در حال ویرایش الکسی لئونوف
هشدار: شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر وارد شوید یا یک حساب کاربری بسازید، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
این ویرایش را میتوان خنثی کرد.
لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
سطر ۱۳: | سطر ۱۳: | ||
شش ساله بود که یک خلبان نیروی هوایی شوروی به روستای آنها آمد و الکسی کوچک از رفتار، یونیفرم و ظاهر خلبان شدیدا تحت تاثیر قرار گرفت. خود لئونوف در این مورد میگوید: | شش ساله بود که یک خلبان نیروی هوایی شوروی به روستای آنها آمد و الکسی کوچک از رفتار، یونیفرم و ظاهر خلبان شدیدا تحت تاثیر قرار گرفت. خود لئونوف در این مورد میگوید: | ||
− | من اینقدر تحت تاثیر این میهمان خلبان قرار گرفته بودم که همه جا سایهاش را دنبال میکردم. بالاخره خلبان متوجه این موضوع شد و علتش را از من پرسید. من هم بدون درنگ گفتم: «من میخواهم مثل شما باشم، میخواهم روزی خلبان بشوم، مثل شما». خلبان لبخندی زد و پاسخ داد: «چرا که نه؟ اگر واقعا این آرزو را داری چیزی جلویت را نگرفته. برای خلبان شدن باید قوی باشی، خوب درس بخوانی، و هر روز صبح دست و صورتت را با صابون بشویی! قول میدهی به حرفهایی که گفتم گوش کنی؟» من بلافاصله گفتم «بله قول میدهم»، و با اینکه مثل اکثر بچهها دل خوشی از آب و صابون نداشتم، به خانه رفتم و دست و صورتم را با صابون شستم. پس از آن هروقت آن خلبان را میدیدم دستهایم را به او نشان میدادم و او هم با لبخند و تکان دادن سر، کار من را تایید میکرد. | + | من اینقدر تحت تاثیر این میهمان خلبان قرار گرفته بودم که همه جا سایهاش را دنبال میکردم. بالاخره خلبان متوجه این موضوع شد و علتش را از من پرسید. من هم بدون درنگ گفتم: «من میخواهم مثل شما باشم، میخواهم روزی خلبان بشوم، مثل شما». خلبان لبخندی زد و پاسخ داد: «چرا که نه؟ اگر واقعا این آرزو را داری چیزی جلویت را نگرفته. برای خلبان شدن باید قوی باشی، خوب درس بخوانی، و هر روز صبح دست و صورتت را با صابون بشویی! قول میدهی به حرفهایی که گفتم گوش کنی؟» من بلافاصله گفتم «بله قول میدهم»، و با اینکه مثل اکثر بچهها دل خوشی از آب و صابون نداشتم، به خانه رفتم و دست و صورتم را با صابون شستم. پس از آن هروقت آن خلبان را میدیدم دستهایم را به او نشان میدادم و او هم با لبخند و تکان دادن سر، کار من را تایید میکرد.}} |
− | |||
پس از آن و در طول سالهای مدرسه، آلکسی عشق به هنر را با نقاشی، و آرزوی خلبانی را با دیدن فیلمهای هوانوردی و ساختن ماکت مدلهای مختلف هواپیما در درون خود زنده نگه میداشت. | پس از آن و در طول سالهای مدرسه، آلکسی عشق به هنر را با نقاشی، و آرزوی خلبانی را با دیدن فیلمهای هوانوردی و ساختن ماکت مدلهای مختلف هواپیما در درون خود زنده نگه میداشت. | ||
سطر ۵۳: | سطر ۵۲: | ||
درست قبل از ورود به برنامه فضایی، آلکسی با اسوتلانا پاولوونا ازدواج کرد. | درست قبل از ورود به برنامه فضایی، آلکسی با اسوتلانا پاولوونا ازدواج کرد. | ||
