منظومه شمسی: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی نجوم
پرش به: ناوبری، جستجو
جز (منظومه ی شمسی را به منظومه شمسی منتقل کرد)
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی')
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{نیازمند منبع}}
 
{{نیازمند منبع}}
  
'''منظومه شمسی''' یا '''سامانه خورشیدی''' مجموعه اي است؛ متشکل از يك [[ستاره]] ( [[خورشید]] ) و اجرامی که در دام [[گرانش]] آن هستند.
+
'''منظومه شمسی''' یا '''سامانه خورشیدی''' مجموعه ای است؛ متشکل از یك [[ستاره]] ( [[خورشید]] ) و اجرامی که در دام [[گرانش]] آن هستند.
  
 
[[File:Solar system.jpg|frame|left|Solar system.jpg]]
 
[[File:Solar system.jpg|frame|left|Solar system.jpg]]
  
این اجرام شامل ۸ [[سیاره]]، ۵ [[سیاره کوتوله]]، ۱۶۲ [[قمر]] ( در آمار هاي جديد تر ممكن است تعداد بيشتري ثبت شوند ) و اجرامی چون [[سیارک]]‌ها، [[دنباله‌دار]]ها و [[غبار میان‌سیاره‌ای]] (شامل [[كمربند كویيپر]] و [[ابر اورت]]) می‌شوند.در گذشته منظومه شمسی دارای 9 سیاره بود .ولی حالایکی از آنها حذف شده است .نام این سیاره پلوتون است و به چند دلیل حذف شد:1.این سیاره در بخش سیاره های گازی و بزرگ قرار داشت ولی حتی از ماه هم کوچکتر است 2. [[مدار]] این سیاره به قدری بیضی است که فاصله آن از خورشید از 7/38 تا4/45 تغییر می کندو صفحه مداری آن 17 درجه تمایل دارد3.قمر پلوتون یعنی کارن از خودش بزرگتر است 4.به نظر می آید پلوتون در گذشته از اقمار نپتون بوده که از مدارش فرار کرده است. به همین خاطر از [[منظومه_شمسی]] حذف شد و اکنون منظومه شمسی 8 [[سیاره]] دارد و [[پلوتون]] به سیارات کوتوله تعلق دارد.
+
این اجرام شامل ۸ [[سیاره]]، ۵ [[سیاره کوتوله]]، ۱۶۲ [[قمر]] ( در آمار های جدید تر ممكن است تعداد بیشتری ثبت شوند ) و اجرامی چون [[سیارک]]‌ها، [[دنباله‌دار]]ها و [[غبار میان‌سیاره‌ای]] (شامل [[كمربند كوییپر]] و [[ابر اورت]]) می‌شوند.در گذشته منظومه شمسی دارای 9 سیاره بود .ولی حالایکی از آنها حذف شده است .نام این سیاره پلوتون است و به چند دلیل حذف شد:1.این سیاره در بخش سیاره های گازی و بزرگ قرار داشت ولی حتی از ماه هم کوچکتر است 2. [[مدار]] این سیاره به قدری بیضی است که فاصله آن از خورشید از 7/38 تا4/45 تغییر می کندو صفحه مداری آن 17 درجه تمایل دارد3.قمر پلوتون یعنی کارن از خودش بزرگتر است 4.به نظر می آید پلوتون در گذشته از اقمار نپتون بوده که از مدارش فرار کرده است. به همین خاطر از [[منظومه_شمسی]] حذف شد و اکنون منظومه شمسی 8 [[سیاره]] دارد و [[پلوتون]] به سیارات کوتوله تعلق دارد.
  
 
== سیارات منظومه شمسی ==
 
== سیارات منظومه شمسی ==
سطر ۱۱: سطر ۱۱:
 
== عطارد ==
 
== عطارد ==
  
عطارد يا تير ( با تلفظ صحيح عُطارِد )نزديک ترين سياره منظومه شمسي به خورشيد است. از نظر اندازه نسبت به ديگر سيارات کوچکترين آنها نيز به حساب مي آيد. قطر آن 4880 کيلومتر است. اين سياره در يک مدار [[بیضی]] شکل به دور خورشيد مي گردد که خروج از مرکز آن 0.25 است. نزديکترين فاصله آن از خورشيد تنها 9/45 ميليون کيلومتر و دورترين فاصله آن 77 ميليون کيلومتر است. لذا همواره در اطراف خورشيد حضور دارد و براي ما تنها در هنگام طلوع و غروب قابل رويت است. اين سياره بسيار گرم است و درجه حرارت سطح آن در هنگام روز به حدود 427 درجه سانتيگراد و در شب به 173 درجه زير صفر کاهش مي يابد. عطارد هر 88 روز يک بار يک دور به گرد خورشيد مي چرخد ( دوره تناوب نجومي ). در حالي که در مدت 5/58 روز يک دور به دور خود مي چرخد ( حرکت وضعي ). در عطارد هيچ گونه جوي وجود ندارد، ولي برخي مطالعات وجود مقدار کمي گاز هليوم را که گفته مي شود از طريق بادهاي خورشيد به گرد اين سياره قرار گرفته اند اثبات مي کند. شکل ظاهري اين [[سیاره]] بسيار آبله گون است و چهره اي شبيه به کره [[ماه]] دارد.
+
عطارد یا تیر ( با تلفظ صحیح عُطارِد )نزدیک ترین سیاره منظومه شمسی به خورشید است. از نظر اندازه نسبت به دیگر سیارات کوچکترین آنها نیز به حساب می آید. قطر آن 4880 کیلومتر است. این سیاره در یک مدار [[بیضی]] شکل به دور خورشید می گردد که خروج از مرکز آن 0.25 است. نزدیکترین فاصله آن از خورشید تنها 9/45 میلیون کیلومتر و دورترین فاصله آن 77 میلیون کیلومتر است. لذا همواره در اطراف خورشید حضور دارد و برای ما تنها در هنگام طلوع و غروب قابل رویت است. این سیاره بسیار گرم است و درجه حرارت سطح آن در هنگام روز به حدود 427 درجه سانتیگراد و در شب به 173 درجه زیر صفر کاهش می یابد. عطارد هر 88 روز یک بار یک دور به گرد خورشید می چرخد ( دوره تناوب نجومی ). در حالی که در مدت 5/58 روز یک دور به دور خود می چرخد ( حرکت وضعی ). در عطارد هیچ گونه جوی وجود ندارد، ولی برخی مطالعات وجود مقدار کمی گاز هلیوم را که گفته می شود از طریق بادهای خورشید به گرد این سیاره قرار گرفته اند اثبات می کند. شکل ظاهری این [[سیاره]] بسیار آبله گون است و چهره ای شبیه به کره [[ماه]] دارد.
  
  
  
<br/>حفره هاي کوچک ويا بزرگ بسياري در سطح آن ديده مي شود که حکايت از برخورد [[شهاب سنگ]]هاي کوچک و بزرگ دارد البته قطر برخي از دهانه ها به ده ها کيلومتر مي رسد. برخي از اين دهانه ها محل خروج مواد مذاب است که امروزه با مواد مذاب پر شده اند و مانند کوه هاي آتشفشاني هستند. گرچه از گذشته نسبتاً دور، اين سياره با کمک[[تلسکوپ]] مورد مطالعه قرار مي گرفت، ولي از سال 1974 ميلادي با پرواز سفينه مارينر 10 از کنار عطارد چندين هزار عکس از دشتهاي مسطح و گودالهاي کم و بيش بزرگ، به ايستگاه هاي زميني مخابره شد. مارينر 10 ميدان مغناطيسي ضعيفي حدود 1 درصد ميدان مغناطيسي زمين را در اطراف اين سياره کشف کرد. اين سياره به علت گرماي زياد در روز و دماي بسيار پايين در شب و نبود جو و نداشتن آب به شکل مايع در سطح يا عمق آن هيچ گونه امکاني براي پيدايش شکلي از حيات ايجاد نکرده است در عين حال عطارد هيچ قمري ندارد. در اين حالت سنگهاي اين سياره به شدت منبسط مي شوند و پس از غروب آفتاب و شب طولاني آن دما به شدت پايين مي رود. علت آن هم نبودن جو در اطراف اين سياره است که دما را تعديل نمي کند. سرد و گرم شدن سنگها در شب و روز و استمرار اين امر طي ميليونها سال تنها يک نوع فرسايش مکانيکي در سطح اين سياره به وجود مي آورد. که به متلاشي شدن سنگها مي انجامد. اختلاف دما در دو سوي اين سياره در ميان سيارات منظومه شمسي منحصر به فرد است.
+
<br/>حفره های کوچک ویا بزرگ بسیاری در سطح آن دیده می شود که حکایت از برخورد [[شهاب سنگ]]های کوچک و بزرگ دارد البته قطر برخی از دهانه ها به ده ها کیلومتر می رسد. برخی از این دهانه ها محل خروج مواد مذاب است که امروزه با مواد مذاب پر شده اند و مانند کوه های آتشفشانی هستند. گرچه از گذشته نسبتاً دور، این سیاره با کمک[[تلسکوپ]] مورد مطالعه قرار می گرفت، ولی از سال 1974 میلادی با پرواز سفینه مارینر 10 از کنار عطارد چندین هزار عکس از دشتهای مسطح و گودالهای کم و بیش بزرگ، به ایستگاه های زمینی مخابره شد. مارینر 10 میدان مغناطیسی ضعیفی حدود 1 درصد میدان مغناطیسی زمین را در اطراف این سیاره کشف کرد. این سیاره به علت گرمای زیاد در روز و دمای بسیار پایین در شب و نبود جو و نداشتن آب به شکل مایع در سطح یا عمق آن هیچ گونه امکانی برای پیدایش شکلی از حیات ایجاد نکرده است در عین حال عطارد هیچ قمری ندارد. در این حالت سنگهای این سیاره به شدت منبسط می شوند و پس از غروب آفتاب و شب طولانی آن دما به شدت پایین می رود. علت آن هم نبودن جو در اطراف این سیاره است که دما را تعدیل نمی کند. سرد و گرم شدن سنگها در شب و روز و استمرار این امر طی میلیونها سال تنها یک نوع فرسایش مکانیکی در سطح این سیاره به وجود می آورد. که به متلاشی شدن سنگها می انجامد. اختلاف دما در دو سوی این سیاره در میان سیارات منظومه شمسی منحصر به فرد است.
  
  
  
تنها طوفانهاي مغناطيسي از سوي خورشيد مقداري اتم هاي هليوم باردار را در اطراف ميدان مغناطيسي اين سياره به دام انداخته و فشار جوي ناچيزي (به ميزان کمتر از يک ميليارديم فشار جوي زمين) ايجاد کرده است. براي خنثي کردن جاذبه سطحي اين سياره در خارج شدن از سطح آن تنها به سرعتي به اندازه 4.25 کيلومتر بر ثانيه نياز است. در حالي که در مورد زمين اين مقدار حدود 11 کيلومتر بر ثانيه مي باشد که به اين [[سرعت]] سرعت گريز مي گويند. دانشمندان معتقدند بر اثر برخورد سهمگين يک شهاب سنگ با اين سياره در گذشته بسيار دور، امروزه در نقطه مقابل اين برخورد رشته کوه هايي ظاهر شده اند. در هر حال شهاب سنگها سطح اين سياره را در امان نگذاشته اند. محل اصابت اين برخورد عظيم که امروزه رشته کوههاي بلند و مدوري آن را احاطه کرده که به حوضه کالوريس به قطر 1300 کيلومتر شهرت يافته است. چگالي اين سياره به ميزان 4/5 گرم بر سانتيمتر مکعب تخمين زده شده است. اين حقيقت دانشمندان را بر آن داشته است که تصور کنند مرکز اين سياره از فلزات سنگيني مانند آهن تشکيل شده است که با توجه به حرکت آرام چرخشي اين سياره به دور خود ميدان ضعيف مغناطيسي در خود ايجاد کرده است. فشار بادهاي خورشيدي اين ميدان ضعيف را در جهت مقابل به خورشيد بسيار فشرده کرده و در پشت آن بسيار گسترانده است. گروهي ديگر از دانشمندان پيدايش ميدان مغناطيسي در عطارد را به وجود ميدان مغناطيسي سنگواره اي نسبت مي دهند که از روزگاران قديم حاصل شده و باقي مانده است.
+
تنها طوفانهای مغناطیسی از سوی خورشید مقداری اتم های هلیوم باردار را در اطراف میدان مغناطیسی این سیاره به دام انداخته و فشار جوی ناچیزی (به میزان کمتر از یک میلیاردیم فشار جوی زمین) ایجاد کرده است. برای خنثی کردن جاذبه سطحی این سیاره در خارج شدن از سطح آن تنها به سرعتی به اندازه 4.25 کیلومتر بر ثانیه نیاز است. در حالی که در مورد زمین این مقدار حدود 11 کیلومتر بر ثانیه می باشد که به این [[سرعت]] سرعت گریز می گویند. دانشمندان معتقدند بر اثر برخورد سهمگین یک شهاب سنگ با این سیاره در گذشته بسیار دور، امروزه در نقطه مقابل این برخورد رشته کوه هایی ظاهر شده اند. در هر حال شهاب سنگها سطح این سیاره را در امان نگذاشته اند. محل اصابت این برخورد عظیم که امروزه رشته کوههای بلند و مدوری آن را احاطه کرده که به حوضه کالوریس به قطر 1300 کیلومتر شهرت یافته است. چگالی این سیاره به میزان 4/5 گرم بر سانتیمتر مکعب تخمین زده شده است. این حقیقت دانشمندان را بر آن داشته است که تصور کنند مرکز این سیاره از فلزات سنگینی مانند آهن تشکیل شده است که با توجه به حرکت آرام چرخشی این سیاره به دور خود میدان ضعیف مغناطیسی در خود ایجاد کرده است. فشار بادهای خورشیدی این میدان ضعیف را در جهت مقابل به خورشید بسیار فشرده کرده و در پشت آن بسیار گسترانده است. گروهی دیگر از دانشمندان پیدایش میدان مغناطیسی در عطارد را به وجود میدان مغناطیسی سنگواره ای نسبت می دهند که از روزگاران قدیم حاصل شده و باقی مانده است.
  
