نیرو: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی نجوم
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی ' [[پرونده:Force_examples.svg|thumb|300px|نیروها می‌توانند از پدیده‌های فیزیکی گوناگی به وجود...' ایجاد کرد)
 
 
(۱۷ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
در زبان روزمره، هر کشش یا فشاری نیرو نامیده می شود.مفهوم نیرو ، توصیفی کمّی از اندرکنش بین دو جسم یا یک جسم و محیط را ممکن می سازد. وقتی خودروی گیر افتاده در برف راهل می دهید به آن نیرو وارد می کنید. لوکوموتیو به قطار نیرو وارد می کند و ...
  
[[پرونده:Force_examples.svg|thumb|300px|نیروها می‌توانند از پدیده‌های فیزیکی گوناگی به وجود بیایند، مانند [[گرانش]]، مغناطیس، یا هر اثر دیگری که به جسمی [[شتاب]] می‌دهد.]]
+
وقتی اعمال نیرو با تماس مستقیم دو جسم حاصل می شود، آن نیرو نیروی تماسی نام دارد. کشش یا رانشی که با دست خود ایجاد می کنید، نیرویی که طناب به جسم متصل به آن وارد می کند، و نیروی اصطکاکی که زمین به شما وارد می کند نمونه هایی از نیروهای تماسی اند. نیروهایی، موسوم به نیروهای دوربرد، هم وجود دارند که دو جسم دور از هم به یکدیگر وارد می کنند. هنگام بازی با آهنربا این نیروها را تجربه کرده اید.گرانش نیز یک نیروی دور برد است.
'''نیرو''' در [[فیزیک]] کمیتی برداری است که باعث [[شتاب]] گرفتن اجسام می‌شود. نیرو را به طور شهودی می‌توان با کشیدن یا هُل‌دادن توصیف کرد. شتاب جسم متناسب است با جمع برداری همهٔ نیروهای وارد بر جسم. در یک جسم صُلب (یعنی جسمی که ابعادش در فضا گسترده است و نمی‌توان آن را با یک نقطه تقریب زد) نیرو می‌تواند جسم را بچرخاند، تغییرشکل دهد یا فشار وارد بر آن را بیفزاید. اثرات چرخشی با [[گشتاور]] و تغییر شکل یا فشار با تنش توصیف می‌شوند.
 
  
== تاریخچه ==
+
نیرو کمیتی [[%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1|برداری]] است، می‌توان جسم را در جهت های مختلفی کشید یا راند. پس برای توصیف نیرو باید علاوه بر اندازه، که بزرگی یا قوت کشش یا رانش را نشان می دهد، جهت آن را نیز بیان کرد. یکای [[%D8%AF%D8%B3%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D9%87%20SI|SI]] اندازه نیرو [[%D9%86%DB%8C%D9%88%D8%AA%D9%86|نیوتن]]، با علامت اختصاریN، است.
مفهوم نیرو از زمان‌های دور، در استاتیک و دینامیک مورد استفاده قرار گرفته است. مطالعات باستانی روی استاتیک، در قرن سوم قبل از میلاد، در کارهای ارشمیدس به حد نهایی خود رسید که هم اکنون نیز قسمت‌هایی از فیزیک مدرن را تشکیل می‌دهند. در مقابل، دینامیک ارسطو، سوء تدبیرهایی شهودی از نقش نیرو ایجاد کرد که نهایتاً در قرن هفدهم و به خصوص در کارهای [[ایزاک نیوتن]]، تصحیح شدند. با پیشرفت [[مکانیک کوانتومی]]، هم اکنون می دانیم که ذرات از طریق بر هم کنشهای بنیادین، بر یکدیگر اثر می گذارند و لذا [[مدل استاندارد فیزیک ذرات]]، ادعا می‌کند که هر چیزی که اساساً به عنوان ''نیرو'' مشاهده می‌شود، در حقیقت توسط بوزون های معیار تأثیر می گذارد. تنها چهار برهم کنش اساسی شناخته شده که به ترتیب قدرت عبارتند از: قوی، الکترومغناطیسی، ضعیف (که در سال ۱۹۷۰ (میلادی)، الکتروضعیف (electroweak)به یک بر هم کنش واحد انجام شدند) و گرانشی.نیوتون یکی از بزرگ‌ترین پژوهش گران در مورد نیرو است.
 
