نظریه حالت پایدار

از ویکی نجوم
پرش به: ناوبری، جستجو

از همان سال‌های اولیه‌ای که فرضیه مهبانگ یا بیگ بنگ مطرح شد، رقیب سرسخت دیگری داشت: فرضیه‌ی «حالت پایا» یا «حالت پایدار».

در نتیجۀ مشکل سن، بسیاری از ستاره شناسان چندان اعتقادی به مدلهای مهبانگ نداشتند. در سال 1948، هرمن وندی، توماس گولد و فرد هویل (که از ایدۀ مبدأ آنی برای جهان متنفر بودند) نظریۀ دیگری به نام نظریۀ حالت پایدار (Steady State) را پیشنهاد کردند. تمام نظریه های کیهان‌شناسی چیزی را که اصل کیهان‌شناختی (Cosmological Principle) نامیده می‌شود در بر می‌گیرند. یعنی آنکه در مقیاس بزرگ و در هر زمان معین، منظرۀ جهان از هر نقطه داخل آن یکسان خواهد بود. بوندی، گولد و هویل این نظریه را توسعه دادند و چیزی را که آنها اصل کیهان‌شناختی کامل (Perfect Cosmological Principle) می‌نامیدند ارائه کردند. در این اصل عبارت «در هر زمان معین» با «در همۀ زمانها» جایگزین شد. جهان آنها در مقیاس بزرگ نامتغیر بود. البته نه به این معنی که جهان منبسط نمی‌شد، بلکه ایدۀ اصلی در قلب این نظریه آن بود که با فاصله گرفتن کهکشانها از یکدیگر به دلیل انبساط عالم، مادۀ جدید به شکل هیدروژن در فضای بین آنها آفریده می‌شد. این هیدروژنِ تازه خلق شده، در نهایت، کهکشان‌های جدیدی را به وجود می‌آورد و بدین ترتیب چگالی مشاهده شدۀ کهکشانها پیوسته ثابت می‌ماند. جهان نه ابتدایی دارد و نه انتهایی خواهد داشت، و همان گونه که از نام نظریه برمی‌آید، در حالت پایدار خواهد ماند. با توجه به این‌که همواره مادۀ جدید در حال خلق شدن است، آن را نظریۀ آفرینش پیوسته (Continuous Creation) نیز می‌نامند.<ref> کتاب درآمدی بر نجوم و کیهان‌شناسی/ نوشته ایان موریسون/ ترجمه غلامرضا شاه‌علی/ [۱]</ref>

تاریخچه:


اصطلاح «بیگ بنگ یا انفجار بزرگ» اولین‌بار در برنامه‌ای از رادیو BBC، در سال 1949 از روی تمسخر استفاده شد!

موضوع از این قرار بود که در این برنامه منجمی به نام فِرِد هویل، این عقیده‌ی نوظهور را رد کرد؛ عقیده‌ای که ادعا می‌کرد: «همه‌ی مواد در عالم از هیچ‌ و در اثر انفجاری بزرگ و منفرد پدیدار شده‌اند.» او این عقیده را غیرعلمی خواند، چون ناقض قانون کهن پایستگی‌است؛ قانونی که می‌گوید: «مقادیر کلانِ ماده و انرژی نمی‌توانند به‌خودیِ‌خود و به‌طور غیرمنتظره از بین بروند یا به‌وجود بیایند.» بحث‌های بسیارِ هویل درباره‌ی این موضوع سبب شد که او تا پایان عمر به یکی از منتقدان برجسته‌ی نظریه‌ی مهبانگ مبدل شود.

پیشنهاد هویل را دو منجم به نام‌های توماس گلد و هرمن بوندی تکمیل کردند که تفکراتشان به فرضیه‌ی «حالت پایا» معروف شد؛ فرضیه‌ای که بر پایه‌ی اصل «خلقت پیوسته» بنا شده است. در این بررسی فرض شده که وقتی کهکشان‌ها در عالم از هم دور می‌شوند به‌آرامی مواد جدیدی خلق می‌شوند تا پُرکننده‌ی جاهای خالی باشند. عاقبت، این مواد کهکشان‌های جدید را شکل می‌دهند؛ به‌طوری‌که، در نهایت، ظاهر کلی کیهان را یکسان باقی می‌گذارند. اگرچه کهکشان‌ها در حال دورشدن از هم هستند، عالم باز هم هرگز به‌ شکل توده‌‌ی بسیار کوچک ادعایی مهبانگ نبوده است. با اشاره به نقص بزرگ داستان مهبانگ، یعنی خلقت عناصر در آتش‌گوی اولیه، هویل نشان داد که نظریه‌ی حالت پایا رویکرد برتری دارد.

در سراسر دهه‌ی 1950 و اوایل دهه‌ی 1960، بحث بین گروه‌های طرف‌دار نظریه‌ی حالت پایا و انفجار بزرگ بالا گرفته بود. اگرچه توضیح عرضه‌شده‌ی هویل و همکارانش درباره‌ی تولید عناصر پیروزی مهمی برایشان محسوب می‌شد، باز هم نظریه‌ی حالت پایای آن‌ها مشکلی اساسی داشت: این نظریه نه به‌ هیچ‌یک از مدل‌های کیهان‌شناسی ذرات وابسته بود و نه آن‌ها را نقض می‌کرد! ازطرفی، پیش‌بینی کلیدی دیگری که گاموف، آلفر و هرمن با استفاده از نظریه‌ی مهبانگ (انفجار بزرگ یا بیگ بنگ) انجام داده بودند و تا آن زمان ناشناخته مانده بود، سرانجام، در اواسط دهه‌ی 1960، اثبات شد: آن‌ها دمای تابش آزادشده را بعد از شکل‌گیری اتم‌ها در جهان نخستین تخمین زدند و بدین ترتیب از انبساط عالم برای محاسبه‌ی سرعت سردشدن آن بهره بردند. آن‌ها همچنین با استفاده از این اطلاعات توانستند پیش‌بینی کنند که عالم امروزی نیز باید سرشار از تابش‌های برجا‌ی‌مانده‌ باشد؛ تابش‌هایی که میزان سرد شدنشان آن‌قدر زیاد بوده که تنها چند درجه بالاتر از صفر مطلق‌ هستند. البته، تخمین آن‌ها از مقدار این دما چندان دقیق نبود، همان‌‌گونه که تا آن زمان سن عالم نیز ناشناخته مانده بود.

بدین تریب کشف تابش زمینه کیهانی (CMB) مجادله‌های بزرگ به‌وجودآمده در زمینه‌ی کیهان‌شناسی را به‌نتیجه رساند؛ به‌طوری‌که اکثر جوامع علمی به ‌سمت پذیرش نظریه‌ی مهبانگ تمایل یافتند و از گرایش به فرضیه‌ی حالت پایا، که تا آن زمان فرضیه‌ای معتبر محسوب می‌شد، دست کشیدند. در این میان هویل و همکارانش که همچنان ضد نظریه‌ی مهبانگ بحث و مجادله می‌کردند به اقلیتی بیش‌ازپیش منزوی تبدیل شدند.<ref> کتاب کرانه‌های کیهان/ نوشته پائول هالپرن/ ترجمه حوریه آقانور/ انتشارات هورمزد.</ref>


جستاره ای وابسته[ویرایش]

منبع[ویرایش]

<references />