الکسی لئونوف: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی نجوم
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
 
الکسی آرخیپوویچ لئونوف (به روسی: Алексей Архипович Леонов) کیهان‌نورد روسی و متولد ۳۰ مه ۱۹۳۴ (۹ خرداد ۱۳۱۳) نخستین انسانی است که اقدام به راهپیمایی فضایی کرده است.
 
الکسی آرخیپوویچ لئونوف (به روسی: Алексей Архипович Леонов) کیهان‌نورد روسی و متولد ۳۰ مه ۱۹۳۴ (۹ خرداد ۱۳۱۳) نخستین انسانی است که اقدام به راهپیمایی فضایی کرده است.
  
الکسی لئونوف فضانورد و تیمسار بازنشسته نیروی هوایی روسیه (و شوروی سابق) است. وی در کنار فضانوردی به هنر نقاشی هم اشتغال داشته و عضو فرهنگستان هنری روسیه است. لئونوف در تمام ماموریت‌های فضایی‌اش، به همراه خود مداد رنگی و مداد شمعی به مدار زمین می‌برده و صحنه‌هایی را که از فضاپیما می‌دیده نقاشی می‌کرده است.
+
الکسی لئونوف [[فضانورد]] و تیمسار بازنشسته نیروی هوایی روسیه (و شوروی سابق) است. وی در کنار فضانوردی به هنر نقاشی هم اشتغال داشته و عضو فرهنگستان هنری روسیه است. لئونوف در تمام ماموریت‌های فضایی‌اش، به همراه خود مداد رنگی و مداد شمعی به مدار زمین می‌برده و صحنه‌هایی را که از فضاپیما می‌دیده نقاشی می‌کرده است.
  
 
الکسی لئونوف در دو ماموریت تاریخی شرکت داشته است: در ماموریت واسخود-۲ نخستین راهپیمایی فضایی را انجام داد و در پروژه آزمایشی آپولو-سایوز در نخستین همکاری بین‌المللی فضایی نقش موثری ایفا کرد. وی پس از انجام ماموریت‌های فضایی‌اش، از سال ۱۹۷۶ فرماندهی گروه کیهان‌نوردان شوروی و پس از آن روسیه، مدیریت مرکز آموزش فضانوردان گاگارین، و ویراستاری گاهنامه فضانوردی نپتون را به عهده گرفت. آلکسی لئونوف در سال ۱۹۹۱ بازنشسته شد.
 