همان گونه که قبلاً اشاره شد عطارد نزديکترين سياره به خورشيد است که در کنار جرم بزرگي به نام خورشيد با آن جاذبه وحشتناکش قرار گرفته است. عطارد براي آن که در دل خورشيد سقوط نکند و جذب آن نشود دست به مقابله زده است. براي اين کار عطارد با سرعت سرسام آوري به گرد خورشيد مي چرخد و سريعترين سرعت چرخشي به دور مرکز منظومه شمسي را از آن خود کرده است. اين سرعت به حدي است که يک سال اين سياره کمتر از سه ماه به طول مي انجامد. مدار اين سياره بيضي شکل است و با فاصله اندکي (به طور متوسط 9/57 ميليون کيلومتر) از خورشيد و از روي زمين اين سياره در اطراف خورشيد ديده مي شود. گاهي کمي بعد از غروب خورشيد در افق غربي و زماني که به آن سوي اين ستاره مي رسد قبل از طلوع آفتاب در بالاي افق شرقي ديده مي شود.
+
همان گونه که قبلاً اشاره شد عطارد نزدیکترین سیاره به خورشید است که در کنار جرم بزرگی به نام خورشید با آن جاذبه وحشتناکش قرار گرفته است. عطارد برای آن که در دل خورشید سقوط نکند و جذب آن نشود دست به مقابله زده است. برای این کار عطارد با سرعت سرسام آوری به گرد خورشید می چرخد و سریعترین سرعت چرخشی به دور مرکز منظومه شمسی را از آن خود کرده است. این سرعت به حدی است که یک سال این سیاره کمتر از سه ماه به طول می انجامد. مدار این سیاره بیضی شکل است و با فاصله اندکی (به طور متوسط 9/57 میلیون کیلومتر) از خورشید و از روی زمین این سیاره در اطراف خورشید دیده می شود. گاهی کمی بعد از غروب خورشید در افق غربی و زمانی که به آن سوی این ستاره می رسد قبل از طلوع آفتاب در بالای افق شرقی دیده می شود.
  
حداکثر فاصله زاويه اي که ناظر زميني بين اين سياره وخورشيد مي بيند حدود 28 درجه است. هنگامي که زاويه کشيدگي اين سياره در حدود 10 درجه است، از درون تلسکوپ به صورت هلال باريکي ديده مي شود. ليکن زماني که مي خواهد از پشت خورشيد عبور کند قرص روشن خود را به ما نشان مي دهد. با توجه به 7 درجه انحراف مدار گردش اين سياره به دور خورشيد اين سياره در هر بار گردش از جلوي خورشيد عبور نمي کند. بلکه از بالا يا پايين خورشيد مي گذرد. عطارد گاهي همچون نقطه سياه رنگي از مقابل قرص خورشيد عبور مي کند. که به ترانزيت يا عبوريا گذرمعروف است .
+
حداکثر فاصله زاویه ای که ناظر زمینی بین این سیاره وخورشید می بیند حدود 28 درجه است. هنگامی که زاویه کشیدگی این سیاره در حدود 10 درجه است، از درون تلسکوپ به صورت هلال باریکی دیده می شود. لیکن زمانی که می خواهد از پشت خورشید عبور کند قرص روشن خود را به ما نشان می دهد. با توجه به 7 درجه انحراف مدار گردش این سیاره به دور خورشید این سیاره در هر بار گردش از جلوی خورشید عبور نمی کند. بلکه از بالا یا پایین خورشید می گذرد. عطارد گاهی همچون نقطه سیاه رنگی از مقابل قرص خورشید عبور می کند. که به ترانزیت یا عبوریا گذرمعروف است .
  
 
== زهره ==
 
== زهره ==
  
زهره ( ناهيد ) دومين سياره نزديک به خورشيد است و به دليل تشابه اندازه، جرم، چگالي و حجم به خواهر دوقلوي زمين شهرت گرفته است. قطر اين سياره در حدود ۱۲.۱۰۰ کيلومتر و تقريبا ۶۴۴ کيلومتر کمتر از قطر زمين مي باشد. هيچ سياره اي به اندازه ونوس به زمين نزديک نمي شود. در نزديکترين حالت، فاصله ونوس از زمين حدود ۳۸.۲ ميليون کيلومتر است.
+
زهره ( ناهید ) دومین سیاره نزدیک به خورشید است و به دلیل تشابه اندازه، جرم، چگالی و حجم به خواهر دوقلوی زمین شهرت گرفته است. قطر این سیاره در حدود ۱۲.۱۰۰ کیلومتر و تقریبا ۶۴۴ کیلومتر کمتر از قطر زمین می باشد. هیچ سیاره ای به اندازه ونوس به زمین نزدیک نمی شود. در نزدیکترین حالت، فاصله ونوس از زمین حدود ۳۸.۲ میلیون کیلومتر است.
  
<br/>از منظر ساکنين زمين، زهره از هر سياره و حتي ستاره ديگري درخشان تر است. در زمانهاي مشخصي از سال، ونوس اولين سياره ايست که در هنگام غروب در قسمت غربي آسمان مشاهده مي شود. در زمانهاي ديگر، زهره آخرين سياره ايست که پس از طلوع آفتاب در قسمت شرقي آسمان وجود دارد. هنگاميکه زهره در آستانه درخشانترين فاز خود است، در نور روز نيز قابل مشاهده مي باشد.
+
<br/>از منظر ساکنین زمین، زهره از هر سیاره و حتی ستاره دیگری درخشان تر است. در زمانهای مشخصی از سال، ونوس اولین سیاره ایست که در هنگام غروب در قسمت غربی آسمان مشاهده می شود. در زمانهای دیگر، زهره آخرین سیاره ایست که پس از طلوع آفتاب در قسمت شرقی آسمان وجود دارد. هنگامیکه زهره در آستانه درخشانترین فاز خود است، در نور روز نیز قابل مشاهده می باشد.
  
ستاره شناسان دوران باستان، جرمي را که به هنگام روز مشاهده مي کردند،ستاره صبحگاهي و جرمي را که به هنگام غروب در آسمان مي ديدند، ستاره شامگاهي نامگذاري کرده بودند.
+
ستاره شناسان دوران باستان، جرمی را که به هنگام روز مشاهده می کردند،ستاره صبحگاهی و جرمی را که به هنگام غروب در آسمان می دیدند، ستاره شامگاهی نامگذاری کرده بودند.
  
بعدها آنها فهميدند که اين دو جرم در واقع يک سياره است و آن را به افتخار الهه عشق و زيبايي ونوس ناميدند. زهره دومين سياره از منظومه شمسي است که ميانگين فاصله آن تا خورشيد ۱۰۸.۲ ميليون کيلومتر مي باشد. به منظور قياس، لازم به ذکر است که فاصله زمين، سومين سياره منظومه از خورشيد ۱۵۰ ميليون کيلومتر و فاصله متوسط عطارد، نخستين سياره منظومه از خورشيد ۵۷.۹ ميليون کيلومتر مي باشد. سياره زهره تقريبا در يک مدار دايره شکل به دور خورشيد در گردش است. دورترين فاصله اين سياره از خورشيد ۱۰۸.۹ ميليون کيلومتر و کمترين فاصله آن ۱۰۷.۵ ميليون کيلومتر مي باشد. مدار بقيه سيارات منظومه شمسي بيضي شکل است. يک سال در ونوس معادل ۲۲۵ روز زميني مي باشد.
+
بعدها آنها فهمیدند که این دو جرم در واقع یک سیاره است و آن را به افتخار الهه عشق و زیبایی ونوس نامیدند. زهره دومین سیاره از منظومه شمسی است که میانگین فاصله آن تا خورشید ۱۰۸.۲ میلیون کیلومتر می باشد. به منظور قیاس، لازم به ذکر است که فاصله زمین، سومین سیاره منظومه از خورشید ۱۵۰ میلیون کیلومتر و فاصله متوسط عطارد، نخستین سیاره منظومه از خورشید ۵۷.۹ میلیون کیلومتر می باشد. سیاره زهره تقریبا در یک مدار دایره شکل به دور خورشید در گردش است. دورترین فاصله این سیاره از خورشید ۱۰۸.۹ میلیون کیلومتر و کمترین فاصله آن ۱۰۷.۵ میلیون کیلومتر می باشد. مدار بقیه سیارات منظومه شمسی بیضی شکل است. یک سال در ونوس معادل ۲۲۵ روز زمینی می باشد.
  
هنگام رصد زهره به کمک تلسکوپ تغييراتي در شکل و اندازه آن مشاهده مي شود. اين تغييرات آشکار را که شبيه تغييرات ظاهري ماه است، فاز مي نامند. اين تغييرات به اين دليل است که در زمانهاي مختلف، قسمتهاي روشن سياره که از زمين ديده مي شوند متفاوت مي باشند. از آنجائيکه زمين و زهره هر دو به دور خورشيد در گردشند، هر ۵۸۴ روز يکبار ونوس در گوشه اي از خورشيد مشاهده مي شود. در اين هنگام تقريبا همه قسمتهاي روشن سياره قابل رويت است. با حرکت زهره به دور خورشيد و به سمت زمين، قسمتهاي روشن آن کمتر و سايز سياره بزرگتر به نظر مي رسد. پس از گذشت تقريبا ۲۲۱ روز، تنها نيمي از سياره قابل رويت است. پس از ۷۱ روز ديگر، زهره به سمتي از خورشيد که زمين نيز در آنجا قرار مي گيرد، نزديک مي شود و تنها هلال باريکي از آن قابل رويت خواهد بود. هنگام حرکت زهره به سمت زمين، اين سياره نزديک غروب ديده مي شود و هنگام عبور اين سياره پس از زمين، صبح زود مشاهده مي گردد. در حاليکه زهره به دور خورشيد در حرکت است، به آرامي حول محور طولي خود نيز گردش مي کند. محور طولي ونوس عمود بر صفحه گردش مداري سياره نيست بلکه نسبت به آن زاويه اي حدود ۱۷۸ درجه دارد. بر خلاف زمين، ونوس در جهت گردش خود به دور خورشيد، حول محور طولي خود نمي چرخد بلکه بر خلاف آن در حرکت است. از منظر بيننده اي که بر روي زهره است، خورشيد از غرب طلوع و در شرق غروب مي کند. هر دور وضعي و به عبارتي هر يک روز در اين سياره معادل ۲۴۳ روز زميني طول مي کشد و از يکسال آن که معادل ۲۲۵ روز زميني مي باشد، طولاني تر است. گرچه زهره خواهر دوقلوي زمين به شمار ميرود اما شرايط سطح آن با زمين تفاوت هاي بسيار زيادي دارد. سياره شناسان مشکلات زيادي براي شناسايي شرايط سطح اين سياره داشتند به اين دليل که جو زهره هميشه با لايه اي بسيار ضخيم از ابر اسيد سولفوريک پوشيده شده است.سطح زهره بسيار داغ و بسيار خشک است. به دليل دماي بسيار زياد وجود آب مايع در سطح آن غير ممکن است.
+
هنگام رصد زهره به کمک تلسکوپ تغییراتی در شکل و اندازه آن مشاهده می شود. این تغییرات آشکار را که شبیه تغییرات ظاهری ماه است، فاز می نامند. این تغییرات به این دلیل است که در زمانهای مختلف، قسمتهای روشن سیاره که از زمین دیده می شوند متفاوت می باشند. از آنجائیکه زمین و زهره هر دو به دور خورشید در گردشند، هر ۵۸۴ روز یکبار ونوس در گوشه ای از خورشید مشاهده می شود. در این هنگام تقریبا همه قسمتهای روشن سیاره قابل رویت است. با حرکت زهره به دور خورشید و به سمت زمین، قسمتهای روشن آن کمتر و سایز سیاره بزرگتر به نظر می رسد. پس از گذشت تقریبا ۲۲۱ روز، تنها نیمی از سیاره قابل رویت است. پس از ۷۱ روز دیگر، زهره به سمتی از خورشید که زمین نیز در آنجا قرار می گیرد، نزدیک می شود و تنها هلال باریکی از آن قابل رویت خواهد بود. هنگام حرکت زهره به سمت زمین، این سیاره نزدیک غروب دیده می شود و هنگام عبور این سیاره پس از زمین، صبح زود مشاهده می گردد. در حالیکه زهره به دور خورشید در حرکت است، به آرامی حول محور طولی خود نیز گردش می کند. محور طولی ونوس عمود بر صفحه گردش مداری سیاره نیست بلکه نسبت به آن زاویه ای حدود ۱۷۸ درجه دارد. بر خلاف زمین، ونوس در جهت گردش خود به دور خورشید، حول محور طولی خود نمی چرخد بلکه بر خلاف آن در حرکت است. از منظر بیننده ای که بر روی زهره است، خورشید از غرب طلوع و در شرق غروب می کند. هر دور وضعی و به عبارتی هر یک روز در این سیاره معادل ۲۴۳ روز زمینی طول می کشد و از یکسال آن که معادل ۲۲۵ روز زمینی می باشد، طولانی تر است. گرچه زهره خواهر دوقلوی زمین به شمار میرود اما شرایط سطح آن با زمین تفاوت های بسیار زیادی دارد. سیاره شناسان مشکلات زیادی برای شناسایی شرایط سطح این سیاره داشتند به این دلیل که جو زهره همیشه با لایه ای بسیار ضخیم از ابر اسید سولفوریک پوشیده شده است.سطح زهره بسیار داغ و بسیار خشک است. به دلیل دمای بسیار زیاد وجود آب مایع در سطح آن غیر ممکن است.
  