  
=== مفاهیم پیش از نیوتن ===
+
'''نیرو را با علامت اختصاریF نمایش می دهند.'''
مشهور است که ارسطو، نیرو را به عنوان هر چیزی که باعث می‌شود شیئی یک «حرکت غیر طبیعی» انجام دهد، توصیف کرد.  
 
  
از قدیم، مفهوم نیرو برای کار کردن هر یک از هفت نوع ماشین ساده، اساسی تلقی می‌شده است. کمک مکانیکی که یک ماشین ساده فراهم می‌آورد، اجازه می‌داد تا یک نیروی کم را برای اثر گذاشتن روی جسمی در فاصله دورتر به کار برد. تجزیه تحلیل ویژگی‌های این چنین نیروها نهایتاً در کارهای ارشمیدس به غنی‌ترین حالت خود رسید، که به خصوص به خاطر فرمول‌بندی‌کردن رفتار «نیروهای شناور» نهفته در سیالات معروف است.  
+
'''بر اساس قانون دوم نیوتن، یک [[%D9%86%DB%8C%D9%88%D8%AA%D9%86|نیوتن]] اندازه نیروی خالصی است که به جسمی به جرم یک کیلوگرم [[%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%A8|شتاب]] یک متر بر مجذور ثانیه می دهد.البته برطبق تعریف معمول یک <span style="color:#0000ff;">نیوتن</span> نیرویی است که بتوان با آن 100 گرم آب را تا ارتفاع 1 متری بالا ببریم.این رابطه این گونه اثبات می شود که وزن 100 گرم آب برابر 1 نیوتن است که آن را در ارتفاع 1 ضرب کنیم و برابر همان 1<span style="color:#0000ff;">نیوتن</span> می شود.'''
  
پیشرفت‌های فلسفه‌ای مفهوم یک نیرو در کاهایی از ارسطو به چشم می‌خورد. در [[کیهان شناسی]] ارسطویی، دنیای طبیعی چهار عنصر را نگه می‌داشت که در «حالات طبیعی» وجود داشتند. ارسطو عقیده داشت که برای اشیاء سنگین روی زمین مانند آب و زمین، حالت طبیعی این است که بدون حرکت روی زمین بمانند و این که آنها اگر تنها باشند، تمایل دارند به این حالت برسند. او بین میل ذاتی اشیاء برای رسیدن به «جای طبیعی» (برای مثال افتادن اشیاء سنگین) که به یک حرکت طبیعی منجر می‌شود، و حرکت غیرطبیعی یا اجباری که به عملکرد پیوسته یک نیرو محتاج است، تمایز قایل شد. این نظریه مبتنی بر مشاهدات روزمره این که اشیاء چگونه حرکت می‌کنند (مثلاً این که عملکرد ثابت یک نیرو برای حرکت کردن یک ارابه لازم است) مشکلات مفهوم زیادی از جمله برای توجیه رفتار پرتابه‌ها (مثلاً حرکت یک پیکان) داشت. این کاستی‌ها به طور کامل در قرن هفدهم در کارهای گالیله حل شد که متأثر از این ایده موجود در اواخر قرون وسطی بود که اشیائی که در یک حرکت اجباری هستند، یک نیروی ذاتی جنبشی با خود حمل می‌کنند.{{مدرک}}
+
ابزار معمول برای اندازه گیری نیرو ترازوی فنری است. این ترازو از یک فنر، واقع در یک محفظه، و یک عقربه که به انتهای آن وصل است تشکیل می شود. با اعمال نیرو به یک سر فنر، فنر کشیده می شود؛ میزان کشیدگی فنر به ن<br/>
  
