شهاب سنگ

از ویکی نجوم
پرش به: ناوبری، جستجو

مقدمه

شهابوارها،نوعی اجرامی کوچک و متخلخل اند که به آسانی خرد و به هنگام پرواز متلاشی می شوند.چگالی شهابوار متوسطی که به کمک دوربین فیلمبرداری محاسبه شده،در حدود ـــــــ است،که تا حدی مانند چگالی سنگ پاست،شهابواره های نادری که به زمین می رسند معمولا چگالتر،با چگالی حدود ـــــ تا ـــــ است.این گونه شهابسنگ ها به صورت سه گروه اصلی و چند گروه فرعی مشخص شده اند.گروه سنگ ها که 92 درصد کل شهابسنگ ها را تشکیل می دهند؛این گروه بسیار شبیه سنگهای معمولی زمینی،شامل آهن،سیلیسیم،کربن،منیزیم،آلومینیم و فلزات دیگرند.گروه سنگی آهنی ها که 1 تا 2 درصد کل شهابسنگ به شمار می آیند،مقطعی صیقلی از این شهابسنگ که کالبدی از سنگ و آهن را نشان می دهد،کانی الیوین در اجزای سنگی آن یافت می شود.

گروه آهن که 5 تا 6 درصد کل شهابسنگ ها را تشکیل می دهند،عمدتا از آهن با مقادیر متفاوتی نیکل ترکیب بافته اند.چرا موزه ها و افلاک نما ها معمولا شهابسنگ های آهنی و سنگی آهنی را بیشتر به نمایش می گذارند؟پاسخ این است که وقتی کسی برای جستجوی شهابسنگ ها به خارج از شهر می رود،این دو نوع شهابسنگ را آسانتر می تواند تشخیص دهد.نمای خارجی شهابسنگهای سنگی چندان به سنگ معمولی شبیه است که غالبا مورد توجه واقع نمی شود.از سوی دیگر،شهابسنگ های آهنی،به علت چگالی بیشتر،به عنوان چیزی که ممکن است شهابسنگ باشد،اسانتر به چنگ می آید؛البته چگالی بیشتر صرفا دلیل کافی بر شهابسنگ بودن نیست.شهابسنگ های آهنی واقعی وقتی بریده،صیقلی و با اسید رقیق کنده کاری شود،بر سطحش الگوی بسیار جالبی از خطوط و طرحهای هندسی پدید می آید.این طرح ها را خطوط ویتمانشتاتن(Widmannstatten Lines) می مانند.هیچ کانی سنگ مانند طبیعی با چنین طرحی بر روی زمین یافت نمی شود.ابعاد بلور هایی که در چنین شهابسنگ هایی آهنی دیده می شود،حاکی از آن است که فرایند سرد شدن آن بسیار کند بوده است،شاید به این دلیل که هسته یک شی بزرگتر را نشان می دهند.اگر شهابسنگ های آهنی به صورت اشیای کوچک جدا از هم سرد می شدند،این بلور های بزرگ،برای تشکیل شدن وقت کافی نمی داشتند.شهابسنگ های آهنی حاوی یک تا 20 درصد نیکل هم هستند.در مواد زمینی،نیکل با این نسبت همراه با آهن دیده نمی شود.

یک گروه فرعی از شهابسنگ های سنگی که کندریتهای کربن دار نامیده می شوند،موید حدس عمر قدیمی ترین شهابسنگ هاست؛از این لحاظ که تعین عمر پرتوزایی بعضی از کندریتها نشان می دهد عمر آن ها در حدود 4.6 میلیارد سال است.بخش صیقلی شده وجود کندولهای مدوری را نشان می دهد که به همین سبب آن ها را شهاب های کندریتی نامیده اند.وجود چنین دانه های بارزی حاکی از آن است که این نوع شهابسنگ خاص هرگز بیش از دمای 500K گرم نشده است.