<br/>دماي لايه هاي بالايي جو زهره به طور ميانگين ۱۳ درجه سانتيگراد مي باشد، در حاليکه دماي سطح اين سياره به ۴۶۵ درجه سانتيگراد مي رسد. زهره داغ ترين سياره منظومه شمسي است . دانشمندان بر اين باورند که دماي شديد سطح زهره به دليل تاثيرات پديده گلخانه ايست. يک گلخانه به پرتوهاي پر انرژي خورشيد اجازه ورود مي دهد ولي از خروج گرما جلوگيري مي کند. ابرهاي ضخيم و اتمسفر غليظ ونوس نيز به همين شکل عمل مي کنند. پرتوهاي تابناک خورشيد به درون جو سياره راه پيدا مي کنند اما انبوه قطرات بسيار ريز اسيد سولفوريک و مقادير زياد دي اکسيد کربن در ابرهاي ونوس، به نظر مانند تله اي، بيشتر انرژي خورشيد را در سطح سياره محبوس کرده اند. جرم زهره تقريبا چهار پنجم جرم زمين است. نيروي گرانش آن کمي از گرانش زمين کمتر مي باشد از اين رو جرمي معادل ۱۰۰ کيلوگرم بر روي زمين، حدود ۸۸ کيلوگرم بر روي زهره وزن خواهد داشت. چگالي زهره نيز اندکي از چگالي زمين کمتر است.
+
<br/>دمای لایه های بالایی جو زهره به طور میانگین ۱۳ درجه سانتیگراد می باشد، در حالیکه دمای سطح این سیاره به ۴۶۵ درجه سانتیگراد می رسد. زهره داغ ترین سیاره منظومه شمسی است . دانشمندان بر این باورند که دمای شدید سطح زهره به دلیل تاثیرات پدیده گلخانه ایست. یک گلخانه به پرتوهای پر انرژی خورشید اجازه ورود می دهد ولی از خروج گرما جلوگیری می کند. ابرهای ضخیم و اتمسفر غلیظ ونوس نیز به همین شکل عمل می کنند. پرتوهای تابناک خورشید به درون جو سیاره راه پیدا می کنند اما انبوه قطرات بسیار ریز اسید سولفوریک و مقادیر زیاد دی اکسید کربن در ابرهای ونوس، به نظر مانند تله ای، بیشتر انرژی خورشید را در سطح سیاره محبوس کرده اند. جرم زهره تقریبا چهار پنجم جرم زمین است. نیروی گرانش آن کمی از گرانش زمین کمتر می باشد از این رو جرمی معادل ۱۰۰ کیلوگرم بر روی زمین، حدود ۸۸ کیلوگرم بر روی زهره وزن خواهد داشت. چگالی زهره نیز اندکی از چگالی زمین کمتر است.
  
== زمين ==
+
== زمین ==
  
زمين سياره ايست کوچک در بيکران فضا و يکي از نه سياره اي که در منظومه شمسي به دور خورشيد درحال گردش مي باشند. خورشيد يکي از ميلياردها ستاره اي است که کهکشان راه شيري را شکل مي دهند و کهکشان راه شيري يکي از ۱۰۰ ميليارد کهکشاني است که جهان را تشکيل داده اند.
+
زمین سیاره ایست کوچک در بیکران فضا و یکی از نه سیاره ای که در منظومه شمسی به دور خورشید درحال گردش می باشند. خورشید یکی از میلیاردها ستاره ای است که کهکشان راه شیری را شکل می دهند و کهکشان راه شیری یکی از ۱۰۰ میلیارد کهکشانی است که جهان را تشکیل داده اند.
  
<br/>سياره زمين تنها ذره کوچکي از عالم است، اما خانه انسان و در واقع خانه اي براي تنها گونه هاي يافت شده حيات در کل جهان مي باشد. حيوانات، گياهان و ديگر ارگانيزم هاي حيات تقريبا در همه جاي سطح زمين وجود دارند. آنها مي توانند در روي زمين به حيات ادامه دهند چرا که اين سياره در فاصله مناسبي نسبت به خورشيد قرار گرفته است. بيشتر گونه هاي حيات به گرما و نور خورشيد براي ادامه زندگي خود نياز دارند. اگر زمين اندکي به خورشيد نزديک تر بود گرما و حرارت زياد آن همه اين گونه ها را مي سوزاند و اگر قدري از خورشيد دورتر بود بر اثر کمبود انرژي خورشيد حيات در روي آن از بين مي رفت. براي ادامه حيات وجود آب نيز ضروري مي باشد که زمين سرشار از آن است. آب بيشتر سطح زمين را پوشانده است.
+
<br/>سیاره زمین تنها ذره کوچکی از عالم است، اما خانه انسان و در واقع خانه ای برای تنها گونه های یافت شده حیات در کل جهان می باشد. حیوانات، گیاهان و دیگر ارگانیزم های حیات تقریبا در همه جای سطح زمین وجود دارند. آنها می توانند در روی زمین به حیات ادامه دهند چرا که این سیاره در فاصله مناسبی نسبت به خورشید قرار گرفته است. بیشتر گونه های حیات به گرما و نور خورشید برای ادامه زندگی خود نیاز دارند. اگر زمین اندکی به خورشید نزدیک تر بود گرما و حرارت زیاد آن همه این گونه ها را می سوزاند و اگر قدری از خورشید دورتر بود بر اثر کمبود انرژی خورشید حیات در روی آن از بین می رفت. برای ادامه حیات وجود آب نیز ضروری می باشد که زمین سرشار از آن است. آب بیشتر سطح زمین را پوشانده است.
  
مطالعه زمين، زمين شناسي يا ژئولوژي نام دارد. زمين شناسان با بررسي عوامل فيزيکي زمين، به چگونگي پيدايش و تغييرات آنها پي مي برند. بر روي بيشتر قسمتهاي زمين مانند قسمتهاي درون آن، نمي توان به طور مستقيم تحقيق نمود. زمين شناسان با بررسي نشانه ها و صخره ها به روش هايي براي شناخت غير مستقيم اين سياره مي پردازند. البته امروزه، زمين شناسان مي توانند با اطلاعات به دست آمده از فضا نيز به بررسي زمين بپردازند. در ميان نه سياره موجود در منظومه شمسي، زمين رتبه پنجم از لحاظ اندازه را به خود اختصاص مي دهد. قطر آن حدود ۱۳.۰۰۰ کيلومتر است. زمين در مداري با فاصله متوسط ۱۵۰ ميليون کيلومتر به دور خورشيد در گردش است و هر دور خود را در مدت ۳۶۵ روز تکميل مي کند. زمين داراي چند نوع حرکت است که در اينجا به 4تا از مهمترين آنها اشاره ميکنيم&nbsp;: 1-حرکت وضعي حول محوري فرضي که از دو قطب شمال و جنوب آن عبور مي کند. 2-حرکت انتقالي در مداري به دور خورشيد. 3-حرکت در راه شيري به همراه خورشيد و ديگر اجرام منظومه شمسي 4- حرکت تقديمي ۲۴ ساعت زمان لازم است تا زمين يک دور وضعي خود را تکميل کند. اين زمان را روز خورشيدي مي گويند. در طي يک روز خورشيدي، زمين مقداري نيز در مدار خود حرکت مي کند بنابراين مکان ستارگان درآسمان هرشب دچار اندکي تغيير مي شود. مدت زمان واقعي يک دور حرکت وضعي زمين معادل ۲۳ ساعت و ۵۶ دقيقه و ۹/۴ ثانيه مي باشد. اين زمان را روز نجومي زمين مي نامند. روز نجومي از روز خورشيدي کوتاه تر است بنابراين ستارگان هر روز ۴ دقيقه زودتر در آسمان ديده مي شوند.
+
مطالعه زمین، زمین شناسی یا ژئولوژی نام دارد. زمین شناسان با بررسی عوامل فیزیکی زمین، به چگونگی پیدایش و تغییرات آنها پی می برند. بر روی بیشتر قسمتهای زمین مانند قسمتهای درون آن، نمی توان به طور مستقیم تحقیق نمود. زمین شناسان با بررسی نشانه ها و صخره ها به روش هایی برای شناخت غیر مستقیم این سیاره می پردازند. البته امروزه، زمین شناسان می توانند با اطلاعات به دست آمده از فضا نیز به بررسی زمین بپردازند. در میان نه سیاره موجود در منظومه شمسی، زمین رتبه پنجم از لحاظ اندازه را به خود اختصاص می دهد. قطر آن حدود ۱۳.۰۰۰ کیلومتر است. زمین در مداری با فاصله متوسط ۱۵۰ میلیون کیلومتر به دور خورشید در گردش است و هر دور خود را در مدت ۳۶۵ روز تکمیل می کند. زمین دارای چند نوع حرکت است که در اینجا به 4تا از مهمترین آنها اشاره میکنیم&nbsp;: 1-حرکت وضعی حول محوری فرضی که از دو قطب شمال و جنوب آن عبور می کند. 2-حرکت انتقالی در مداری به دور خورشید. 3-حرکت در راه شیری به همراه خورشید و دیگر اجرام منظومه شمسی 4- حرکت تقدیمی ۲۴ ساعت زمان لازم است تا زمین یک دور وضعی خود را تکمیل کند. این زمان را روز خورشیدی می گویند. در طی یک روز خورشیدی، زمین مقداری نیز در مدار خود حرکت می کند بنابراین مکان ستارگان درآسمان هرشب دچار اندکی تغییر می شود. مدت زمان واقعی یک دور حرکت وضعی زمین معادل ۲۳ ساعت و ۵۶ دقیقه و ۹/۴ ثانیه می باشد. این زمان را روز نجومی زمین می نامند. روز نجومی از روز خورشیدی کوتاه تر است بنابراین ستارگان هر روز ۴ دقیقه زودتر در آسمان دیده می شوند.
  
