نسبیت عام: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی نجوم
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
اینشتین پس از تکمیل نظریۀ نسبیت خاص به اصلاح نظریۀ نیوتون درباره گرانش پرداخت تا آن را با اصول نسبیتی تطبیق دهد. وی می خواست نظریۀ جدیدی درباره گرانش که در آن هم سرعت انتشار گرانش همان سرعت نور باشد(همان چیزی که در نظریۀ نیوتون در مورد گرانش مورد توجه قرار نگرفته بود) و هم بتواند حرکتهای سیارات را بخوبی نظریۀ نیوتون توضیح دهد، ارائه کند.  
+
اینشتین پس از تکمیل نظریۀ نسبیت خاص به اصلاح نظریۀ نیوتون درباره [[گرانش]] پرداخت تا آن را با اصول نسبیتی تطبیق دهد. وی می خواست نظریۀ جدیدی درباره [[گرانش]] که در آن هم سرعت انتشار گرانش همان سرعت نور باشد(همان چیزی که در نظریۀ نیوتون در مورد گرانش مورد توجه قرار نگرفته بود) و هم بتواند حرکتهای سیارات را بخوبی نظریۀ نیوتون توضیح دهد، ارائه کند.  
  
اینشتین مجبور شد بعضی از تصورات پیشین دربارۀ فضا، زمان و حرکت را کنار بگذارد. در نتیجه، آنچه از جانب وی مطرح و نشان داده شد این بود که میدان گرانشی در فضا(مثل میدان گرانشی ناشی از خورشید)، به اعوجاجی در فضا می انجامد، که شدت آن به میزان جرم جسم بستگی دارد. علاوه بر این دریافت که صرفاً در قالب جهان سه بعدی نمی توان به راحتی این موضوع را درک کرد و از این رو، در معادلات خود زمان را به منزلۀ بعد چهارم بکار برد. وی رویدادها را در فضا-زمان توصیف کرد اما باز قدمی جلوتر نهاده و فرض کرد که چهار بعد فضا-زمان می تواند خمیده باشد(تعیین انحنای عام فضا-زمان مسئله ای کلیدی در کیهانشناسی است).  
+
اینشتین مجبور شد بعضی از تصورات پیشین دربارۀ فضا، زمان و حرکت را کنار بگذارد. در نتیجه، آنچه از جانب وی مطرح و نشان داده شد این بود که میدان گرانشی در فضا(مثل میدان گرانشی ناشی از خورشید)، به اعوجاجی در فضا می انجامد، که شدت آن به میزان جرم جسم بستگی دارد. علاوه بر این دریافت که صرفاً در قالب جهان سه بعدی نمی توان به راحتی این موضوع را درک کرد و از این رو، در معادلات خود زمان را به منزلۀ بعد چهارم بکار برد. وی رویدادها را در فضا-زمان توصیف کرد اما باز قدمی جلوتر نهاده و فرض کرد که چهار بعد فضا-زمان می تواند خمیده باشد(تعیین انحنای عام فضا-زمان مسئله ای کلیدی در [[کیهانشناسی]] است).  
  
سرانجام در سال 1916 نظریۀ نسبیت عام به طور کاملاً ریاضی بسط داده شد، که شامل معادلات توصیف کنندۀ انحنای فضا-زمان در پیرامون یک جسم پر جرم بود. اگر فضا- زمان را برای فهم بهتر بجای چهار بعدی بودن، دو بعدی و بصورت یک صفحۀ مسطح فرض کنیم بطوریکه که یک جسم، مانند خورشید، در مجاورت آن حضور دارد، این صفحۀ مسطح، معوج شده و فرورفتگی ایجاد می شود که نشانگر انحنای فضا-زمان در نتیجۀ میدان گرانشی جسم است. هرچه جرم جسم بیشتر باشد به فرورفتگی بزرگتری در فضا-زمان می انجامد. هر جسمی که بقدر کافی به این فرورفتگی نزدیک شود مجبور است مسیر خود را تغییر دهد. اگر حرکت جسم بسیار آرام و کاملاً به طرف مرکز فرورفتگی باشد، به درون حفرۀ فرورفتگی افتاده و در ته آن ساکن می شود. جسم موقعی که از فرورفتگی عبور می کند، مستقیمترین مسیر ممکن را، که خط ژئودزیک نامیده می شود، طی می کند، اما واضح است گه این خط نمی تواند خط مستقیم باشد، زیرا صفحه ای که جسم در آن حرکت می کند، خمیده است. از این رو، جسمی مانند یک دنباله دار، هنگامی که از کنار خورشید می گذرد، در اثر گرانش خورشید چنان تغییر مسیر می دهد که پس از عبور از مجاورتش، راستایی کاملاً متفاوت را در پیش می گیرد. به همین ترتیب، سیاره ای مثل زمین، علی رغم سرعت بسیار زیادی که در فضا دارد، گرفتار فرورفتگی فضا-زمان خورشید شده و در میان دامنه های این فرورفتگی برای همیشه گردش می کند.
+
سرانجام در سال 1916 نظریۀ نسبیت عام به طور کاملاً ریاضی بسط داده شد، که شامل معادلات توصیف کنندۀ انحنای فضا-زمان در پیرامون یک جسم پر جرم بود. اگر فضا- زمان را برای فهم بهتر بجای چهار بعدی بودن، دو بعدی و بصورت یک صفحۀ مسطح فرض کنیم بطوریکه که یک جسم، مانند [[خورشید]]، در مجاورت آن حضور دارد، این صفحۀ مسطح، معوج شده و فرورفتگی ایجاد می شود که نشانگر انحنای فضا-زمان در نتیجۀ میدان گرانشی جسم است. هرچه جرم جسم بیشتر باشد به فرورفتگی بزرگتری در فضا-زمان می انجامد. هر جسمی که بقدر کافی به این فرورفتگی نزدیک شود مجبور است مسیر خود را تغییر دهد. اگر حرکت جسم بسیار آرام و کاملاً به طرف مرکز فرورفتگی باشد، به درون حفرۀ فرورفتگی افتاده و در ته آن ساکن می شود. جسم موقعی که از فرورفتگی عبور می کند، مستقیم ترین مسیر ممکن را، که خط [[ژئودزیک]] نامیده می شود، طی می کند، اما واضح است گه این خط نمی تواند خط مستقیم باشد، زیرا صفحه ای که جسم در آن حرکت می کند، خمیده است. از این رو، جسمی مانند یک [[دنباله دار]]، هنگامی که از کنار [[خورشید]] می گذرد، در اثر گرانش [[خورشید]] چنان تغییر مسیر می دهد که پس از عبور از مجاورتش، راستایی کاملاً متفاوت را در پیش می گیرد. به همین ترتیب، سیاره ای مثل [[زمین]]، علی رغم سرعت بسیار زیادی که در فضا دارد، گرفتار فرورفتگی فضا-زمان خورشید شده و در میان دامنه های این فرورفتگی برای همیشه گردش می کند.
  