− | او در مارس ۱۹۶۰ به برنامه فضایی شوروی وارد شد و تمرینهای خود را آغاز کرد. گروه نخست فضانوردان تمرینهای بسیار سختی داشتند و باید خود را برای شرایط ناشناخته و پیشبینی نشده آماده میکردند. بهجز تمرینهای سخت و آموزش در مرکز تازهساز فضانوردی موسوم به شهرک | + | او در مارس ۱۹۶۰ به برنامه فضایی شوروی وارد شد و تمرینهای خود را آغاز کرد. گروه نخست فضانوردان تمرینهای بسیار سختی داشتند و باید خود را برای شرایط ناشناخته و پیشبینی نشده آماده میکردند. بهجز تمرینهای سخت و آموزش در مرکز تازهساز فضانوردی موسوم به شهرک ستارهها، کیهاننوردان بطور مرتب برای تمرین چتربازی زیر نظر نیکولای کامانین، دستیار فرمانده نیروی هوایی شوروی، به پایگاه هوایی انگلس در کنار رود ولگا فرستاده میشدند. شدت تمرین به حدی بود که آلکسی تنها در ماه اول ۷۰ تمرین پرش با چتر از هواپیما را به انجام رساند. |
همزمان با تمرینهای فضانوردی، وی و همکارانش در دانشکده مهندسی ژوکوفسکی حاضر میشدند تا دورههای پیشرفتهتری در ریاضیات، فیزیک، شیمی، متالورژی، طراحی سازههای پرنده و طراحی مهندسی را بگذرانند. لئونوف در سال ۱۹۶۸ با مدرک مهندسی از دانشکده فارغالتحصیل شد. | همزمان با تمرینهای فضانوردی، وی و همکارانش در دانشکده مهندسی ژوکوفسکی حاضر میشدند تا دورههای پیشرفتهتری در ریاضیات، فیزیک، شیمی، متالورژی، طراحی سازههای پرنده و طراحی مهندسی را بگذرانند. لئونوف در سال ۱۹۶۸ با مدرک مهندسی از دانشکده فارغالتحصیل شد. | ||
سطر ۱۲۸: | سطر ۱۲۷: | ||
برنامه این میهمانی فضایی از قبل به دقت تنظیم شده بود، اما الکسی لئونوف دو سورپرایز برای میهمانان داشت: | برنامه این میهمانی فضایی از قبل به دقت تنظیم شده بود، اما الکسی لئونوف دو سورپرایز برای میهمانان داشت: | ||
− | روی تیوب محتوی سوپ بُرش، غذای سنتی روسی، نشان یک ودکای معروف روسی چسبانده بود که نخست باعث تعجب و سپس خنده فضانوردان و مراکز کنترل زمینی شد. | + | روی تیوب محتوی سوپ بُرش، غذای سنتی روسی، نشان یک ودکای معروف روسی چسبانده بود که نخست باعث تعجب و سپس خنده فضانوردان و مراکز کنترل زمینی شد. |
− | از صورت هرسه فضانورد آمریکایی در طول دوره تمرین مشترک برای ماموریت آپولو-سایوز نقاشی کرده بود. الکسی بالا نقاشیها نوشته بود: «تقدیم به دلیرمردان دنیای ما» و پای آنها نیز علاوه بر امضای آلکسی، پیامی به این مضمون وجود داشت: «به سایوز خوش آمدید، بازهم تشریف بیاورید». | + | از صورت هرسه فضانورد آمریکایی در طول دوره تمرین مشترک برای ماموریت آپولو-سایوز نقاشی کرده بود. الکسی بالا نقاشیها نوشته بود: «تقدیم به دلیرمردان دنیای ما» و پای آنها نیز علاوه بر امضای آلکسی، پیامی به این مضمون وجود داشت: «به سایوز خوش آمدید، بازهم تشریف بیاورید». |
پس از انجام موفقیت آمیز ماموریت و بازگشت به زمین، درجه نظامی لئونوف به تیمسار ارتقاء پیدا کرد. | پس از انجام موفقیت آمیز ماموریت و بازگشت به زمین، درجه نظامی لئونوف به تیمسار ارتقاء پیدا کرد. | ||
سطر ۱۵۸: | سطر ۱۵۷: | ||
== منبع == | == منبع == | ||
− | + | ويكي پديا فارسي[http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%B3%DB%8C_%D9%84%D8%A6%D9%88%D9%86%D9%88%D9%81] | |
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] |