[[گالیله]] در اوایل قرن هفده آزمایشی انجام داد که در آن سنگ‌ها و گلوله‌های توپی هر دو به پایین غلت داده می‌شدند تا به این وسیله نظریه حرکت ارسطو را رد کند. او نشان داد که اشیاء به مقداری مستقل از جرمشان، توسط گرانش شتاب می‌گیرند و بحث کرد که اشیاء همواره سرعت اولیه خودشان را بازمی یابند مگراینکه روی آنها نیروی مثلاً اصطکاک عمل کند.
+
یروی اعمالی بستگی دارد.<ref name="multiple2"> فیزیک دانشگاهی/سیرز – زیمانسکی کتاب </ref>
  
== مدل‌های بنیادی نیرو ==
+
== نیروی خالص ==
{{اصلی|نیروهای بنیادی در فیزیک}}
 
همهٔ نیروهایی که در جهان دیده می‌شوند، از چهار نیروی بنیادی سرچشمه می‌گیرند. [[نیروی هسته‌ای قوی]] و [[نیروی هسته‌ای ضعیف|ضعیف]] فقط در اندازه‌های بسیار کوچک دیده می‌شوند و اجزای بنیادی ماده (ذرات زیراتمی) را در کنار هم نگه می‌دارند. نیروی [[الکترومغناطیس|الکترومغناطیسی]] بین [[بار الکتریکی|بارهای الکتریکی]] و نیروی [[گرانش]] بین اجسام جرم‌دار اثر می‌کند. همهٔ نیروهای دیگر در طبیعت بر پایهٔ این چهار نیرو هستند. مثلاً نیروی اصطکاک به خاطر برهم‌کنش الکترومغناطیسی بین اتم‌های سطح دو جسم است یا نیروی فنر (قانون هوک) نیز به خاطر نیروهای الکترومغناطیسی بین اتم‌های سازندهٔ فنر است. نیروهای مرکزگرا (یا گریزازمرکز) در واقع نیروهای مَجازی هستند که به خاطر چرخش دستگاه مختصات دیده می‌شوند.
 
  
== نیروهای نابنیادی ==
+
تغییر در حرکت ناشی از یک نیرو یا ترکیبی از آنهاست. نیرو، به ساده ترین شکل، به صورت [[%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1|فشار]] یا کشش است. منبع آن می‌تواند گرانشی، الکتریکی، مغناطیسی، یا صرفا تلاش عضلانی باشد. وقتی بیش از یک نیرو بر جسمی وارد شود، نیروی خالص را در نظر می گیریم. مثلا، اگر شما و دوستتان جسمی را با نیروهای مساوی در یک جهت بکشید، نیروها با هم ترکیب می شوند و نیروی خالصی دو برابر نیروی شما تولید می کنند. اگر هر یک از شما با نیروهای مساوی جسمی را در جهت های مخالف بکشید، نیروی خالص صفر می شود. نیروهای مساوی و در جهت های مخالف اثر هم را خنثی می سازند. یکی از نیروها را می‌توان منفی نیروی دیگر در نظر گرفت، و جمع جبری آن دو صفر می شود، که نیروی خالص حاصل را صفر می سازد.<ref name="multiple1"> فیزیک مفهومی/پل جی .هیوئیت/ ترجمه منیژه رهبر/ انتشارات فاطمی </ref>
خیلی وقت‌ها در توصیف پدیده‌ها از برخی جزئیات آن‌ها چشم می‌پوشیم. این کار باعث می‌شود بتوانیم مدل‌های ساده‌ای برای آن‌ها بسازیم و نیروهایی را تعریف کنیم که پدیده را به تقریب توصیف می‌کنند.
 
