تاریخ دانها، برای دیگران جالب نبود، شكل خاصی را برای انرژی تابشی یا گسیل شده بر حسب دما ارائه داد. قانون وین با وجود این كه با مفاهیم كلی فیزیك كلاسیك سازگاری نداشت، توانست در فركانس‌های بالا نتایج تجربی را به خوبی تفسیر كند. اما در فركانس‌های پایین با مشكل مواجه می‌شد.
  
كار ديگري كه در اين زمينه انجام شد، قانون ريلي - جينز بود. ريلي قانون خود را از دو نتيجه كلاسيكي قانون تقسيم مساوي انرژي و محاسبه تعداد مدهاي تابش الكترومغناطيسي محبوس در داخل كاواك بدست آورد. قانون ريلي - جينز نيز در فركانس بالا كه در آن فرمول وين صادق است با نتايج تجربي وفق نمي‌دهد اما در فركانس‌هاي پايين مي‌توانست منحني‌ها را توجيه كند. بطور كلي ريلي جينز نمي‌تواند درست باشد، چون اين قانون چگالي انرژي كل را بينهايت پيشگويي مي‌كند.  
+
كار دیگری كه در این زمینه انجام شد، قانون ریلی - جینز بود. ریلی قانون خود را از دو نتیجه كلاسیكی قانون تقسیم مساوی انرژی و محاسبه تعداد مدهای تابش الكترومغناطیسی محبوس در داخل كاواك بدست آورد. قانون ریلی - جینز نیز در فركانس بالا كه در آن فرمول وین صادق است با نتایج تجربی وفق نمی‌دهد اما در فركانس‌های پایین می‌توانست منحنی‌ها را توجیه كند. بطور كلی ریلی جینز نمی‌تواند درست باشد، چون این قانون چگالی انرژی كل را بینهایت پیشگویی می‌كند.  
==توجيه موافق با آزمايش تابش جسم سياه==
+
==توجیه موافق با آزمایش تابش جسم سیاه==
در سال 1900 ماكس پلانك با تلفيق ماهرانه قوانين وين در فركانس‌هاي بالا و ريلي - جينز در فركانس‌هاي پايين ، رابطه‌اي را ارائه داد كه مي‌توانست در تمام فركانس‌ها با نتايج تجربي در توافق باشد. حسن رابطه پلانك در اين است كه هرگاه فركانس به سمت صفر ميل كند، اين قانون به قانون ريلي - جينز تبديل مي‌شود. همچنين در صورتي كه فركانس بزرگتر باشد، قانون وين نتيجه مي‌شود.   
+
در سال 1900 ماكس پلانك با تلفیق ماهرانه قوانین وین در فركانس‌های بالا و ریلی - جینز در فركانس‌های پایین ، رابطه‌ای را ارائه داد كه می‌توانست در تمام فركانس‌ها با نتایج تجربی در توافق باشد. حسن رابطه پلانك در این است كه هرگاه فركانس به سمت صفر میل كند، این قانون به قانون ریلی - جینز تبدیل می‌شود. همچنین در صورتی كه فركانس بزرگتر باشد، قانون وین نتیجه می‌شود.   
  
 
== منبع ==
 
== منبع ==

نسخهٔ ‏۵ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۵۰

تابش جسم سیاه نوعی تابش الکترومغناطیسی است، این تابش در درون جسمی که با محیطش در تعادل ترمودینامیکی است، احاطه شده و یا توسط جسم سیاهی (جسم سیاه جسمی کدر است که هیچ پرتویی را بازتاب نمی کند) که در دمای ثابت و یکنواخت قرار دارد، به بیرون تابش می شود. این تابش طیف و شدت خاصی دارد که فقط و فقط به دمای جسم بستگی دارد. محفظه ای که کاملا عایق شده است، در تعادل ترمودینامیکی شامل تابش جسم سیاه است که این تابش از طریق یک سوراخ بسیار کوچک ، به بیرون گسیل می شود که بر دیواره این محفظه تعبیه شده است. سوراخ ایجاد شده به این دلیل کوچک است که اثر آن بر روی تعادل درون محفظه ، قابل چشم پوشی باشد. جسم سیاه در دمای اتاق، سیاه دیده می شود چرا که بخش اعظم انرژی ای که تابش می کند در ناحیه فرو سرخ قرار دارد که برای چشم انسان غیر قابل تشخیص است. تابش جسم سیاه در دماهای بالاتر افزایش می یابد و رنگ تابش با افزایش دما، از قرمز تیره تا آبی-سفید خیره کننده متغییر است. اگر چه ستارگان و سیارات در تعادل گرمایی با محیطشان جسم سیاه کامل محسوب نمی شوند، با این حال تابش جسم سیاه به عنوان اولین تقریب برای انرژی ای که این اجرام تابش می کنند، استفاده می شود. سیاه چاله ها شبیه یک جسم سیاه کامل هستند، بنابراین دانشمندان عموما بر این عقیده هستند که سیاه چاله ها به صورت یک جسم سیاه تابش می کنند (که به تابش هاوکینگ معروف است) و دمای این تابش به جرم سیاه چاله بستگی دارد.