مدار و منشا شهابسنگ ها

واقیعت هایی که تاکنون به آنها اشاره کردیم حاکی از این است که منشا شهابسنگ ها خارج از زمین است،اما شهابسنگ های آهنی برای آن که موادی آشکارا جدا از هم با چگالی متفاوت پدید آورند باید به دمایی رسیده باشند که بیشتر از دمای حاصل از عبورشان از داخل جو زمین،یا بر سطح زمین بوده است.بحث ما درباره رگبار های شهابی حاکی از این بود که رابطه ای میان شهاب ها و دنباله دار ها برقرار است.اما محتملتر آن است که اشیای بزرگتری که در حین عبور از جو زمین باقی می مانند از سیارکها ناشی شده باشد. به نظر برخی پژوهشگران در همان حول و حوش زمان پیدایش سیارات،اشیا دیگری،با ابعاد کوچکتر،تشکیل شدند.مرکز این اشیا دستخوش دماهای بسیار زیادی بوده،که شاید پرتوزایی کوتاه مدت،یک هسته مذاب ایجاد کرده است.مواد چگال تر به طرف مرکز این هسته گرایش یافته،به تدریج سرد شده و برای همیشه به حالت مجزا باقی مانده است.چنین جسمی ممکن است بر اثر یک برخورد به قطعات کوچکتری شکسته شده باشد.در این صورت هسته،شهابسنگ های آهنی،بخش خارجی شهابسنگ های سنگی و لایه های میانی شهابسنگ های سنگی آهنی را ایجاد کرده است.

دهانه های شهاب سنگی

هر کس یک بار در حاشیه دهانه بارینجر،نزدیک وینسلوی آریزونا ایستاده باشد بی تردید به حیرت افتاده است که چه رویداد فاجعه آمیزی توانسته است به ایجاد چنین گودال طبیعی عظیمی در سطح زمین منجر شود.چه شواهدی درباره منشا آن در دست داریم؟آیا پاسخ این پرسش سرنخی از منشا عوارض مشابهی که در ماه دیده می شود،به دست می دهد؟اگر بپذیریم که دهانه بارینجر حاصل برخورد یک جسم پر جرم باشد که با سرعت زیاد بر زمین فرود آمده است،در این صورت انتظار داریم که خود این جسم بر اثر برخورد دچار اسیب شده باشد.انرژی جنبشی آن باید در ظرف چند ثانیه به شکلهای دیگری از انرژی تبدیل یافته باشد.مثلا،مقداری از انرژی آن به گرما،مقداری صرف انفجار و ایجاد حفره و سرانجام مقداری صرف خرد شدن و احتمالا تبخیر خود جسم شده باشد.در حالی که وزن جسم ایجاد کننده دهانه بارینجر در مرتبه 100000 تن برآورد می شود،تنها 30 تن ماده در پیرامون این دهانه یافت شده است.اما،قطعا بازیافت همین مقدار ماده حاکی از آن است که منشا این دهانه نوعا تصادم و جسم مفقود شده احتمالا سیارکی پرجرم بوده است.برای ایجاد چنین حفره ای با مواد منفجره،لازم است که بیش از 10 تن ماده ـــــ در عمق حدود 100 متری زیر زمین منفجر شود. انتظار ما این است که شواهدی از دمای زیاد و فشار زیاد را که ملازم چنین برخوردی بوده است،مشاهده کنیم.تعدادی از دهانه ها با نوعی سیلیس به نام کویزیت بسیار چگال احاطه شده اند.سیلیسی با این چگالی معمولا یافت نمی شود.گمان ما این است که این گونه سیلیس بر اثر شوک موجی فوق العاده ای که همراه با برخورد یک جسم بزرگ با زمین است،حاصل می شود.بر اثر این افزایش فشار ناگهانی،صخره ها همیشه در امتداد خطوط عادی ترکیدگیشان از هم نمی پاشد و ساختار از هم پاشیدگی مواد پوسته ای که ناحیه برخورد را احاطه می کند،غالبا شکل خاصی را نشان می دهد.نشانه دمای زیاد نیز ممکن است در تشکیل اجسام شبه شیشه ای حاصل از اجزای خاک دیده شود. با در نظر گرفتن این ایده ها،باید نظریه های درباره عوارض شهابسنگ ها اراعه شود،به همین دلیل دانشمندان در صدد جستجوی چنین عوارضی هستند.زمین،بر خلاف ماه،فقط جاهای بسیار محدودی دارد که به یک ساختار دهانه ای شبیه باشد.بارزترین مکانها بررسی شده است و بسیاری از آنها دست کم از دو عارضه ممیزه یاد شده در بالا برخوردارند.جاهای کمتر آشکاری گاهی از طریق عکاسی به وسیله ماهواره یا با مطالعه بسیار دقیق نقشه های توپوگرافی که خطوط تراز ناحیه معینی را نشان می دهند،آشکار می شود.امروزه ممکن است جای معینی مسطح به نظر آید،در حالی که قبلا شکل دهانه آن کاملا بارز بوده است.این تغییر به تدریج در نتیجه فرسایش،تغییرات جوی در باد،باران و دما که عوارض آشکارتر را محو کرده،صورت گرفته است،اما دهانه های ماه تقریبا دستخوش فرسایش نشده اند،زیرا ماه فاقد جو است و بنابراین طی هزاران سال تقریبا بدون تغییر مانده است. عمر یک دهانه را به طور تقریبی میتوان از سیمای ظاهری آن استنتاج کرد.عمر دهانه بارینجر که رویدادی نسبتا جدید است،احتمالا بیش از 30000 سال است.اما،عمر دهانه وردفورت در افریقای جنوبی که امروزه تقریبا غیر قابل تشخیص است،احتمالا به ــــــــــ میلیون سال می رسد.برخوردی که دهانه 10 کیلومتری وردفورت را ایجاد کرده ـــــــــــــ برابر برخوردی که دهانه بارینجر را به وجود اورده است،براورد می شود. در این قرن دو سقوط بزرگ صورت گرفته که هر دو در سیبری بوده است.یکی در سال 1908 و دیگری در سال 1947.حتی با تخمین محافظه کارانه که یک سقوط بزرگ در هر 1000 سال صورت گرفته باشد.زمین باید در یک میلیون سال گذشته،در معرض 1000 رویداد سقوط قرار گرفته باشد.با وجود این،تعدادی دهانه های شناخته شده به هیچ روی چنین تعدادی را نشان نمی دهد.شاید بسیاری از دهانه های فرسایش یافته کشف نشده اند