  
=== نیروی عمودبرسطح ===
+
== نیروی تکیه گاه ==
وقتی جسمی را روی سطح همواری می‌گذاریم، نیروی گرانشی به آن وارد می‌شود. برای این که جسم در سطح فرونرود، نیرویی نیز از سوی سطح به جسم وارد می‌شود. این نیرو به خاطر رانش الکترومغناطیسی بین اتم‌های جسم و اتم‌های سطح است و '''نیروی عمودبرسطح''' نام دارد. مقدار این نیرو همیشه به اندازه‌ای است که نیروهای دیگر عمود بر سطح (مانند وزن جسم) را خنثی کند.
+
 
==منبع==
+
کتابی را در نظر بگیرید که روی میز قرار دارد.این کتاب در حالت تعادل است.چه نیروهایی بر این کتاب وارد می شوند؟یک نیروی ناشی از [[%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B4|گرانش]](وزن کتاب) است. چون کتاب در حال تعادل است، باید نیروی دیگری نیز بر کتاب وارد شود تا نیروی خالص صفر را تولید کند؛ یعنی نیروی بالا سو و در جهت مخالف گرانش.این نیروی بالاسو را میز وارد می کند که آن را ''نیروی تکیه گاه'' می نامیم. این نیروی تکیه گاه بالاسو، که اغلب نیروی قائم خوانده می شود، باید برابر وزن کتاب باشد.<ref name="multiple1"> فیزیک مفهومی/پل جی .هیوئیت/ ترجمه منیژه رهبر/ انتشارات فاطمی </ref>
ويكي پديا فارسي[http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88]
+
 
[[رده:فیزیک]]
+
<br/>
 +
 
 +
== قوانین حرکت نیوتن ==
 +
 
 +
'''قانون اول نیوتن'''
 +
 
 +
[[%DA%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%84%D9%87|گالیله]] با بیان این مطلب که با نبود نیرو، حرکت جسم متحرک استمرار می یابد، این نظر ارسطو را که جسم متحرک باید با نیروی ثابت به پیش رانده شود کاملا دگرگون ساخت. گالیله این مقاوت اجسام در برابر تغییر حرکت را لختی نامید. [[%D9%86%DB%8C%D9%88%D8%AA%D9%86|نیوتن]] نظر گالیله را بهبود بخشید و آن را به صورت قانون اول خود درآورد، که نام قانون لختی شایسته آن است:
 +
 
 +
'''حالت سکون یا حرکت یکنواخت در خط راست هر جسم تداوم می یابد، مگر آنکه تحت تاثیر نیروهایی که بر آن وارد می شود مجبور به تغییر آن حالت شود.'''
 +
 
 +
'''قانون دوم نیوتن'''
 +
 
 +
نیوتن نخستین کسی بود که رابطه بین مفاهیم بنیادی فیزیک- [[%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%A8|شتاب]]،نیرو و [[%D8%AC%D8%B1%D9%85|جرم]] را کشف کرد.او یکی از مهم ترین قاعده های طبیعت، قانون دوم حرکت خود را پیشنهاد کرد. قانون دوم نیوتن چنین است:
 +
 
 +
'''شتاب هر جسم با نیروی خالص وارد بر آن نسبت مستقیم دارد، در جهت نیروی خالص است، و با جرم جسم نسبت عکس دارد.'''
 +
<p style="text-align: center">'''a=F/m'''</p>
 +
'''قانون سوم نیوتن'''
 +
 
 +
تا کنون نیرو را به ساده ترین شکل-به صورت [[%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1|فشار]] یا کشش- بررسی کردیم.اما هیچ فشار و کششی هرگز به تنهایی وجود ندارد.هر نیرو بخشی از برهم کنش بین یک چیز و چیزی دیگر است.وقتی با انگشتان خود به دیوار فشار می آورید، قضیه فقط به فشار انگشتان شما به دیوار محدود نمی شود، بلکه با دیوار برهم کنش دارید، و دیوار هم به شما فشار وارد می کند.هر برهم کنش یک زوج نیرو نیاز دارد که بر دو جسم جداگانه وارد می شود.
 +
 
 +
قانون سوم نیوتن چنین می گوید:
 +
 
 +
'''هر گاه جسمی بر جسم دیگری نیرو وارد کند، جسم دوم نیز نیرویی برابر و با علامت مخالف بر جسم اول وارد می کند.'''
 +
 
 +
یکی از نیرو ها را نیروی کنش و نیروی دیگری را نیروی واکنش می نامیم.بدین ترتیب قانون سوم نیوتن را می‌توان به صورت زیر بیان کرد:
 +
 