پرونده:Black body.svg
طیف جسم سیاه. هرکدام از خط‌های رنگی (که نمایندهٔ دماهای گوناگون هستند) نشان می‌دهند که در طول موج‌های گوناگون شدت تابش چه قدر است. با کم شدن دما، قلهٔ تابش جسم سیاه به سمت شدت‌های کمتر و طول موج‌های بیشتر می‌رود.

اصطلاح «جسم سیاه» برای اولین بار در سال 1860 توسط گوستاو کیرشهوف معرفی شد. به «تابش جسم سیاه» گاهی «تابش دمایی» یا «تابش گرمایی» هم می گویند.


هر جسم جامدی كسر یعنی از تابش فرودی بر سطح خود را درمی‌آشامد، بقیه این تابش بازتاب می‌یابد. یك جسم سیاه ایده‌آل به صورت ماده‌ای كه تمامی تابش فرودی را ، بدون هیچ بازتابس درمی‌آشامد، تعریف می‌شود.

از دیدگاه نظریه كوانتومی ، جسم سیاه عبارت است از ماده‌ای كه تعداد بیشماری تراز انرژی كوانتیده (در گستره وسیعی از اختلاف انرژیها) است. بطوری كه هر نوترونی كه با بسامدی بر آن فرود آید در آشامیده می‌شود. از آنجا كه انرژی درآشامیده بوسیله یك ماده دمای آن را افزایش می‌دهد، اگر هیچ انرژی گسیل نشود، یك درآشام كامل یا جسم سیاه ، گسیل كننده كامل نیز هست.

اطلاعات اولیه

تمام اجسام در دمای متناهی ، امواج الكترومغناطیسی تابش می‌‌كنند. طیفهای تابشی ناشی از گازهای اتمی ، كه در آنها اتمها بسیار از هم دور و فقط بطور ضعیف به هم بر هم كنش می‌كنند، شامل فركانس‌ها یا طول موجهای گسسته هستند. طیف مولكولها، كه علاوه بر گذارهای الكترونی ، با سمعهای ناشی از گذارها دورانی و ارتعاشی همراه هستند، نیز شامل خطوط گسسته‌اند.

یك جسم جامد ، از لحاظ تابش یا درآشامی از این هم پیچیده‌تر است، و از بعضی لحاظ می‌توان آن را به عنوان یك مولكول بسیار بزرگ كه تعداد درجات آزادی آن متناظر افزایش یافته است، در نظر گرفت. تابش گسیل شده توسط جامد ، با تابش تمام فركانس‌ها یا طول موج‌ها، شامل یك طیف پیوسته است. بر این اساس به صورت ایده‌آل ماده‌ای تعریف می‌شود كه می‌تواند تمام فركانس‌های طیف الكترومغناطیسی را جذب كند. همین جسم اگر چنانچه گرم شود، باید بتواند تمام فركانس‌های طیف الكترومغناطیسی را تابش كند.

جسم سیاه تقریبی

كاواكی كه حفره بسیار كوچكی در روی آن تعبیه شده است، تقریب بسیار خوبی از جسم سیاه است. هر تابشی مه بر این حفره بتابد، از طریق آن وارد كاواك می‌شود و احتمال بسیار كمی وجود دارد كه بلافاصله مجددا باز تابیده شود. در عوض بازتابش، این تابش یا درآشامیده می‌شود یا بطور مكرر در دیواره‌های داخلی جسم سیاه بازتاب می‌یابد. در نتیجه عملا تمامی تابش كه از طریق این حفره وارد كاواك می‌شود، در این ظرف درآشامیده می‌شود.