الکسی لئونوف در دو ماموریت تاریخی شرکت داشته است: در ماموریت واسخود-۲ نخستین راهپیمایی فضایی را انجام داد و در پروژه آزمایشی آپولو-سایوز در نخستین همکاری بین‌المللی فضایی نقش موثری ایفا کرد. وی پس از انجام ماموریت‌های فضایی‌اش، از سال ۱۹۷۶ فرماندهی گروه کیهان‌نوردان شوروی و پس از آن روسیه، مدیریت مرکز آموزش فضانوردان گاگارین، و ویراستاری گاهنامه فضانوردی نپتون را به عهده گرفت. آلکسی لئونوف در سال ۱۹۹۱ بازنشسته شد.
 +
 +
== زندگینامه ==
 +
=== دوران کودکی ===
 +
الکسی لئونوف روز ۳۰ مه ۱۹۳۴ میلادی (۹ خرداد ۱۳۱۳) در روستای لیستویانکا در سیبری مرکزی چشم به جهان گشود. لئونوف‌ها خانواده‌ای پرجمعیت بودند؛ الکسی ۷ خواهر و ۴ برادر داشت. سه ساله بود که پدرش که از اعضای ارشد شورای روستا بود، در پی حسادت و توطئه مدیر تعاونی محلی به «دشمنی با خلق» متهم و زندانی شد و تمام اموال خانواده‌شان مصادره گردید. پس از این واقعه خانواده او در اوج سرمای زمستان مجبور به ترک روستا و مهاجرت به شهرکی دیگر در منطقه کِمِرُوو شدند، و هر یازده نفر آنها با حداقل درآمد در یک اتاق اسکان داده شدند. پدرش پس از یک سال در دادگاه بی‌گناه شناخته شد و پس از آزادی از زندان و دریافت غرامت به خانواده پیوست. پدر، مادر و خواهرش همه در نیروگاه برق محلی به کار مشغول شدند و از آن پس، وضع زندگی آنها رو به بهبود نهاد.
 +
 +
الکسی از کودکی به نقاشی علاقمند بود و خانواده‌اش او را با خرید کاغذ، مداد رنگی، آبرنگ و بوم تشویق می‌کردند. پیش از دوران مدرسه، استعداد او در نقاشی به وی کمک کرده بود که از راه رنگ زدن گچکاری دیوار دوستان و آشنایان، درآمد ناچیزی برای خود کسب کند. آرزوی آلکسی این بود که در بزرگسالی هنرمند شود.
 +
 +
شش ساله بود که یک خلبان نیروی هوایی شوروی به روستای آنها آمد و الکسی کوچک از رفتار، یونیفرم و ظاهر خلبان شدیدا تحت تاثیر قرار گرفت. خود لئونوف در این مورد می‌گوید:
 +
 +
من اینقدر تحت تاثیر این میهمان خلبان قرار گرفته بودم که همه جا سایه‌اش را دنبال می‌کردم. بالاخره خلبان متوجه این موضوع شد و علتش را از من پرسید. من هم بدون درنگ گفتم: «من می‌خواهم مثل شما باشم، می‌خواهم روزی خلبان بشوم، مثل شما». خلبان لبخندی زد و پاسخ داد: «چرا که نه؟ اگر واقعا این آرزو را داری چیزی جلویت را نگرفته. برای خلبان شدن باید قوی باشی، خوب درس بخوانی، و هر روز صبح دست و صورتت را با صابون بشویی! قول می‌دهی به حرفهایی که گفتم گوش کنی؟» من بلافاصله گفتم «بله قول می‌دهم»، و با اینکه مثل اکثر بچه‌ها دل خوشی از آب و صابون نداشتم، به خانه رفتم و دست و صورتم را با صابون شستم. پس از آن هروقت آن خلبان را می‌دیدم دستهایم را به او نشان می‌دادم و او هم با لبخند و تکان دادن سر، کار من را تایید می‌کرد.}}
 +
پس از آن و در طول سال‌های مدرسه، آلکسی عشق به هنر را با نقاشی، و آرزوی خلبانی را با دیدن فیلم‌های هوانوردی و ساختن ماکت مدل‌های مختلف هواپیما در درون خود زنده نگه می‌داشت.
 +
 +
سالهای پایانی مدرسه الکسی با مرگ ژوزف استالین مصادف بود. آغاز رهبری نیکیتا سرگیویچ خروشچف و فروپاشی دستگاه مخوف سرکوب استالین شرایط کشور را به آرامی تغییر داد.
 +
[[رده:فناوری فضايی]]

نسخهٔ ‏۱۹ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۳۶

الکسی آرخیپوویچ لئونوف (به روسی: Алексей Архипович Леонов) کیهان‌نورد روسی و متولد ۳۰ مه ۱۹۳۴ (۹ خرداد ۱۳۱۳) نخستین انسانی است که اقدام به راهپیمایی فضایی کرده است.

الکسی لئونوف فضانورد و تیمسار بازنشسته نیروی هوایی روسیه (و شوروی سابق) است. وی در کنار فضانوردی به هنر نقاشی هم اشتغال داشته و عضو فرهنگستان هنری روسیه است. لئونوف در تمام ماموریت‌های فضایی‌اش، به همراه خود مداد رنگی و مداد شمعی به مدار زمین می‌برده و صحنه‌هایی را که از فضاپیما می‌دیده نقاشی می‌کرده است.