گردش زمين به دور خورشيد ۳۶۵ روز و ۶ ساعت و ۹ دقيقه و ۵۴/۹ ثانيه به طول مي انجامد. اين دوره زماني سال نجومي خوانده مي شود. از آنجائيکه حرکت وضعي زمين در انتهاي هر سال به يک عدد کامل نمي رسد، ترتيب تقويم در هر سال معادل ۶ ساعت نسبت به ترتيب فصول متفاوت مي شود. براي هماهنگي تقويم و فصول، هر چهار سال يکبار ۱ روز به تقويم اضافه مي شود تا عدم تناسب برطرف گردد. سالهايي که يک روز اضافي دارند سال کبيسه ناميده مي شوند. در تقويم ميلادي يک روز اضافه در آخر دومين ماه سال يعني فوريه قرار مي گيرد و در تقويم خورشيدي يک روز به آخر اسفند ماه اضافه مي گردد. مسافت مدار زمين به دور خورشيد ۹۴۰ميليون کيلومتر است و زمين اين مسافت را با سرعت ۱۰۷.۰۰۰ کيلومتر در ساعت و يا ۳۰ کيلومتر در ثانيه طي مي کند. محور طولي زمين به شکل عمودي، صفحه مداري را قطع نمي کند بلکه نسبت به آن زاويه اي حدود 5/23 درجه دارد. اين شيب و حرکت زمين به دور خورشيد باعث پديدار گشتن فصول مي شوند. در دي ماه، نيمکره شمالي زمين، به دليل شيب محور طولي، دورتر از خورشيد قرار مي گيرد. نور خورشيد با شدت کمتري به نيمکره شمالي مي رسد و در اين هنگام اين بخش از زمين، زمستان را پشت سر مي گذراند. در خرداد ماه وضعيت شيب زمين تغيير مي کند و اين بار نيمکره جنوبي در قسمتي از شيب قرار مي گيرد که از خورشيد دورتر است در نتيجه نوبت به اين نيمکره مي رسد که زمستان را تجربه نمايد. مدار زمين دايره کامل نيست. در اوايل دي ماه زمين به خورشيد نزديکتر و در خرداد ماه کمي دورتر است. فاصله زمين از خورشيد در ماه دي ۱/۱۴۷ ميليون کيلومتر و در ماه خرداد ۱/۱۵۲ ميليون کيلومتر مي باشد. تاثير اين پديده در سرما يا گرماي زمين بسيار کمتر از پديده شيب زمين است. زمين و منظومه شمسي عضو يک صفحه ستاره اي وسيع به نام کهکشان راه شيري مي باشند. درست همانگونه که ماه به دور زمين و سيارات به گرد خورشيد در چرخشند، خورشيد و ديگر ستارگان به دور مرکز راه شيري در گردش مي باشند. منظومه شمسي حدودا در فاصله دو پنجم از مرکز راه شيري قرار گرفته و با سرعت ۲۴۹ کيلومتر در ثانيه حول مرکز آن در گردش است. منظومه شمسي در هر ۲۲۰ ميليون سال يکبار حول مرکز کهکشان گردش مي کند. بيشتر مردم زمين را مانند يک توپ، با قطب شمال در بالا و قطب جنوب در پايين آن به تصوير مي کشند. در واقع زمين، ديگر سيارات، قمرهاي بزرگ و ستارگان و هر جرم ديگري که قطر آن بيشتر از ۳۲۰ کيلومتر باشد، گرد است و اين به دليل نيروي گرانش آن جرم مي باشد. گرانش همه مواد را به داخل و به سمت مرکز مي کشد. قمرهاي کوچک مانند دو قمر مريخ، گرانش بسيار کمي دارند. کمتر از آنچه باعث گرد شدنشان شود. براي بدن هاي ما "پايين" هميشه در راستاي مسير کشش گرانش و به سمت مرکز زمين است. ساکنين اسپانيا و نيوزيلند دقيقا در دوسمت مخالف زمين قرار گرفته اند ولي هر دوي آنها "پايين" را به سمت مرکز زمين و "بالا" را به سمت آسمان مي دانند. گرانش در سيارات ديگر و اقمار آنها نيز به همين شيوه عمل مي کند. با اين حال زمين به طور کامل گرد نيست. گردش وضعي آن باعث گرديده است که قسمت مرکزي آن يا استوا، دچار برآمدگي گردد. قطر زمين از قطب شمال تا قطب جنوب آن 54/12713 کيلومتر است در حاليکه قطر آن در منطقه استوا 32/12756 کيلومتر مي باشد. اين اختلاف 78/42 کيلومتري تنها892/1 ام قطر زمين است. اين مقدار بسيار اندک است به همين دليل در عکسهايي که در فضا از زمين گرفته شده اند محسوس نمي باشد و اين سياره کاملا گرد به نظر مي رسد. برآمدگي زمين همچنين باعث مي شود که محيط زمين پيرامون استوا بيشتر از محيط آن پيرامون قطبها باشد. محيط اين سياره دور استوا 16/40075 کيلومتر و دور قطبها ۴۰.۰۰۸ کيلومتر است. از آنجائيکه محيط زمين در جنوب استوا بيشتر است، زمين اندکي گلابي شکل است. زمين همچنين داراي کوهستانها و دره هايي در سطح مي باشد ولي از آنجائيکه ابعاد اين قسمتها نسبت به اندازه کل زمين بسيار ناچيز است لذا اين سياره از فضا مسطح به نظر مي آيد.
+
گردش زمین به دور خورشید ۳۶۵ روز و ۶ ساعت و ۹ دقیقه و ۵۴/۹ ثانیه به طول می انجامد. این دوره زمانی سال نجومی خوانده می شود. از آنجائیکه حرکت وضعی زمین در انتهای هر سال به یک عدد کامل نمی رسد، ترتیب تقویم در هر سال معادل ۶ ساعت نسبت به ترتیب فصول متفاوت می شود. برای هماهنگی تقویم و فصول، هر چهار سال یکبار ۱ روز به تقویم اضافه می شود تا عدم تناسب برطرف گردد. سالهایی که یک روز اضافی دارند سال کبیسه نامیده می شوند. در تقویم میلادی یک روز اضافه در آخر دومین ماه سال یعنی فوریه قرار می گیرد و در تقویم خورشیدی یک روز به آخر اسفند ماه اضافه می گردد. مسافت مدار زمین به دور خورشید ۹۴۰میلیون کیلومتر است و زمین این مسافت را با سرعت ۱۰۷.۰۰۰ کیلومتر در ساعت و یا ۳۰ کیلومتر در ثانیه طی می کند. محور طولی زمین به شکل عمودی، صفحه مداری را قطع نمی کند بلکه نسبت به آن زاویه ای حدود 5/23 درجه دارد. این شیب و حرکت زمین به دور خورشید باعث پدیدار گشتن فصول می شوند. در دی ماه، نیمکره شمالی زمین، به دلیل شیب محور طولی، دورتر از خورشید قرار می گیرد. نور خورشید با شدت کمتری به نیمکره شمالی می رسد و در این هنگام این بخش از زمین، زمستان را پشت سر می گذراند. در خرداد ماه وضعیت شیب زمین تغییر می کند و این بار نیمکره جنوبی در قسمتی از شیب قرار می گیرد که از خورشید دورتر است در نتیجه نوبت به این نیمکره می رسد که زمستان را تجربه نماید. مدار زمین دایره کامل نیست. در اوایل دی ماه زمین به خورشید نزدیکتر و در خرداد ماه کمی دورتر است. فاصله زمین از خورشید در ماه دی ۱/۱۴۷ میلیون کیلومتر و در ماه خرداد ۱/۱۵۲ میلیون کیلومتر می باشد. تاثیر این پدیده در سرما یا گرمای زمین بسیار کمتر از پدیده شیب زمین است. زمین و منظومه شمسی عضو یک صفحه ستاره ای وسیع به نام کهکشان راه شیری می باشند. درست همانگونه که ماه به دور زمین و سیارات به گرد خورشید در چرخشند، خورشید و دیگر ستارگان به دور مرکز راه شیری در گردش می باشند. منظومه شمسی حدودا در فاصله دو پنجم از مرکز راه شیری قرار گرفته و با سرعت ۲۴۹ کیلومتر در ثانیه حول مرکز آن در گردش است. منظومه شمسی در هر ۲۲۰ میلیون سال یکبار حول مرکز کهکشان گردش می کند. بیشتر مردم زمین را مانند یک توپ، با قطب شمال در بالا و قطب جنوب در پایین آن به تصویر می کشند. در واقع زمین، دیگر سیارات، قمرهای بزرگ و ستارگان و هر جرم دیگری که قطر آن بیشتر از ۳۲۰ کیلومتر باشد، گرد است و این به دلیل نیروی گرانش آن جرم می باشد. گرانش همه مواد را به داخل و به سمت مرکز می کشد. قمرهای کوچک مانند دو قمر مریخ، گرانش بسیار کمی دارند. کمتر از آنچه باعث گرد شدنشان شود. برای بدن های ما "پایین" همیشه در راستای مسیر کشش گرانش و به سمت مرکز زمین است. ساکنین اسپانیا و نیوزیلند دقیقا در دوسمت مخالف زمین قرار گرفته اند ولی هر دوی آنها "پایین" را به سمت مرکز زمین و "بالا" را به سمت آسمان می دانند. گرانش در سیارات دیگر و اقمار آنها نیز به همین شیوه عمل می کند. با این حال زمین به طور کامل گرد نیست. گردش وضعی آن باعث گردیده است که قسمت مرکزی آن یا استوا، دچار برآمدگی گردد. قطر زمین از قطب شمال تا قطب جنوب آن 54/12713 کیلومتر است در حالیکه قطر آن در منطقه استوا 32/12756 کیلومتر می باشد. این اختلاف 78/42 کیلومتری تنها892/1 ام قطر زمین است. این مقدار بسیار اندک است به همین دلیل در عکسهایی که در فضا از زمین گرفته شده اند محسوس نمی باشد و این سیاره کاملا گرد به نظر می رسد. برآمدگی زمین همچنین باعث می شود که محیط زمین پیرامون استوا بیشتر از محیط آن پیرامون قطبها باشد. محیط این سیاره دور استوا 16/40075 کیلومتر و دور قطبها ۴۰.۰۰۸ کیلومتر است. از آنجائیکه محیط زمین در جنوب استوا بیشتر است، زمین اندکی گلابی شکل است. زمین همچنین دارای کوهستانها و دره هایی در سطح می باشد ولی از آنجائیکه ابعاد این قسمتها نسبت به اندازه کل زمین بسیار ناچیز است لذا این سیاره از فضا مسطح به نظر می آید.
  
<br/>زمين داراي يک قمر مي باشد. عطارد و زهره هيچ قمري نداشته و ساير سيارات منظومه شمسي هر کدام داراي دو يا چندين قمر هستند. قطر ماه، قمر زمين، ۳.۴۷0 کيلومتر، حدود يک چهارم قطر زمين است.
+
<br/>زمین دارای یک قمر می باشد. عطارد و زهره هیچ قمری نداشته و سایر سیارات منظومه شمسی هر کدام دارای دو یا چندین قمر هستند. قطر ماه، قمر زمین، ۳.۴۷0 کیلومتر، حدود یک چهارم قطر زمین است.
  
== مريخ ==
+
== مریخ ==
  
مريخ چهارمين و آخرين سياره سنگي است که به دورخورشيد مي چرخد. يوناني ها اين سياره را آرس و روميان آن را مارس يا مريخ نام نهادند. هر دو اسم بيانگر خداي جنگ آنان است. اين سياره نزد کساني که به آسمان مي نگريستند مظهر جنگ و خون بود.
+
مریخ چهارمین و آخرین سیاره سنگی است که به دورخورشید می چرخد. یونانی ها این سیاره را آرس و رومیان آن را مارس یا مریخ نام نهادند. هر دو اسم بیانگر خدای جنگ آنان است. این سیاره نزد کسانی که به آسمان می نگریستند مظهر جنگ و خون بود.
  
  
  
اين سياره در يک مدار بيضي شکل و با سرعتي حدود 1/24 کيلومتر در ثانيه به دور خورشيد مي چرخد که دورترين فاصله آن از خورشيد 249 ميليون کيلومتر و در ترديکترين فاصله اش 207 ميليون کيلومتر از خورشيد فاصله مي گيرد. ولي به طور متوسط 228 ميليون کيلومتر از خورشيد فاصله دارد. اين سياره همسايه بعدي زمين است که گاهي به ما نزديک مي شود و به حدود 56 ميليون کيلومتري ما مي رسد و گاهي در آن سوي خورشيد به فاصله 397 ميليون کيلومتري از ما قرار مي گيرد. از جهاتي هم شبيه زمين است و يک شبانه روز آن حدود 5/24 ساعت طول مي کشد. محور گردش آن نسبت به خط عمود حدود 24 درجه است. هر يک سال آن معادل 2 سال (687 روز) زميني است و قطر آن حدود 6800 کيلومتر است. به علت دوري از خورشيد حداقل دماي آن به 100 درجه زير صفر و حداکثر آن به 27 درجه سانتيگراد مي رسد. سرعت گريز از سطح آن 5 کيلومتر بر ثانيه است. جو آن 200 مرتبه از جو زمين رقيق تر است و فشار اين جو رقيق حدود پنج ميلي بار است(فشار جو زمين بيش از 1000 ميلي بار است). در جو آن گازهاي دي اکسيد کربن ، اکسيژن ، نيتروژن و کمي بخار آب و گازهاي بي اثر وجود دارد
+
این سیاره در یک مدار بیضی شکل و با سرعتی حدود 1/24 کیلومتر در ثانیه به دور خورشید می چرخد که دورترین فاصله آن از خورشید 249 میلیون کیلومتر و در تردیکترین فاصله اش 207 میلیون کیلومتر از خورشید فاصله می گیرد. ولی به طور متوسط 228 میلیون کیلومتر از خورشید فاصله دارد. این سیاره همسایه بعدی زمین است که گاهی به ما نزدیک می شود و به حدود 56 میلیون کیلومتری ما می رسد و گاهی در آن سوی خورشید به فاصله 397 میلیون کیلومتری از ما قرار می گیرد. از جهاتی هم شبیه زمین است و یک شبانه روز آن حدود 5/24 ساعت طول می کشد. محور گردش آن نسبت به خط عمود حدود 24 درجه است. هر یک سال آن معادل 2 سال (687 روز) زمینی است و قطر آن حدود 6800 کیلومتر است. به علت دوری از خورشید حداقل دمای آن به 100 درجه زیر صفر و حداکثر آن به 27 درجه سانتیگراد می رسد. سرعت گریز از سطح آن 5 کیلومتر بر ثانیه است. جو آن 200 مرتبه از جو زمین رقیق تر است و فشار این جو رقیق حدود پنج میلی بار است(فشار جو زمین بیش از 1000 میلی بار است). در جو آن گازهای دی اکسید کربن ، اکسیژن ، نیتروژن و کمی بخار آب و گازهای بی اثر وجود دارد
  
<br/>مريخ داراي کوه آتشفشاني عظيم الجثه اي است که المپيوس نام دارد. اين کوه بزرگترين کوه آتشفشاني در منظومه شمسي است. وسعت المپيوس در حدود 600 کيلومتر،ارتفاع آن 24 کيلومتر است.
+
<br/>مریخ دارای کوه آتشفشانی عظیم الجثه ای است که المپیوس نام دارد. این کوه بزرگترین کوه آتشفشانی در منظومه شمسی است. وسعت المپیوس در حدود 600 کیلومتر،ارتفاع آن 24 کیلومتر است.
  
<br/>تعدادي از نظريه پردازان از روي علايم موجود بر روي سياره مريخ نماهايي از درياهاي تيره اي که بر خلاف اقليم سرخ رنگ آن است نشان دادند. در سال 1860 ميلادي يک کشيش ايتاليايي به نام پيترو آنجلو سچي تصاويري از مريخ به صورت رنگي طراحي کرد. او اطمينان داشت که مي تواند خطوط غير طبيعي را ببيند. او براي توصيف آنها از لغت ايتاليايي کانال براي عوارض سطح مريخ استفاده کرد.
+
<br/>تعدادی از نظریه پردازان از روی علایم موجود بر روی سیاره مریخ نماهایی از دریاهای تیره ای که بر خلاف اقلیم سرخ رنگ آن است نشان دادند. در سال 1860 میلادی یک کشیش ایتالیایی به نام پیترو آنجلو سچی تصاویری از مریخ به صورت رنگی طراحی کرد. او اطمینان داشت که می تواند خطوط غیر طبیعی را ببیند. او برای توصیف آنها از لغت ایتالیایی کانال برای عوارض سطح مریخ استفاده کرد.
  