  
 
==منبع==
 
==منبع==
 
کتاب ساختار ستارگان و کهکشانها(پاول هاج)
 
کتاب ساختار ستارگان و کهکشانها(پاول هاج)
 +
 +
[[رده:کیهان‌شناسی]]

نسخهٔ ‏۲ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۲۵

اینشتین پس از تکمیل نظریۀ نسبیت خاص به اصلاح نظریۀ نیوتون درباره گرانش پرداخت تا آن را با اصول نسبیتی تطبیق دهد. وی می خواست نظریۀ جدیدی درباره گرانش که در آن هم سرعت انتشار گرانش همان سرعت نور باشد(همان چیزی که در نظریۀ نیوتون در مورد گرانش مورد توجه قرار نگرفته بود) و هم بتواند حرکتهای سیارات را بخوبی نظریۀ نیوتون توضیح دهد، ارائه کند.

اینشتین مجبور شد بعضی از تصورات پیشین دربارۀ فضا، زمان و حرکت را کنار بگذارد. در نتیجه، آنچه از جانب وی مطرح و نشان داده شد این بود که میدان گرانشی در فضا(مثل میدان گرانشی ناشی از خورشید)، به اعوجاجی در فضا می انجامد، که شدت آن به میزان جرم جسم بستگی دارد. علاوه بر این دریافت که صرفاً در قالب جهان سه بعدی نمی توان به راحتی این موضوع را درک کرد و از این رو، در معادلات خود زمان را به منزلۀ بعد چهارم بکار برد. وی رویدادها را در فضا-زمان توصیف کرد اما باز قدمی جلوتر نهاده و فرض کرد که چهار بعد فضا-زمان می تواند خمیده باشد(تعیین انحنای عام فضا-زمان مسئله ای کلیدی در کیهانشناسی است).

سرانجام در سال 1916 نظریۀ نسبیت عام به طور کاملاً ریاضی بسط داده شد، که شامل معادلات توصیف کنندۀ انحنای فضا-زمان در پیرامون یک جسم پر جرم بود. اگر فضا- زمان را برای فهم بهتر بجای چهار بعدی بودن، دو بعدی و بصورت یک صفحۀ مسطح فرض کنیم بطوریکه که یک جسم، مانند خورشید، در مجاورت آن حضور دارد، این صفحۀ مسطح، معوج شده و فرورفتگی ایجاد می شود که نشانگر انحنای فضا-زمان در نتیجۀ میدان گرانشی جسم است. هرچه جرم جسم بیشتر باشد به فرورفتگی بزرگتری در فضا-زمان می انجامد. هر جسمی که بقدر کافی به این فرورفتگی نزدیک شود مجبور است مسیر خود را تغییر دهد. اگر حرکت جسم بسیار آرام و کاملاً به طرف مرکز فرورفتگی باشد، به درون حفرۀ فرورفتگی افتاده و در ته آن ساکن می شود. جسم موقعی که از فرورفتگی عبور می کند، مستقیم ترین مسیر ممکن را، که خط ژئودزیک نامیده می شود، طی می کند، اما واضح است گه این خط نمی تواند خط مستقیم باشد، زیرا صفحه ای که جسم در آن حرکت می کند، خمیده است. از این رو، جسمی مانند یک دنباله دار، هنگامی که از کنار خورشید می گذرد، در اثر گرانش خورشید چنان تغییر مسیر می دهد که پس از عبور از مجاورتش، راستایی کاملاً متفاوت را در پیش می گیرد. به همین ترتیب، سیاره ای مثل زمین، علی رغم سرعت بسیار زیادی که در فضا دارد، گرفتار فرورفتگی فضا-زمان خورشید شده و در میان دامنه های این فرورفتگی برای همیشه گردش می کند.


منبع

کتاب ساختار ستارگان و کهکشانها(پاول هاج)