 +
'''همواره واکنشی برابر و با علامت مخالف در برابر هر کنش وجود دارد.'''
 +
 
 +
مهم نیست که کدام نیرو را کنش و کدام را واکنش بنامیم.مهم آن است که بدانیم آنها اجزای یک برهم کنش اند و هیچ یک از این دو بدون دیگری وجود ندارد.<ref name="multiple1"> فیزیک مفهومی/پل جی .هیوئیت/ ترجمه منیژه رهبر/ انتشارات فاطمی </ref>
 +
 
 +
== منبع ==
 +
 
 +
<references />
 +
 
 +
[[Category:فیزیک]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۴۴

در زبان روزمره، هر کشش یا فشاری نیرو نامیده می شود.مفهوم نیرو ، توصیفی کمّی از اندرکنش بین دو جسم یا یک جسم و محیط را ممکن می سازد. وقتی خودروی گیر افتاده در برف راهل می دهید به آن نیرو وارد می کنید. لوکوموتیو به قطار نیرو وارد می کند و ...

وقتی اعمال نیرو با تماس مستقیم دو جسم حاصل می شود، آن نیرو نیروی تماسی نام دارد. کشش یا رانشی که با دست خود ایجاد می کنید، نیرویی که طناب به جسم متصل به آن وارد می کند، و نیروی اصطکاکی که زمین به شما وارد می کند نمونه هایی از نیروهای تماسی اند. نیروهایی، موسوم به نیروهای دوربرد، هم وجود دارند که دو جسم دور از هم به یکدیگر وارد می کنند. هنگام بازی با آهنربا این نیروها را تجربه کرده اید.گرانش نیز یک نیروی دور برد است.

نیرو کمیتی برداری است، می‌توان جسم را در جهت های مختلفی کشید یا راند. پس برای توصیف نیرو باید علاوه بر اندازه، که بزرگی یا قوت کشش یا رانش را نشان می دهد، جهت آن را نیز بیان کرد. یکای SI اندازه نیرو نیوتن، با علامت اختصاریN، است.

نیرو را با علامت اختصاریF نمایش می دهند.

بر اساس قانون دوم نیوتن، یک نیوتن اندازه نیروی خالصی است که به جسمی به جرم یک کیلوگرم شتاب یک متر بر مجذور ثانیه می دهد.البته برطبق تعریف معمول یک نیوتن نیرویی است که بتوان با آن 100 گرم آب را تا ارتفاع 1 متری بالا ببریم.این رابطه این گونه اثبات می شود که وزن 100 گرم آب برابر 1 نیوتن است که آن را در ارتفاع 1 ضرب کنیم و برابر همان 1نیوتن می شود.

ابزار معمول برای اندازه گیری نیرو ترازوی فنری است. این ترازو از یک فنر، واقع در یک محفظه، و یک عقربه که به انتهای آن وصل است تشکیل می شود. با اعمال نیرو به یک سر فنر، فنر کشیده می شود؛ میزان کشیدگی فنر به ن

یروی اعمالی بستگی دارد.<ref name="multiple2"> فیزیک دانشگاهی/سیرز – زیمانسکی کتاب </ref>

نیروی خالص[ویرایش]

تغییر در حرکت ناشی از یک نیرو یا ترکیبی از آنهاست. نیرو، به ساده ترین شکل، به صورت فشار یا کشش است. منبع آن می‌تواند گرانشی، الکتریکی، مغناطیسی، یا صرفا تلاش عضلانی باشد. وقتی بیش از یک نیرو بر جسمی وارد شود، نیروی خالص را در نظر می گیریم. مثلا، اگر شما و دوستتان جسمی را با نیروهای مساوی در یک جهت بکشید، نیروها با هم ترکیب می شوند و نیروی خالصی دو برابر نیروی شما تولید می کنند. اگر هر یک از شما با نیروهای مساوی جسمی را در جهت های مخالف بکشید، نیروی خالص صفر می شود. نیروهای مساوی و در جهت های مخالف اثر هم را خنثی می سازند. یکی از نیروها را می‌توان منفی نیروی دیگر در نظر گرفت، و جمع جبری آن دو صفر می شود، که نیروی خالص حاصل را صفر می سازد.<ref name="multiple1"> فیزیک مفهومی/پل جی .هیوئیت/ ترجمه منیژه رهبر/ انتشارات فاطمی </ref>