الکسی لئونوف در دو ماموریت تاریخی شرکت داشته است: در ماموریت واسخود-۲ نخستین راهپیمایی فضایی را انجام داد و در پروژه آزمایشی آپولو-سایوز در نخستین همکاری بین‌المللی فضایی نقش موثری ایفا کرد. وی پس از انجام ماموریت‌های فضایی‌اش، از سال ۱۹۷۶ فرماندهی گروه کیهان‌نوردان شوروی و پس از آن روسیه، مدیریت مرکز آموزش فضانوردان گاگارین، و ویراستاری گاهنامه فضانوردی نپتون را به عهده گرفت. آلکسی لئونوف در سال ۱۹۹۱ بازنشسته شد.

زندگینامه

دوران کودکی

الکسی لئونوف روز ۳۰ مه ۱۹۳۴ میلادی (۹ خرداد ۱۳۱۳) در روستای لیستویانکا در سیبری مرکزی چشم به جهان گشود. لئونوف‌ها خانواده‌ای پرجمعیت بودند؛ الکسی ۷ خواهر و ۴ برادر داشت. سه ساله بود که پدرش که از اعضای ارشد شورای روستا بود، در پی حسادت و توطئه مدیر تعاونی محلی به «دشمنی با خلق» متهم و زندانی شد و تمام اموال خانواده‌شان مصادره گردید. پس از این واقعه خانواده او در اوج سرمای زمستان مجبور به ترک روستا و مهاجرت به شهرکی دیگر در منطقه کِمِرُوو شدند، و هر یازده نفر آنها با حداقل درآمد در یک اتاق اسکان داده شدند. پدرش پس از یک سال در دادگاه بی‌گناه شناخته شد و پس از آزادی از زندان و دریافت غرامت به خانواده پیوست. پدر، مادر و خواهرش همه در نیروگاه برق محلی به کار مشغول شدند و از آن پس، وضع زندگی آنها رو به بهبود نهاد.

الکسی از کودکی به نقاشی علاقمند بود و خانواده‌اش او را با خرید کاغذ، مداد رنگی، آبرنگ و بوم تشویق می‌کردند. پیش از دوران مدرسه، استعداد او در نقاشی به وی کمک کرده بود که از راه رنگ زدن گچکاری دیوار دوستان و آشنایان، درآمد ناچیزی برای خود کسب کند. آرزوی آلکسی این بود که در بزرگسالی هنرمند شود.

شش ساله بود که یک خلبان نیروی هوایی شوروی به روستای آنها آمد و الکسی کوچک از رفتار، یونیفرم و ظاهر خلبان شدیدا تحت تاثیر قرار گرفت. خود لئونوف در این مورد می‌گوید:

من اینقدر تحت تاثیر این میهمان خلبان قرار گرفته بودم که همه جا سایه‌اش را دنبال می‌کردم. بالاخره خلبان متوجه این موضوع شد و علتش را از من پرسید. من هم بدون درنگ گفتم: «من می‌خواهم مثل شما باشم، می‌خواهم روزی خلبان بشوم، مثل شما». خلبان لبخندی زد و پاسخ داد: «چرا که نه؟ اگر واقعا این آرزو را داری چیزی جلویت را نگرفته. برای خلبان شدن باید قوی باشی، خوب درس بخوانی، و هر روز صبح دست و صورتت را با صابون بشویی! قول می‌دهی به حرفهایی که گفتم گوش کنی؟» من بلافاصله گفتم «بله قول می‌دهم»، و با اینکه مثل اکثر بچه‌ها دل خوشی از آب و صابون نداشتم، به خانه رفتم و دست و صورتم را با صابون شستم. پس از آن هروقت آن خلبان را می‌دیدم دستهایم را به او نشان می‌دادم و او هم با لبخند و تکان دادن سر، کار من را تایید می‌کرد.}} پس از آن و در طول سال‌های مدرسه، آلکسی عشق به هنر را با نقاشی، و آرزوی خلبانی را با دیدن فیلم‌های هوانوردی و ساختن ماکت مدل‌های مختلف هواپیما در درون خود زنده نگه می‌داشت.

سالهای پایانی مدرسه الکسی با مرگ ژوزف استالین مصادف بود. آغاز رهبری نیکیتا سرگیویچ خروشچف و فروپاشی دستگاه مخوف سرکوب استالین شرایط کشور را به آرامی تغییر داد.