<br/>سال 1877 ميلادي براي ناظران مريخ داراي اهميت بسياري بود. در اين سال مريخ و زمين نزديکترين فاصله ممکن را داشتند. اين فرصت ايده آلي براي مشاهده نزديک با تلسکوپهاي جديدتر را فراهم مي کرد. جيوواني شيپارلي که مدير يک رصدخانه در شهر ميلان ايتاليا بود به تهيه نقشه هاي مريخ علاقه داشت. او به خصوصيات مشاهده شده بر روي مريخ اسامي افسانه اي مي گذاشت. شيپارلي در سال 1877 ميلادي کانالهايي را بر روي مريخ مشاهده کرد و نام رودخانه هاي مشهور نيل و فرات را بر روي آنها گذاشت. در سال 1879 ميلادي مريخ و زمين دوباره به يکديگر نزديک شدند. در اين زمان شيپارلي ادعا کرد کانالهايي را مشاهده کرده است که به صورت دو خط موازي اند. ظهور اين پديده غير طبيعي اعتقاد آنهايي را که فکر مي کردند کانالها مصنوعي و ساختگي اند قويتر کرد. بعد از گذشت چند سال تعدادي از ستاره شناسان ادعا کردند که کانالها را ديده اند. لذا تعداد نقشه ها چند برابر شد. با اين حال بيشتر ستاره شناسان کانالها را نديده بودند و بسياري از آنها درباره نظريه هايي که کانالها را توضيح مي دادند ترديد داشتند. بعضي از دانشمندان تصور مي کردند که مريخ يک سياره مرده است و ساکنان آن آخرين بقايا از يک نسل رو به زوال اند و منابع آبي جمع آوري شده را به سختي ذخيره و اداره مي کنند. طبق اين نظريه مريخيها اين کانالها را ساخته بودند تا آبهاي ناشي از ذوب فصلي پوششهاي قطبي را به سمت شهرهاي آباد خود که در دل کوير قرار داشت هدايت کنند و شهرها از طريق کانالها به يکديگر متصل مي شدند. کساني که در مورد اين نظريه ترديد داشتند دلايل مختلفي براي رد آن عنوان مي کردند. ولي ايده وجود کانال در مريخ توجه عموم را به خود جلب کرده بود و توسط مجلات و روزنامه هاي عمومي مورد حمايت قرار مي گرفت.
+
<br/>سال 1877 میلادی برای ناظران مریخ دارای اهمیت بسیاری بود. در این سال مریخ و زمین نزدیکترین فاصله ممکن را داشتند. این فرصت ایده آلی برای مشاهده نزدیک با تلسکوپهای جدیدتر را فراهم می کرد. جیووانی شیپارلی که مدیر یک رصدخانه در شهر میلان ایتالیا بود به تهیه نقشه های مریخ علاقه داشت. او به خصوصیات مشاهده شده بر روی مریخ اسامی افسانه ای می گذاشت. شیپارلی در سال 1877 میلادی کانالهایی را بر روی مریخ مشاهده کرد و نام رودخانه های مشهور نیل و فرات را بر روی آنها گذاشت. در سال 1879 میلادی مریخ و زمین دوباره به یکدیگر نزدیک شدند. در این زمان شیپارلی ادعا کرد کانالهایی را مشاهده کرده است که به صورت دو خط موازی اند. ظهور این پدیده غیر طبیعی اعتقاد آنهایی را که فکر می کردند کانالها مصنوعی و ساختگی اند قویتر کرد. بعد از گذشت چند سال تعدادی از ستاره شناسان ادعا کردند که کانالها را دیده اند. لذا تعداد نقشه ها چند برابر شد. با این حال بیشتر ستاره شناسان کانالها را ندیده بودند و بسیاری از آنها درباره نظریه هایی که کانالها را توضیح می دادند تردید داشتند. بعضی از دانشمندان تصور می کردند که مریخ یک سیاره مرده است و ساکنان آن آخرین بقایا از یک نسل رو به زوال اند و منابع آبی جمع آوری شده را به سختی ذخیره و اداره می کنند. طبق این نظریه مریخیها این کانالها را ساخته بودند تا آبهای ناشی از ذوب فصلی پوششهای قطبی را به سمت شهرهای آباد خود که در دل کویر قرار داشت هدایت کنند و شهرها از طریق کانالها به یکدیگر متصل می شدند. کسانی که در مورد این نظریه تردید داشتند دلایل مختلفی برای رد آن عنوان می کردند. ولی ایده وجود کانال در مریخ توجه عموم را به خود جلب کرده بود و توسط مجلات و روزنامه های عمومی مورد حمایت قرار می گرفت.
  
<br/>يکي از طرفداران سر سخت نظريه کانالها پرسيوال لاول نام داشت. لاول در سال 1880 ميلادي دريافت که شيپارلي بينايي خود را از دست داده است. از آن پس او نقش يک نظريه پرداز پيشرو را در زمينه کانالهاي مريخ به عهده گرفت. لاول و دوستانش هزينه ساختن رصدخانه اي را تقبل کردند و آن را به مطالعه مريخ اختصاص دادند. رصدخانه لاول در فلاگ استاف ايالت آريزونا به بهترين تلسکوپ انعکاسي 61 سانتيمتري مجهز شد. در اواخر قرن نوزدهم ميلادي تعداد کانالهاي لاول چهار برابر کانالهايي بود که توسط شيپارلي ترسيم شده بود. او اين کانالها را به صورت يک شبکه به کل سياره مريخ گسترش داد.
+
<br/>یکی از طرفداران سر سخت نظریه کانالها پرسیوال لاول نام داشت. لاول در سال 1880 میلادی دریافت که شیپارلی بینایی خود را از دست داده است. از آن پس او نقش یک نظریه پرداز پیشرو را در زمینه کانالهای مریخ به عهده گرفت. لاول و دوستانش هزینه ساختن رصدخانه ای را تقبل کردند و آن را به مطالعه مریخ اختصاص دادند. رصدخانه لاول در فلاگ استاف ایالت آریزونا به بهترین تلسکوپ انعکاسی 61 سانتیمتری مجهز شد. در اواخر قرن نوزدهم میلادی تعداد کانالهای لاول چهار برابر کانالهایی بود که توسط شیپارلی ترسیم شده بود. او این کانالها را به صورت یک شبکه به کل سیاره مریخ گسترش داد.
  
<br/>لاول اعتقاد داشت که اين کانالها توسط يک تمدن پيشرفته ساخته شده است. امروزه اکثر نظريات علمي ايده لاول را رد مي کنند. و طبق کاوشهايي که بر سطح اين سياره انجام شده است دانشمندان به اين نتيجه رسيده اند که در سطح مريخ هيچ گونه حياتي آنطور که ما مي شناسيم وجود ندارد
+
<br/>لاول اعتقاد داشت که این کانالها توسط یک تمدن پیشرفته ساخته شده است. امروزه اکثر نظریات علمی ایده لاول را رد می کنند. و طبق کاوشهایی که بر سطح این سیاره انجام شده است دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که در سطح مریخ هیچ گونه حیاتی آنطور که ما می شناسیم وجود ندارد
  
<br/>در سال 1666 ميلادي جيوواني دومنيکو کاسيني ستاره شناس ايتاليايي و متصدي رصدخانه لويي چهاردهم در پاريس نواحي سفيد رنگي را در قطبهاي مريخ کشف کرد. بعد ها مشاهدات ويليام هرشل اين کشف را تاييد کرد و مشخص شد که نواحي سفيد رنگ در واقع پوششهاي قطبي مريخ اند. اين پوششها درست همانند پوششهاي يخي زمين رشد مي کنند و طي يک سال مريخي به تدريج تحليل مي روند. هرشل تصور مي کرد که ساکنان مريخ در شرايطي نظير شرايط حاکم بر زمين با چهار فصل و روزهايي تقريبا" برابر با روزهاي زمين زندگي مي کنند. طيف سنج مادون قرمز مارينر9 مشخص کرد که دماي سياره مريخ در استوا حداکثر17 درجه سانتيگراد و در نواحي قطبي حداقل 120 درجه سانتيگراد زير صفر است. هنگامي که سياره در نقطه اوج مداري خود قرار دارد در نيمکره جنوبي زمستان است که سردتر از زمستان نيمکره شمالي است. پوشش يخي زمستاني در جنوب مي تواند تا عرض جغرافيايي 55 درجه جنوبي امتداد يابد. هنگامي که سياره به خورشيد نزديک مي شود نواحي شمالي زمستان گرمتري دارند. در اين صورت پوشش يخي زمستاني فقط مي تواند تا عرض جغرافيايي 65 درجه شمالي برسد. در تابستان زماني که با افزايش دما دي اکسيد کربن منجمد(يخ خشک) به بخار تبديل مي شود پوششهاي يخي نيز ذوب مي شوند. دانشمندان معتقدند که يخهاي قطب جنوب از دي اکسيد کربن تشکيل شده اند. اين يخها بر خلاف دي اکسيد کربن برفکي که پايداري کمي دارد دير ذوب مي شوند. قطر پوشش قطب جنوب در اوج گرماي تابستان نيمکره جنوبي به 300 کيلومتر مي رسد. قطر پوشش قطب شمال خيلي بيشتر است و هرگز کمتر از هزار کيلومتر نمي شود. دماهاي اندازه گيري شده در قطب شمال نشان مي دهد که پوشش يخي تابستاني بايد از آب يخ زده تشکيل شده باشد. زيرا در اين زمان دما از نقطه انجماد يخ خشک بالاتر است. به علاوه تجمع بخار آب بر روي پوشش يخي نيمکره شمالي به هنگام تابستان نشان مي دهد که در اين منطقه آب يخ زده وجود دارد.
+
<br/>در سال 1666 میلادی جیووانی دومنیکو کاسینی ستاره شناس ایتالیایی و متصدی رصدخانه لویی چهاردهم در پاریس نواحی سفید رنگی را در قطبهای مریخ کشف کرد. بعد ها مشاهدات ویلیام هرشل این کشف را تایید کرد و مشخص شد که نواحی سفید رنگ در واقع پوششهای قطبی مریخ اند. این پوششها درست همانند پوششهای یخی زمین رشد می کنند و طی یک سال مریخی به تدریج تحلیل می روند. هرشل تصور می کرد که ساکنان مریخ در شرایطی نظیر شرایط حاکم بر زمین با چهار فصل و روزهایی تقریبا" برابر با روزهای زمین زندگی می کنند. طیف سنج مادون قرمز مارینر9 مشخص کرد که دمای سیاره مریخ در استوا حداکثر17 درجه سانتیگراد و در نواحی قطبی حداقل 120 درجه سانتیگراد زیر صفر است. هنگامی که سیاره در نقطه اوج مداری خود قرار دارد در نیمکره جنوبی زمستان است که سردتر از زمستان نیمکره شمالی است. پوشش یخی زمستانی در جنوب می تواند تا عرض جغرافیایی 55 درجه جنوبی امتداد یابد. هنگامی که سیاره به خورشید نزدیک می شود نواحی شمالی زمستان گرمتری دارند. در این صورت پوشش یخی زمستانی فقط می تواند تا عرض جغرافیایی 65 درجه شمالی برسد. در تابستان زمانی که با افزایش دما دی اکسید کربن منجمد(یخ خشک) به بخار تبدیل می شود پوششهای یخی نیز ذوب می شوند. دانشمندان معتقدند که یخهای قطب جنوب از دی اکسید کربن تشکیل شده اند. این یخها بر خلاف دی اکسید کربن برفکی که پایداری کمی دارد دیر ذوب می شوند. قطر پوشش قطب جنوب در اوج گرمای تابستان نیمکره جنوبی به 300 کیلومتر می رسد. قطر پوشش قطب شمال خیلی بیشتر است و هرگز کمتر از هزار کیلومتر نمی شود. دماهای اندازه گیری شده در قطب شمال نشان می دهد که پوشش یخی تابستانی باید از آب یخ زده تشکیل شده باشد. زیرا در این زمان دما از نقطه انجماد یخ خشک بالاتر است. به علاوه تجمع بخار آب بر روی پوشش یخی نیمکره شمالی به هنگام تابستان نشان می دهد که در این منطقه آب یخ زده وجود دارد.
  