حال اگر كاواك مورد نظر را تا دمای مفروض T حرارت دهیم، دیواره‌های درونی آن، با آهنگ یكسان فوتونها را گسیل می‌كنند و درمی‌آشامند. تحت این شرایط می‌توان گفت كه تابش الكترومغناطیسی با دیواره‌های داخلی در تعادل گرمایی است. كیرشهف نشان داد كه طبق قانون دوم ترمودینامیك تابش داخل كاواك در هر طول موجی باید همسانگرد (یعنی ، شار تابشی مستقل از راستا باشد)، همگن (شار تابشی در تمام نقاط فضا یكسان باشد) بوده و نیز در تمام كاواك‌هایی كه دمایشان برابر است یكسان باشد.

خواص عمومی تابش جسم سیاه

· انرژی كه در بازه كوچك فركانسی dv

· بین فركانس‌های v

· و v+dv

· گسیل می‌شود، در دمای ثابت نخست با فركانس افزایش پیدا می‌كند، سپس به یك تعداد ماكزیمم می‌رسد، و سرانجام در فركانس‌های باز هم بالاتر كاهش می‌یابد.

· انرژی تابشی به ازای هر فركانس با دما افزایش پیدا می‌كند، در نتیجه ، انرژی كل تابشی ، با دما افزایش می‌یابد. قبل از پیدایش نظریه پلانك در مورد جسم سیاه ، معلوم شد كه انرژی تابشی با توان چهارم دما تغییر می‌كند، كه این بیان به قانون استیفان بولتزمن معروف است.

· با افزایش دمای جسم تابش كننده كسر بیشتری از تابش گسیل شده توسط مولفه‌های فركانس بالاتر حمل می‌شود.

· طیف تابش جسم سیاه مستقل از ماده‌ای است كه تابش كننده از آن ساخته شده است.

توجیه خواص جسم سیاه با استفاده از نظریه كلاسیك

تمام كوششها برای به دست آوردن منحنی‌های مشاهده شده تجربی در مورد تابش جسم سیاه ، با شكست مواجه شد. از جمله این كوشش‌ها می‌توان به قانون وین استفاده كرد. وی با استفاده از مدلی كه جز برای تاریخ دانها، برای دیگران جالب نبود، شكل خاصی را برای انرژی تابشی یا گسیل شده بر حسب دما ارائه داد. قانون وین با وجود این كه با مفاهیم كلی فیزیك كلاسیك سازگاری نداشت، توانست در فركانس‌های بالا نتایج تجربی را به خوبی تفسیر كند. اما در فركانس‌های پایین با مشكل مواجه می‌شد.

كار دیگری كه در این زمینه انجام شد، قانون ریلی - جینز بود. ریلی قانون خود را از دو نتیجه كلاسیكی قانون تقسیم مساوی انرژی و محاسبه تعداد مدهای تابش الكترومغناطیسی محبوس در داخل كاواك بدست آورد. قانون ریلی - جینز نیز در فركانس بالا كه در آن فرمول وین صادق است با نتایج تجربی وفق نمی‌دهد اما در فركانس‌های پایین می‌توانست منحنی‌ها را توجیه كند. بطور كلی ریلی – جینز نمی‌تواند درست باشد، چون این قانون چگالی انرژی كل را بینهایت پیشگویی می‌كند.

توجیه موافق با آزمایش تابش جسم سیاه

در سال 1900 ماكس پلانك با تلفیق ماهرانه قوانین وین در فركانس‌های بالا و ریلی - جینز در فركانس‌های پایین ، رابطه‌ای را ارائه داد كه می‌توانست در تمام فركانس‌ها با نتایج تجربی در توافق باشد. حسن رابطه پلانك در این است كه هرگاه فركانس به سمت صفر میل كند، این قانون به قانون ریلی - جینز تبدیل می‌شود. همچنین در صورتی كه فركانس بزرگتر باشد، قانون وین نتیجه می‌شود.

منبع

  • ویکی پدیا انگلیسی[۱]

www.hupaa.com*