هندسه فضا
در سال 1992، الکساندر فریدمن،ریاضیدان روس، معادلهی نسبیت عام انیشتین را برای تمام عالم حل کرد. او برای جهانی همگن و همسانگرد سه هندسهی امکانپذیر را انتخاب نمود: هندسهی تخت، هندسهی اَبَرکُره و هندسهی هُذلولیوار.
جهانهای تخت جهانهایی متناظر با هندسهی اقلیدسیِ استانداردند که در آنها خطوط موازی هرگز به یکدیگر نمیرسند و تا ابد با هم موازی میمانند؛ این هندسه بیانکنندهی همارزِ سهبُعدی یک صفحه است. هندسهی ابرکره، کُره را به ابعاد بالاتر تعمیم میدهد. یک کُره رُویهای دو بعدی دارد، دقیقاً، مانند سطح زمین؛ اما یک ابرکره رویهای سهبعدی دارد که به دور آن خمیده شده و در انتها مجدد به خودش متصل میشود. بهطور مشابه، هذلولیوار یا زینیشکل سطحی سهبُعدی از همارزِ ابعاد بالاتر هذلولیاست. ابرکرهها بهدلیل شکلشان «بسته» و هذلولیوارها «باز» نامیده میشوند.
قوانین هندسی تمایزی آشکار را بین این سه احتمال مختلف مطرح میکند. قانون آشنای جهانهای تخت میگوید: «فاصلهی خطوط موازی تا ابد یکسان باقی میماند و این خطوط هرگز به هم نزدیکتر یا از هم دورتر نمیشوند.» در عوض، اگر جهان شبیه ابرکره باشد، خطوط موازی همیشه به یکدیگر میرسند؛ درست، مثل خطوط طول جغرافیایی که در قطبهای شمال و جنوب همگرا میشوند. سرانجام، اگر جهان هندسهای هذلولیوار داشته باشد، خطوط موازی مثل پرههای پنکه از هم دور میشوند. این دستهبندی را بهطور خلاصه میتوان اینگونه بیان کرد: «هندسهی تخت خمیدگی صفر دارد؛ هندسهی ابرکرهیِ بسته، خمیدگی مثبت و هندسهی بازِ هذلولیوار خمیدگی منفی دارد.»
فریدمن تمامی این سه هندسه را به معادلهی نسبیت عام انیشتین ارتباط داد. راهحلهایی که فریدمن یافت مبین آن بود که در هر حالت، فضا از یک نقطه به سمت بیرون انبساط مییابد. او متوجه تفاوتی مهم بین این راهحلها شد: درحالیکه هندسهی تخت و باز تا ابد انبساط مییابند، هندسهی بسته تا مقطعی بسط مییابد و بعد متوقف میشود؛ سپس، در جهت معکوس، بهطرف نقطهای دیگر شروع به منقبضشدن میکند. حالت سوم شبیه به بالنی در ابعاد بالاتر است؛ بالنی که وقتی با هوا پر میشود، کمکم، بزرگ شده و سپس وقتی هوایش آزاد شد، به مرور، جمع میشود.
منبع:
کتاب کرانههای کیهان/ نوشته پائول هالپرن/ ترجمه حوریه آقانور/ انتشارات هورمزد.
جستاره ای وابسته
gidview=101