<br/>در سال 1877 ميلادي هنگامي که شيپارلي به دقت در حال ترسيم کانالها بر روي نقشه هايش بود يک ستاره شناس آمريکايي به نام آسف هال نيز در حال مشاهده مريخ بود. او از نوعي تلسکوپ انعکاسي جديد 66 سانتيمتري واقع در رصدخانه نيروي دريايي ايالات متحده در شهر واشنگتن استفاده مي کرد.ستاره شناسان سالها به دنبال قمرهاي مريخ بودند. آسف هال در ابتداي اوت 1877 ميلادي مشاهدات طاقت فرسايي را براي يافتن اقمار مريخ آغاز کرد. در آن زمان نزديکي مريخ به زمين مشکلاتي را ايجاد مي کرد. مريخ آنقدر نزديک بود که به هنگام مشاهده آن توسط تلسکوپ درخشندگي قابل توجهش اشکالاتي را در رصد اين سياره ايجاد مي کرد. هال در يازدهم اوت متقاعد شد که چيزي نمي تواند بيابد. ولي همسرش به او اصرار کرد که بار ديگر نگاه کند. بالاخره در آن شب او متوجه چيزي شد. آن جرم آسماني خيلي کوچک بود. ولي قطعا" وجود داشت. سپس آسمان ابري شد. در شانزدهم اوت آسمان دوباره صاف شد و هال توانست قمر مريخ را به وضوح مشاهده کند. در روز هفدهم اوت هال با پيدا کردن قمر دوم مريخ به هيجان آمد. آسف هال اقمار مريخ را به صورت نقاطي نوراني و متحرک مشاهده کرد. ولي تصاويري که در سال 1969 ميلادي توسط فضاپيماي مارينر و در سال 1975 توسط وايکينگ ارسال شد نشان داد که اقمار دوقلوي مريخ ظاهري بسيار ناهنجار و بي قاعده دارند. هال اين اقمار را به افتخار اسبهاي کالسکه خداي جنگ در افسانه يونان فوبوس (به معناي ترس) و ديموس (به معناي وحشت) ناميد. آسف هال نتوانست اندازه اقمار مريخ را تعيين کند. اما مشاهدات بعدي نشان داد که طول قمر بزرگتر مريخ يعني فوبوس تقريبا" 27 کيلومتر است. فوبوس خيلي به مريخ نزديک است و دريک مدار دايره اي شکل و به فاصله 9380 کيلومتري آن قرار دارد. نزديکي زياد باعث مي شود که اين قمر با سرعت زيادي حول مريخ بچرخد. به طوري که هر چرخش کامل آن 7 ساعت و 51 دقيقه طول مي کشد. ديموس هم مانند فوبوس داراي يک مدار دايره اي شکل است ولي در فاصله 23500 کيلومتري مريخ قرار دارد. طول ديموس در حدود 15 کيلومتر است و 31 ساعت و 5 دقيقه طول مي کشد تا يکبار به دور مريخ بچرخد.فوبوس و ديموس هر دو تاريکند و به خاطر وجود دهانه هاي آتشفشاني شبيه شهاب سنگهاي آبله گون اند. اين دو قمر هم مانند قمر زمين هميشه يک روي خود را به مريخ نشان مي دهند.
+
<br/>در سال 1877 میلادی هنگامی که شیپارلی به دقت در حال ترسیم کانالها بر روی نقشه هایش بود یک ستاره شناس آمریکایی به نام آسف هال نیز در حال مشاهده مریخ بود. او از نوعی تلسکوپ انعکاسی جدید 66 سانتیمتری واقع در رصدخانه نیروی دریایی ایالات متحده در شهر واشنگتن استفاده می کرد.ستاره شناسان سالها به دنبال قمرهای مریخ بودند. آسف هال در ابتدای اوت 1877 میلادی مشاهدات طاقت فرسایی را برای یافتن اقمار مریخ آغاز کرد. در آن زمان نزدیکی مریخ به زمین مشکلاتی را ایجاد می کرد. مریخ آنقدر نزدیک بود که به هنگام مشاهده آن توسط تلسکوپ درخشندگی قابل توجهش اشکالاتی را در رصد این سیاره ایجاد می کرد. هال در یازدهم اوت متقاعد شد که چیزی نمی تواند بیابد. ولی همسرش به او اصرار کرد که بار دیگر نگاه کند. بالاخره در آن شب او متوجه چیزی شد. آن جرم آسمانی خیلی کوچک بود. ولی قطعا" وجود داشت. سپس آسمان ابری شد. در شانزدهم اوت آسمان دوباره صاف شد و هال توانست قمر مریخ را به وضوح مشاهده کند. در روز هفدهم اوت هال با پیدا کردن قمر دوم مریخ به هیجان آمد. آسف هال اقمار مریخ را به صورت نقاطی نورانی و متحرک مشاهده کرد. ولی تصاویری که در سال 1969 میلادی توسط فضاپیمای مارینر و در سال 1975 توسط وایکینگ ارسال شد نشان داد که اقمار دوقلوی مریخ ظاهری بسیار ناهنجار و بی قاعده دارند. هال این اقمار را به افتخار اسبهای کالسکه خدای جنگ در افسانه یونان فوبوس (به معنای ترس) و دیموس (به معنای وحشت) نامید. آسف هال نتوانست اندازه اقمار مریخ را تعیین کند. اما مشاهدات بعدی نشان داد که طول قمر بزرگتر مریخ یعنی فوبوس تقریبا" 27 کیلومتر است. فوبوس خیلی به مریخ نزدیک است و دریک مدار دایره ای شکل و به فاصله 9380 کیلومتری آن قرار دارد. نزدیکی زیاد باعث می شود که این قمر با سرعت زیادی حول مریخ بچرخد. به طوری که هر چرخش کامل آن 7 ساعت و 51 دقیقه طول می کشد. دیموس هم مانند فوبوس دارای یک مدار دایره ای شکل است ولی در فاصله 23500 کیلومتری مریخ قرار دارد. طول دیموس در حدود 15 کیلومتر است و 31 ساعت و 5 دقیقه طول می کشد تا یکبار به دور مریخ بچرخد.فوبوس و دیموس هر دو تاریکند و به خاطر وجود دهانه های آتشفشانی شبیه شهاب سنگهای آبله گون اند. این دو قمر هم مانند قمر زمین همیشه یک روی خود را به مریخ نشان می دهند.
  
== مشتري ==
+
== مشتری ==
  
مشتري بزرگترين سياره در منظومه شمسي است. قطر آن حدود 143000 کيلومتر، بيش از 11 برابر قطر زمين و حدود يک دهم قطر خورشيد است. براي پر کردن حجم اين سياره غول پيکر به1000 عدد سياره زمين نياز است. وقتي از زمين رصد مي کنيم، اين سياره نوراني تر از بيشتر ستاره ها ديده مي شود. معمولا پس از سياره ونوس، مشتري دومين سياره درخشان در آسمان است.
+
مشتری بزرگترین سیاره در منظومه شمسی است. قطر آن حدود 143000 کیلومتر، بیش از 11 برابر قطر زمین و حدود یک دهم قطر خورشید است. برای پر کردن حجم این سیاره غول پیکر به1000 عدد سیاره زمین نیاز است. وقتی از زمین رصد می کنیم، این سیاره نورانی تر از بیشتر ستاره ها دیده می شود. معمولا پس از سیاره ونوس، مشتری دومین سیاره درخشان در آسمان است.
  
  
سطر ۸۱: سطر ۸۱:
  
  
<br/>مشتري پنجمين سياره در منظومه شمسي مي باشد. ميانگين فاصله آن از خورشيد معادل 778.570.000 کيلومتر يعني بيش از پنج برابر فاصله زمين تا خورشيد است. ستاره شناسان باستان اين سياره را به ياد پادشاه خدايان رومي، ژوپيتر ناميدند. ستاره شناسان در سال 1994 شاهد رويداد منحصر به فردي در اين سياره بودند. برخورد 21 تکه از شهاب سنگ شوميکر-لوي 9 که به اتمسفر مشتري برخورد کرد. اين برخورد منجر به وقوع انفجارهاي مهيب و پراکندگي مقدار بسيار زيادي گرد و خاک در منطقه اي با وسعت بيشتر از قطر کره زمين گرديد. مشتري يک گوي غول پيکر از گاز، مايع و مقدار بسيار ناچيزي سطح جامد مي باشد. سطح اين سياره ترکيبي است از ابرهاي متراکم و غليظ قرمز، قهوه اي، زرد و سفيد رنگ. اين ابرها در مناطقي با رنگ روشن به نام حوزه و مناطقي با رنگ تيره به نام کمربند به شکل موازي با استوا به طو رمنظم دور سياره چرخيده شده اند. مشتري در مداري بيضي شکل به دور خورشيد گردش مي کند. يک دور کامل مشتري به دور خورشيد معادل 4333 روز زميني و يا تقريبا 12 سال زميني مي باشد. مشتري علاوه بر گردش به دور خورشيد، حول محور طولي خود نيز گردش مي کند. زاويه اين محور حدود 3 درجه مي باشد. مشتري سريع تر از ديگر سيارات به دور خود مي چرخد. يک روز در مشتري معادل 9 ساعت و 56 دقيقه مي باشد. دانشمندان نمي توانند سرعت گردش درون اين غول گازي را به طور مستقيم اندازه گيري کنند. آنها نخست ميانگين سرعت ابرهاي قابل رويت اين سياره را محاسبه کردند. مشتري امواج راديويي از خود متساطع مي کند که توسط تلسکوپ هاي مستقر در زمين نيز قابل رديابي مي باشد. دانشمندان با مطالعه اين امواج سرعت گردش سياره را محاسبه نمودند. قدرت اين امواج طي يک الگوي ثابت که در هر 9 ساعت و 56 دقيقه تکرار مي شود، تغيير مي کند. سرعت زياد گردش مشتري باعث برآمدگي اين سياره در استوا و مسطح شدن قطبها گرديده است. قطر استوايي اين سياره 7 درصد بيش از قطر قطبي آن است.
+
<br/>مشتری پنجمین سیاره در منظومه شمسی می باشد. میانگین فاصله آن از خورشید معادل 778.570.000 کیلومتر یعنی بیش از پنج برابر فاصله زمین تا خورشید است. ستاره شناسان باستان این سیاره را به یاد پادشاه خدایان رومی، ژوپیتر نامیدند. ستاره شناسان در سال 1994 شاهد رویداد منحصر به فردی در این سیاره بودند. برخورد 21 تکه از شهاب سنگ شومیکر-لوی 9 که به اتمسفر مشتری برخورد کرد. این برخورد منجر به وقوع انفجارهای مهیب و پراکندگی مقدار بسیار زیادی گرد و خاک در منطقه ای با وسعت بیشتر از قطر کره زمین گردید. مشتری یک گوی غول پیکر از گاز، مایع و مقدار بسیار ناچیزی سطح جامد می باشد. سطح این سیاره ترکیبی است از ابرهای متراکم و غلیظ قرمز، قهوه ای، زرد و سفید رنگ. این ابرها در مناطقی با رنگ روشن به نام حوزه و مناطقی با رنگ تیره به نام کمربند به شکل موازی با استوا به طو رمنظم دور سیاره چرخیده شده اند. مشتری در مداری بیضی شکل به دور خورشید گردش می کند. یک دور کامل مشتری به دور خورشید معادل 4333 روز زمینی و یا تقریبا 12 سال زمینی می باشد. مشتری علاوه بر گردش به دور خورشید، حول محور طولی خود نیز گردش می کند. زاویه این محور حدود 3 درجه می باشد. مشتری سریع تر از دیگر سیارات به دور خود می چرخد. یک روز در مشتری معادل 9 ساعت و 56 دقیقه می باشد. دانشمندان نمی توانند سرعت گردش درون این غول گازی را به طور مستقیم اندازه گیری کنند. آنها نخست میانگین سرعت ابرهای قابل رویت این سیاره را محاسبه کردند. مشتری امواج رادیویی از خود متساطع می کند که توسط تلسکوپ های مستقر در زمین نیز قابل ردیابی می باشد. دانشمندان با مطالعه این امواج سرعت گردش سیاره را محاسبه نمودند. قدرت این امواج طی یک الگوی ثابت که در هر 9 ساعت و 56 دقیقه تکرار می شود، تغییر می کند. سرعت زیاد گردش مشتری باعث برآمدگی این سیاره در استوا و مسطح شدن قطبها گردیده است. قطر استوایی این سیاره 7 درصد بیش از قطر قطبی آن است.
  
  
سطر ۸۷: سطر ۸۷:
  
  
<br/>مشتري از ديگر سيارات اين منظومه سنگين تر است. جرم آن 318 بار بيشتر از جرم زمين مي باشد. اگرچه اين سياره جرم زيادي دارد اما چگالي آن نسبتا کم است. ميانگين چگالي اين سياره 33/1 گرم در هر سانتيمتر مکعب است يعني اندکي بيش از چگالي آب. چگالي مشتري 4/1 برابر چگالي زمين مي باشد. به خاطر کم بودن چگالي اين سياره، ستاره شناسان بر اين باورند که عناصر عمده اين سياره هيدروژن و هليوم مي باشند. از اين رو اين سياره بيشتر به خورشيد شبيه است تا به سياره اي نظير زمين. هسته مشتري بايد از عناصر سنگيني تشکيل شده باشد. احتمالا ترکيب بندي اين عناصر نظير ترکيب بندي عناصر هسته زمين است اما 20 تا 30 برابر پر سنگين تر. نيروي جاذبه سطح مشتري 4/2 برابر جاذبه زمين است. به اين ترتيب جسمي که در روي زمين 100 کيلوگرم است بر روي مشتري 240 کيلوگرم وزن خواهد داشت. اتمسفر مشتري ترکيبي است از حدود 86 درصد هيدروژن، 14 درصد هليوم و مقادير کمي متان، بخار آمونياک، آب، هيدروکربور اشباع نشده، اتان، ژرمانيومو مونوکسيد کربن. درصد هيدروژن ياد شده بر اساس تعداد مولکولهاي اين عنصر است نه بر اساس جرم کلي آن. دانشمندان اين مقادير را به کمک اندازه گيريهاي تلسکوپي و اطلاعات سفينه ها محاسبه و به دست آورده اند. اين عناصر شيميايي لايه هاي رنگارنگي از ابرها را در ارتفاعات مختلف شکل داده اند. بالا ترين لايه سفيد رنگ از کريستالهاي بخار آمونياک يخ زده به وجود آمده است. لايه هاي پايين تر و تيره رنگ تر ابرها مناطق کمربندها را تشکيل داده اند. در پايين ترين لايه قابل رويت ابرهاي آبي رنگي وجود دارند. ستاره شناسان انتظار دارند که در عمق 70کيلومتري پايين تر از ابرهاي آمونياک، ابرهاي آب را تشخيص دهند. البته تا کنون اين ابرها در هيچ لايه اي کشف نشده است. بارزترين ويژگي سطح سياره مشتري، يک نقطه قرمز بزرگ است. اين نقطه حجم زيادي از گاز در حال دوران مي باشد و شبيه به گردبادهاي زمينيست. بزرگترين قطر اين نقطه سه برابر قطر زمين طول دارد. رنگ اين نقطه بين آجري و قهوه اي روشن در تغيير است. به ندرت اين نقطه به طور کلي محو مي شود. احتمالا وجود سولفور و فسفر در کريستالهاي آمونياک منجر به ايجاد چنين رنگي در اين نقطه مي گردد. گوشه اين نقطه عظيم الجثه با سرعتي معادل 360 کيلومتر در ساعت در حرکت است. فاصله اين نقطه نسبت به استوا ثابت است ولي به آرامي به سمت غرب و شرق حرکت مي کند. حوزه ها، کمربندها و نقطه بزرگ قرمز نسبت به سيستم هاي چرخه اي زمين بسيار ثابت تر مي باشند. از زمانيکه دانشمندان شروع به استفاده از تلسکوپ براي رصد آسمان کرده اند، ويژگي هاي مذکور تغيير ابعاد و رنگ داشته اند اما همچنان الگوي کلي خود را ثابت نگه داشته اند.
+
<br/>مشتری از دیگر سیارات این منظومه سنگین تر است. جرم آن 318 بار بیشتر از جرم زمین می باشد. اگرچه این سیاره جرم زیادی دارد اما چگالی آن نسبتا کم است. میانگین چگالی این سیاره 33/1 گرم در هر سانتیمتر مکعب است یعنی اندکی بیش از چگالی آب. چگالی مشتری 4/1 برابر چگالی زمین می باشد. به خاطر کم بودن چگالی این سیاره، ستاره شناسان بر این باورند که عناصر عمده این سیاره هیدروژن و هلیوم می باشند. از این رو این سیاره بیشتر به خورشید شبیه است تا به سیاره ای نظیر زمین. هسته مشتری باید از عناصر سنگینی تشکیل شده باشد. احتمالا ترکیب بندی این عناصر نظیر ترکیب بندی عناصر هسته زمین است اما 20 تا 30 برابر پر سنگین تر. نیروی جاذبه سطح مشتری 4/2 برابر جاذبه زمین است. به این ترتیب جسمی که در روی زمین 100 کیلوگرم است بر روی مشتری 240 کیلوگرم وزن خواهد داشت. اتمسفر مشتری ترکیبی است از حدود 86 درصد هیدروژن، 14 درصد هلیوم و مقادیر کمی متان، بخار آمونیاک، آب، هیدروکربور اشباع نشده، اتان، ژرمانیومو مونوکسید کربن. درصد هیدروژن یاد شده بر اساس تعداد مولکولهای این عنصر است نه بر اساس جرم کلی آن. دانشمندان این مقادیر را به کمک اندازه گیریهای تلسکوپی و اطلاعات سفینه ها محاسبه و به دست آورده اند. این عناصر شیمیایی لایه های رنگارنگی از ابرها را در ارتفاعات مختلف شکل داده اند. بالا ترین لایه سفید رنگ از کریستالهای بخار آمونیاک یخ زده به وجود آمده است. لایه های پایین تر و تیره رنگ تر ابرها مناطق کمربندها را تشکیل داده اند. در پایین ترین لایه قابل رویت ابرهای آبی رنگی وجود دارند. ستاره شناسان انتظار دارند که در عمق 70کیلومتری پایین تر از ابرهای آمونیاک، ابرهای آب را تشخیص دهند. البته تا کنون این ابرها در هیچ لایه ای کشف نشده است. بارزترین ویژگی سطح سیاره مشتری، یک نقطه قرمز بزرگ است. این نقطه حجم زیادی از گاز در حال دوران می باشد و شبیه به گردبادهای زمینیست. بزرگترین قطر این نقطه سه برابر قطر زمین طول دارد. رنگ این نقطه بین آجری و قهوه ای روشن در تغییر است. به ندرت این نقطه به طور کلی محو می شود. احتمالا وجود سولفور و فسفر در کریستالهای آمونیاک منجر به ایجاد چنین رنگی در این نقطه می گردد. گوشه این نقطه عظیم الجثه با سرعتی معادل 360 کیلومتر در ساعت در حرکت است. فاصله این نقطه نسبت به استوا ثابت است ولی به آرامی به سمت غرب و شرق حرکت می کند. حوزه ها، کمربندها و نقطه بزرگ قرمز نسبت به سیستم های چرخه ای زمین بسیار ثابت تر می باشند. از زمانیکه دانشمندان شروع به استفاده از تلسکوپ برای رصد آسمان کرده اند، ویژگی های مذکور تغییر ابعاد و رنگ داشته اند اما همچنان الگوی کلی خود را ثابت نگه داشته اند.
  