رویداد سیبری

در بامداد 30 ژوین سال 1908 رویدادی در دره تونگوسکای سیبری به وقوع پیوست که هنوز هم دانشمندان در خصوص آن به حدس و گمان مشغولند.شاهدان عینی در چند صد کیلومتری محل این رویداد گوی اتشینی دیده اند که مقدار زیادی از اسمان را فرا گرفته و گرمای حاصل از آن را احساس کرده اند.صدای وحشتناکی این گوی اتشین را همراهی می کرده و انفجاری با چندین نیرو صورت گرفته که حتی در آن فاصله زمین به لرزش در آمده و شیشه پنجره ها شکسته است.وقتی دانشمندان از محل وقوع حادثه دیدار کردند دهانه ای نیافتند.در عوض،وزش انفجار همه چیز را تا فاصله ده ها کیلومتر،در هر جهت صاف کرده است.تنها عارضه دست نخورده ای که به جا مانده محوطه کوچکی از درختان در مرکز ویرانی است.چنین الگویی یک انفجار هوایی با قدرت چند صد بمب اتمی را نشان می دهد. این ویرانی همانند معیار های مربوط به اثر شهابسنگ آهنی عظیم با برخورد سیارک با زمین نیست،زیرا در این صورت هر دو آنها احتمالا به ایجاد دهانه عظیمی بزرگتر از بارینجر می انجامید.در واقع هرگز اثری از یک دهانه یا خرده پاره های شهابسنگی،در نزدیکی تونگوسکا یافت نشد.توضیح ممکن دیگر،می تواند احتمال برخورد جسمی بسیار پر جرم و در عین حال بسیار کم چگال تر از شهابسنگی آهنی باشد،که پس از برخورد به سرعت تخریب شده است،بدون آن که اثاری از خود به جای بگذارد.اگر شی تونگوسکا مرکب از برف فشرده شل بود،از همه این شرایط برخوردار بود،و در این صورت احتمال کلی می رفت که هسته یک دنباله دار باشد.دنباله دار ها عموما با نزدیک شدن به خورشید نوعی غبار از خود رها می کنند.درست پیش از رویداد سیبری،چند شب نور هایی با درخشندگی غیر عادی در اروپا مشاهده شد که علت را وجود غبار در جو دانستند.یک موج فشار جوی نیز در ایستگاه های متعدد هواشناسی اطراف زمین آشکار سازی شد که نشان می داد این موج بیشتر از یک بار به دور زمین سیر کرده است.چنان جسمی با نزدیک شدن به زمین یک موج شوک بر پا می کند که سرعت سیر آن بیشتر از سرعت سیر صوت است،و پیشاپیش خود دمای بسیار زیادی در جو به وجود می آورد.این دمای زیاد می تواند توجیهی برای درختان نیمسوخته در تونگوسکا باشد.با توجه به انرژی جنبشی که این جسم لازم دارد تا جنگلی را در هم فرو کوبد و این موج شوکی را راه اندازد،قطر آن در حدود 100 و جنبش چند میلیون تن برآورد می شود. عنصر ایریدیم،در ماده پوسته زمین بسیار کمیاب است،با وجوداین دانشمندان شوروی در لایه های زغالی این ناحیه مقداری ایریدیم کشف کرده اند که می پندارد در حول و حوش زمان رویداد بر جا مانده باشد.این نظر تایید محکمی است بر این که شی تونگوسکا منشا خارج از زمینی داشته است.

منبع

  • کتاب نجوم دینامیکی/پاتریک مور