نیروی تکیه گاه[ویرایش]

کتابی را در نظر بگیرید که روی میز قرار دارد.این کتاب در حالت تعادل است.چه نیروهایی بر این کتاب وارد می شوند؟یک نیروی ناشی از گرانش(وزن کتاب) است. چون کتاب در حال تعادل است، باید نیروی دیگری نیز بر کتاب وارد شود تا نیروی خالص صفر را تولید کند؛ یعنی نیروی بالا سو و در جهت مخالف گرانش.این نیروی بالاسو را میز وارد می کند که آن را نیروی تکیه گاه می نامیم. این نیروی تکیه گاه بالاسو، که اغلب نیروی قائم خوانده می شود، باید برابر وزن کتاب باشد.<ref name="multiple1"> فیزیک مفهومی/پل جی .هیوئیت/ ترجمه منیژه رهبر/ انتشارات فاطمی </ref>


قوانین حرکت نیوتن[ویرایش]

قانون اول نیوتن

گالیله با بیان این مطلب که با نبود نیرو، حرکت جسم متحرک استمرار می یابد، این نظر ارسطو را که جسم متحرک باید با نیروی ثابت به پیش رانده شود کاملا دگرگون ساخت. گالیله این مقاوت اجسام در برابر تغییر حرکت را لختی نامید. نیوتن نظر گالیله را بهبود بخشید و آن را به صورت قانون اول خود درآورد، که نام قانون لختی شایسته آن است:

حالت سکون یا حرکت یکنواخت در خط راست هر جسم تداوم می یابد، مگر آنکه تحت تاثیر نیروهایی که بر آن وارد می شود مجبور به تغییر آن حالت شود.

قانون دوم نیوتن

نیوتن نخستین کسی بود که رابطه بین مفاهیم بنیادی فیزیک- شتاب،نیرو و جرم را کشف کرد.او یکی از مهم ترین قاعده های طبیعت، قانون دوم حرکت خود را پیشنهاد کرد. قانون دوم نیوتن چنین است:

شتاب هر جسم با نیروی خالص وارد بر آن نسبت مستقیم دارد، در جهت نیروی خالص است، و با جرم جسم نسبت عکس دارد.

a=F/m

قانون سوم نیوتن

تا کنون نیرو را به ساده ترین شکل-به صورت فشار یا کشش- بررسی کردیم.اما هیچ فشار و کششی هرگز به تنهایی وجود ندارد.هر نیرو بخشی از برهم کنش بین یک چیز و چیزی دیگر است.وقتی با انگشتان خود به دیوار فشار می آورید، قضیه فقط به فشار انگشتان شما به دیوار محدود نمی شود، بلکه با دیوار برهم کنش دارید، و دیوار هم به شما فشار وارد می کند.هر برهم کنش یک زوج نیرو نیاز دارد که بر دو جسم جداگانه وارد می شود.

قانون سوم نیوتن چنین می گوید:

هر گاه جسمی بر جسم دیگری نیرو وارد کند، جسم دوم نیز نیرویی برابر و با علامت مخالف بر جسم اول وارد می کند.

یکی از نیرو ها را نیروی کنش و نیروی دیگری را نیروی واکنش می نامیم.بدین ترتیب قانون سوم نیوتن را می‌توان به صورت زیر بیان کرد:

همواره واکنشی برابر و با علامت مخالف در برابر هر کنش وجود دارد.

مهم نیست که کدام نیرو را کنش و کدام را واکنش بنامیم.مهم آن است که بدانیم آنها اجزای یک برهم کنش اند و هیچ یک از این دو بدون دیگری وجود ندارد.<ref name="multiple1"> فیزیک مفهومی/پل جی .هیوئیت/ ترجمه منیژه رهبر/ انتشارات فاطمی </ref>

منبع[ویرایش]

<references />