  
سطر ۹۳: سطر ۹۳:
  
  
<br/>مشتري 69 قمر با قطرهايي حداقل معادل 10 کيلومتر دارد. اين سياره همچنين داراي تعداد زيادي قمر کوچکتر مي باشد. چهار قمر از بزرگترين اقمار مشتري به ترتيب فاصله از اين سياره عبارتند از يو، اروپا، گانيمد و کاليستو اين چهار قمر، اقمار گاليله اي مي گويند. گاليله ستاره شناس ايتاليايي در سال 1610 به کمک يک تلسکوپ بدوي ساده توانست اين چهار قمر را کشف نمايد.
+
<br/>مشتری 69 قمر با قطرهایی حداقل معادل 10 کیلومتر دارد. این سیاره همچنین دارای تعداد زیادی قمر کوچکتر می باشد. چهار قمر از بزرگترین اقمار مشتری به ترتیب فاصله از این سیاره عبارتند از یو، اروپا، گانیمد و کالیستو این چهار قمر، اقمار گالیله ای می گویند. گالیله ستاره شناس ایتالیایی در سال 1610 به کمک یک تلسکوپ بدوی ساده توانست این چهار قمر را کشف نماید.
  
  
سطر ۹۹: سطر ۹۹:
  
  
<br/>يو آتشفشانهاي فعالي زيادي دارد که گازهايي شامل سولفور را به سطح اين قمر مي رانند. سطح زرد - نارنجي رنگ آيو احتمالا شامل مقادير زيادي رسوب سولفور جامد است. اروپا با قطري معادل 3130 کيلومتر عنوان کوچکترين قمر گاليله اي را به خود اختصاص داده است. سطح اروپا مسطح، داراي شکاف و يخي مي باشد. بزرگترين قمر گاليله اي گانيمد، با قطري معادل 5268 کيلومتر مي باشد. گانيمد از سياره عطارد بزرگتر است. کاليستو با قطر 4806 کيلومتري تنها کمي از عطارد کوچکتر است. به نظر مي رسد که گانيمد و کاليستو داراي يخ و برخي مواد سنگي باشند. اين دو قمر چاله هاي زيادي دارند. بقيه اقمار مشتري از اقمار گاليله اي بسيار کوچکترند. آمالتيا و هيماليا بزرگترين اقمار غير گاليله اي مشتري مي باشند. بزرگترين قطر قمر سيب زميني شکل آمالتيا 262 کيلومتر است. قطر هيماليا 170 کيلومتر است. بيشتر اين اقمار توسط ستاره شناسان با تلسکوپ هاي بسيار بزرگ در روي زمين کشف شده اند. مشتري سه حلقه به دور استواي خود دارد. البته اين حلقه ها نسبت به حلقه هاي زحل بسيار محو به نظر مي رسند. اين حلقه ها از ذرات غبار تشکيل شده اند. حلقه اصلي 30کيلومتر ضخامت و 6400 کيلومتر عرض دارد. اين حلقه در درون مدار آمالتيا قرار گرفته است.
+
<br/>یو آتشفشانهای فعالی زیادی دارد که گازهایی شامل سولفور را به سطح این قمر می رانند. سطح زرد - نارنجی رنگ آیو احتمالا شامل مقادیر زیادی رسوب سولفور جامد است. اروپا با قطری معادل 3130 کیلومتر عنوان کوچکترین قمر گالیله ای را به خود اختصاص داده است. سطح اروپا مسطح، دارای شکاف و یخی می باشد. بزرگترین قمر گالیله ای گانیمد، با قطری معادل 5268 کیلومتر می باشد. گانیمد از سیاره عطارد بزرگتر است. کالیستو با قطر 4806 کیلومتری تنها کمی از عطارد کوچکتر است. به نظر می رسد که گانیمد و کالیستو دارای یخ و برخی مواد سنگی باشند. این دو قمر چاله های زیادی دارند. بقیه اقمار مشتری از اقمار گالیله ای بسیار کوچکترند. آمالتیا و هیمالیا بزرگترین اقمار غیر گالیله ای مشتری می باشند. بزرگترین قطر قمر سیب زمینی شکل آمالتیا 262 کیلومتر است. قطر هیمالیا 170 کیلومتر است. بیشتر این اقمار توسط ستاره شناسان با تلسکوپ های بسیار بزرگ در روی زمین کشف شده اند. مشتری سه حلقه به دور استوای خود دارد. البته این حلقه ها نسبت به حلقه های زحل بسیار محو به نظر می رسند. این حلقه ها از ذرات غبار تشکیل شده اند. حلقه اصلی 30کیلومتر ضخامت و 6400 کیلومتر عرض دارد. این حلقه در درون مدار آمالتیا قرار گرفته است.
  
 
یک لکه ای روی این سیاره وجوددارد که در ان 1300 کره زمین جا می گیرد.
 
یک لکه ای روی این سیاره وجوددارد که در ان 1300 کره زمین جا می گیرد.
سطر ۱۰۵: سطر ۱۰۵:
 
== زحل ==
 
== زحل ==
  
زحل بعد از سياره مشتري بزرگترين سياره در منظومه شمسي مي باشد. اين سياره داراي هفت حلقه مسطح به دور خود است. اين هفت حلقه در واقع شامل تعداد زيادي حلقه هاي باريک که با ذرات يخي درست شده اند، مي باشند. اين حلقه ها زحل را به يکي از زيباترين اجرام آسمان در منظومه شمسي تبديل کرده اند. به جز زحل، سيارات مشتري، نپتون و اورانوس نيز داراي حلقه هايي مي باشند که نسبت به حلقه هاي زحل بسيار کم نورترند.
+
زحل بعد از سیاره مشتری بزرگترین سیاره در منظومه شمسی می باشد. این سیاره دارای هفت حلقه مسطح به دور خود است. این هفت حلقه در واقع شامل تعداد زیادی حلقه های باریک که با ذرات یخی درست شده اند، می باشند. این حلقه ها زحل را به یکی از زیباترین اجرام آسمان در منظومه شمسی تبدیل کرده اند. به جز زحل، سیارات مشتری، نپتون و اورانوس نیز دارای حلقه هایی می باشند که نسبت به حلقه های زحل بسیار کم نورترند.
  
<br/>قطر زحل در استوا 120.540 کيلومتر، تقريبا 10 برابر قطر زمين است. اين سياره از زمين با چشم غير مسلح قابل رويت است البته حلقه هاي آن ديده نمي شوند. زحل آخرين سياره اي بود که ستاره شناسان باستان موفق به کشف آن شده بودند. اين سياره به مناسبت خداي کشاورزي روميان، ساتورن نام گرفت. زحل در مداري بيضي شکل به دور خورشيد در حرکت است. بيشترين فاصله آن از خورشيد 1.514.500.000 کيلومتر و کمترين فاصله آن 1.352.550.000 کيلومتر است. يک سال در زحل معادل 10.759 روز و يا 5/29 سال زميني است. زحل علاوه بر گردش انتقالي خود به دور خورشيد، حول محور عمودي فرضي خود نيز در گردش است. زاويه اين محور 27 درجه مي باشد. بعد از مشتري، زحل سريعترين گردش وضعي در بين سيارات ديگر منظومه شمسي را دارد. يکبار گردش اين سياره به دور خود تنها 10 ساعت و 39 دقيقه به طول مي انجامد. به دليل اين حرکت گردشي سريع، قطر استوايي اين سياره 13.000 کيلومتر از قطر قطبي آن بيشتر است. بيشتر دانشمندان معتقدند که اين سياره يک غول گازيست و هيچ سطح جامدي ندارد. به هرحال، به نظر مي رسد که زحل داراي يک هسته داغ و جامد آهنيست. اطراف اين هسته متراکم، هسته خارجي قرار گرفته که احتمالا ترکيبي از آمونياک، متان و آب مي باشد. يک لايه از هيدروژن به شدت فشرده پيرامون هسته خارجي وجود دارد. در بالاي اين لايه، منطقه اي چسبناک (شربت مانند) متشکل از هيدروژن و هليوم جاي گرفته است. هيدروژن و هليوم در نزديک سطح به شکل گاز در مي آيند و با اتمسفر زحل که عمدتا ترکيبي از همين دوعنصر است مخلوط مي شوند .
+
<br/>قطر زحل در استوا 120.540 کیلومتر، تقریبا 10 برابر قطر زمین است. این سیاره از زمین با چشم غیر مسلح قابل رویت است البته حلقه های آن دیده نمی شوند. زحل آخرین سیاره ای بود که ستاره شناسان باستان موفق به کشف آن شده بودند. این سیاره به مناسبت خدای کشاورزی رومیان، ساتورن نام گرفت. زحل در مداری بیضی شکل به دور خورشید در حرکت است. بیشترین فاصله آن از خورشید 1.514.500.000 کیلومتر و کمترین فاصله آن 1.352.550.000 کیلومتر است. یک سال در زحل معادل 10.759 روز و یا 5/29 سال زمینی است. زحل علاوه بر گردش انتقالی خود به دور خورشید، حول محور عمودی فرضی خود نیز در گردش است. زاویه این محور 27 درجه می باشد. بعد از مشتری، زحل سریعترین گردش وضعی در بین سیارات دیگر منظومه شمسی را دارد. یکبار گردش این سیاره به دور خود تنها 10 ساعت و 39 دقیقه به طول می انجامد. به دلیل این حرکت گردشی سریع، قطر استوایی این سیاره 13.000 کیلومتر از قطر قطبی آن بیشتر است. بیشتر دانشمندان معتقدند که این سیاره یک غول گازیست و هیچ سطح جامدی ندارد. به هرحال، به نظر می رسد که زحل دارای یک هسته داغ و جامد آهنیست. اطراف این هسته متراکم، هسته خارجی قرار گرفته که احتمالا ترکیبی از آمونیاک، متان و آب می باشد. یک لایه از هیدروژن به شدت فشرده پیرامون هسته خارجی وجود دارد. در بالای این لایه، منطقه ای چسبناک (شربت مانند) متشکل از هیدروژن و هلیوم جای گرفته است. هیدروژن و هلیوم در نزدیک سطح به شکل گاز در می آیند و با اتمسفر زحل که عمدتا ترکیبی از همین دوعنصر است مخلوط می شوند .
  
<br/>يک لايه فشرده از ابر کل سطح زحل را پوشانده است. در تصاوير به دست آمده از اين سياره مناطق و کمربندهاي رنگي قابل تشخيصند. چنين مناطقي احتمالا به خاطر تفاوت دما و ارتفاع ابرها در قسمتهاي مختلف ظاهر مي گردند. گياهان و حيوانات مقيم زمين نمي توانند در زحل دوام بياورند. دانشمندان شک دارند که گونه زيستي در اين سياره يافت شود. انحراف محور عمودي اين سياره منجر به اختلاف ميزان تابش خورشيد به قسمتهاي مختلف آن و در نهايت ايجاد فصول شده است. هر فصل در اين سياره 5/7 سال طول مي کشد چرا که مدت زمان يکبار گردش زحل به دور خورشيد 29 برابر زمين است. دماي زحل هميشه از دماي زمين سردتر است زيرا اين سياره از خورشيد دورتر است. ميانگين دما در بالاي ابرها 175- درجه سانتيگراد مي باشد. دما در اعماق ابرها بيشتر مي شود. سياره زحل تقريبا 5/2 برابر حرارتي که از خورشيد دريافت مي کند را در فضا متساطع مي نمايد. بسياري از ستاره شناسان معتقدند که اين حرارت در فرايند فرو رفتن هليوم به درون هيدروژن مايع به وجود مي آيد. در بين همه سيارات منظومه شمسي، زحل کمترين چگالي را دارد. چگالي اين سياره تنها يک دهم چگالي زمين و دو سوم چگالي آب است. به همين دليل يک تکه از اين سياره نسبت به تکه اي برابر از زمين بسيار سبکتر است و در روي آب شناور مي ماند. گرچه چگالي اين سياره بسيار کم است اما وزن آن پس از مشتري، از ديگر سيارات بيشتر است. جرم زحل 95 بار از جرم زمين بيشتر مي باشد. نيروي گرانش اين سياره اندکي از گرانش زمين بيشتر است. يک جسم 100 گرمي در زمين، در زحل 107 گرم مي باشد. حلقه هاي زحل دور اين سياره و موازي با استوا قرار دارند. آنها هرگز با سياره برخورد نمي کنند. با گردش زحل به دور خورشيد آنها با همان زاويه ثابت و هميشگي در جاي خود برقرار مي مانند. هفت حلقه زحل در حقيقت متشکل از هزاران حلقه باريک مي باشند. اين حلقه هاي باريک از بيليونها تکه يخ ايجاد شده اند. ابعاد اين تکه هاي يخ گاهي به اندازه يک ذره کوچکند و گاهي قطر آنها به بيش از 3 متر مي رسد. حلقه هاي اصلي زحل بسيار عريضند. براي مثال عرض خارجي ترين حلقه 300.000 کيلومتر مي باشد. با اينحال در ابعاد فضا اين حلقه ها بسيار باريک به حساب مي آيند. آنقدر باريک که هنگاميکه اين سياره درست در مقابل و در راستاي زمين قرار مي گيرد نيز اين حلقه ها قابل رويت نيستند. ضخامت آنها بين 200 تا 3000 متر است. در بين حلقه ها فضاي خالي قرار گرفته و آنها را از هم جدا مي نمايد. عرض هر يک از اين فضاهاي خالي 3200 کيلومتر و يا بيشتر است. البته در برخي از اين فضاهاي خالي حلقه هاي بسيار باريکي قرار دارند. حلقه هاي زحل در اوايل قرن 16 توسط ستاره شناس ايتاليايي، گاليله، کشف شدند. گاليله نتوانست با تلسکوپ کوچک خود اين حلقه ها را به وضوح و به درستي رصد کند. او فکر مي کرد که حلقه ها، قمر هاي بسيار بزرگ مي باشند. در سال 1656، پس از به کارگيري يک تلسکوپ قوي تر، کريستيان هويگنس ستاره شناس آلماني، يک حلقه باريک مسطح حول زحل را توصيف کرد. هايگنس فکر مي کرد که اين حلقه يک صفحه جامد از برخي مواد است. در سال 1675، دومنيکو کاسيني يک ستاره شناس آلماني متولد فرانسه، کشف دو حلقه مجزا که با گروه هايي از اقمار کوچک شکل گرفته بودند را اعلام نمود. مشاهدات بعدي از زحل وجود تعداد بيشتر اين حلقه ها را ثابت نمود. حلقه هاي باريکي که هفت حلقه اصلي را شکل مي دهند در سال 1980 کشف شدند
+
<br/>یک لایه فشرده از ابر کل سطح زحل را پوشانده است. در تصاویر به دست آمده از این سیاره مناطق و کمربندهای رنگی قابل تشخیصند. چنین مناطقی احتمالا به خاطر تفاوت دما و ارتفاع ابرها در قسمتهای مختلف ظاهر می گردند. گیاهان و حیوانات مقیم زمین نمی توانند در زحل دوام بیاورند. دانشمندان شک دارند که گونه زیستی در این سیاره یافت شود. انحراف محور عمودی این سیاره منجر به اختلاف میزان تابش خورشید به قسمتهای مختلف آن و در نهایت ایجاد فصول شده است. هر فصل در این سیاره 5/7 سال طول می کشد چرا که مدت زمان یکبار گردش زحل به دور خورشید 29 برابر زمین است. دمای زحل همیشه از دمای زمین سردتر است زیرا این سیاره از خورشید دورتر است. میانگین دما در بالای ابرها 175- درجه سانتیگراد می باشد. دما در اعماق ابرها بیشتر می شود. سیاره زحل تقریبا 5/2 برابر حرارتی که از خورشید دریافت می کند را در فضا متساطع می نماید. بسیاری از ستاره شناسان معتقدند که این حرارت در فرایند فرو رفتن هلیوم به درون هیدروژن مایع به وجود می آید. در بین همه سیارات منظومه شمسی، زحل کمترین چگالی را دارد. چگالی این سیاره تنها یک دهم چگالی زمین و دو سوم چگالی آب است. به همین دلیل یک تکه از این سیاره نسبت به تکه ای برابر از زمین بسیار سبکتر است و در روی آب شناور می ماند. گرچه چگالی این سیاره بسیار کم است اما وزن آن پس از مشتری، از دیگر سیارات بیشتر است. جرم زحل 95 بار از جرم زمین بیشتر می باشد. نیروی گرانش این سیاره اندکی از گرانش زمین بیشتر است. یک جسم 100 گرمی در زمین، در زحل 107 گرم می باشد. حلقه های زحل دور این سیاره و موازی با استوا قرار دارند. آنها هرگز با سیاره برخورد نمی کنند. با گردش زحل به دور خورشید آنها با همان زاویه ثابت و همیشگی در جای خود برقرار می مانند. هفت حلقه زحل در حقیقت متشکل از هزاران حلقه باریک می باشند. این حلقه های باریک از بیلیونها تکه یخ ایجاد شده اند. ابعاد این تکه های یخ گاهی به اندازه یک ذره کوچکند و گاهی قطر آنها به بیش از 3 متر می رسد. حلقه های اصلی زحل بسیار عریضند. برای مثال عرض خارجی ترین حلقه 300.000 کیلومتر می باشد. با اینحال در ابعاد فضا این حلقه ها بسیار باریک به حساب می آیند. آنقدر باریک که هنگامیکه این سیاره درست در مقابل و در راستای زمین قرار می گیرد نیز این حلقه ها قابل رویت نیستند. ضخامت آنها بین 200 تا 3000 متر است. در بین حلقه ها فضای خالی قرار گرفته و آنها را از هم جدا می نماید. عرض هر یک از این فضاهای خالی 3200 کیلومتر و یا بیشتر است. البته در برخی از این فضاهای خالی حلقه های بسیار باریکی قرار دارند. حلقه های زحل در اوایل قرن 16 توسط ستاره شناس ایتالیایی، گالیله، کشف شدند. گالیله نتوانست با تلسکوپ کوچک خود این حلقه ها را به وضوح و به درستی رصد کند. او فکر می کرد که حلقه ها، قمر های بسیار بزرگ می باشند. در سال 1656، پس از به کارگیری یک تلسکوپ قوی تر، کریستیان هویگنس ستاره شناس آلمانی، یک حلقه باریک مسطح حول زحل را توصیف کرد. هایگنس فکر می کرد که این حلقه یک صفحه جامد از برخی مواد است. در سال 1675، دومنیکو کاسینی یک ستاره شناس آلمانی متولد فرانسه، کشف دو حلقه مجزا که با گروه هایی از اقمار کوچک شکل گرفته بودند را اعلام نمود. مشاهدات بعدی از زحل وجود تعداد بیشتر این حلقه ها را ثابت نمود. حلقه های باریکی که هفت حلقه اصلی را شکل می دهند در سال 1980 کشف شدند
  
<br/>بزرگترين قمر اين سياره تيتان نام دارد. قطر اين قمر 5150 کيلومتر (بزرگتر از سياره پلوتو) است. تيتان يکي از معدود اقمار موجود در منظومه شمسي است که داراي جو مي باشد. اتمسفر اين قمر حاوي حجم زيادي نيتروژن است. بيشتر اقمار زحل داراي چاله هاي بزرگي هستند. براي مثال قمر ميماس چاله اي دارد که يک سوم قطر اين قمر را پوشانده است. قمر ديگر، ياپتوس داراي يک نيمه روشن و يک نيمه تاريک است. نيمه روشن اين [[قمر]] 10 برابر بيش از نيمه تاريک آن نور را باز مي تاباند.
+
<br/>بزرگترین قمر این سیاره تیتان نام دارد. قطر این قمر 5150 کیلومتر (بزرگتر از سیاره پلوتو) است. تیتان یکی از معدود اقمار موجود در منظومه شمسی است که دارای جو می باشد. اتمسفر این قمر حاوی حجم زیادی نیتروژن است. بیشتر اقمار زحل دارای چاله های بزرگی هستند. برای مثال قمر میماس چاله ای دارد که یک سوم قطر این قمر را پوشانده است. قمر دیگر، یاپتوس دارای یک نیمه روشن و یک نیمه تاریک است. نیمه روشن این [[قمر]] 10 برابر بیش از نیمه تاریک آن نور را باز می تاباند.
  
 
== اورانوس ==
 
== اورانوس ==
  
اورانوس يک غول بزرگ متشکل از مواد گازي و مايع مي باشد. قطر استوايي آن حدود 51.000 کيلومتر يعني بيش از 4 برابر قطر زمين است. سطح اين سياره پوشيده از ابرهاي سبز-آبي، ساخته شده با کريستالهاي ريز متان مي باشد. کريستالها خارج از اتمسفر سياره يخ زده اند. در اعماق اين ابرهاي قابل رويت، احتمالا ابرهاي ضخيمي ساخته شده از آب مايع و کريستالهاي يخ آمونياک وجود دارند. در زير اين ابرها يعني در عمق 7500 کيلومتري زير ابرهاي قابل رويت نيز، احتمال وجود اقيانوسي از آب مايع به همراه آمونياک حل شده مي باشد. در مرکز اين سياره ممکن است هسته اي سنگي، تقريبا به اندازه زمين وجود داشته باشد. دانشمندان در خصوصوجود هر گونه زيستي در اين سياره ترديد دارند
+
اورانوس یک غول بزرگ متشکل از مواد گازی و مایع می باشد. قطر استوایی آن حدود 51.000 کیلومتر یعنی بیش از 4 برابر قطر زمین است. سطح این سیاره پوشیده از ابرهای سبز-آبی، ساخته شده با کریستالهای ریز متان می باشد. کریستالها خارج از اتمسفر سیاره یخ زده اند. در اعماق این ابرهای قابل رویت، احتمالا ابرهای ضخیمی ساخته شده از آب مایع و کریستالهای یخ آمونیاک وجود دارند. در زیر این ابرها یعنی در عمق 7500 کیلومتری زیر ابرهای قابل رویت نیز، احتمال وجود اقیانوسی از آب مایع به همراه آمونیاک حل شده می باشد. در مرکز این سیاره ممکن است هسته ای سنگی، تقریبا به اندازه زمین وجود داشته باشد. دانشمندان در خصوصوجود هر گونه زیستی در این سیاره تردید دارند
  
  
  
<br/>محور طولي فرضي اين سياره به حدي انحراف دارد که تقريبا به صفحه مداري چسبيده است. اين انحراف زاويه در بيشتر سيارات متجاوز از 30 درجه نيست. براي مثال زاويه انحراف محور طولي زمين 5/23 درجه مي باشد. اما در مورد اورانوس اين زاويه انحراف معادل 98 درجه است. بسياري از ستاره شناسان بر اين باورند که برخورد جرمي تقريبا در ابعاد زمين با اورانوس، در اوايل دوران تشکيل سياره، منجر به ايجاد چنين انحراف شديدي شده است.جرم اورانوس 5/14 برابر جرم زمين و يک بيستم جرم بزرگترين [[سیاره]] منظومه شمسي يعني مشتري مي باشد. ميانگين چگالي اورانوس 27/1 گرم در هر سانتيمتر مکعب است. اين مقدار معادل 25/1 چگالي آب مي باشد. نيروي گرانش اين سياره 90 درصد نيروي گرانش زمين است. به اين معنا که اگر جسمي در زمين 100 گرم وزن داشته باشد در اورانوس 90 گرم وزن خواهد داشت. جو اين سياره ترکيبي از 83% هيدروژن، 15% هليوم، 2% متان و مقدار کمي اتان و ديگر گازها مي باشد. فشار اتمسفر در زير لايه گازهاي متان حدود 130کيلوپاسکال، تقريبا 3/1 برابر فشار جوي سطح زمين است. ابرهاي قابل مشاهده سطح اورانوس که به رنگ سبز-آبي ملايم مي باشند همه سطح اين سياره را پوشانده اند.
+
<br/>محور طولی فرضی این سیاره به حدی انحراف دارد که تقریبا به صفحه مداری چسبیده است. این انحراف زاویه در بیشتر سیارات متجاوز از 30 درجه نیست. برای مثال زاویه انحراف محور طولی زمین 5/23 درجه می باشد. اما در مورد اورانوس این زاویه انحراف معادل 98 درجه است. بسیاری از ستاره شناسان بر این باورند که برخورد جرمی تقریبا در ابعاد زمین با اورانوس، در اوایل دوران تشکیل سیاره، منجر به ایجاد چنین انحراف شدیدی شده است.جرم اورانوس 5/14 برابر جرم زمین و یک بیستم جرم بزرگترین [[سیاره]] منظومه شمسی یعنی مشتری می باشد. میانگین چگالی اورانوس 27/1 گرم در هر سانتیمتر مکعب است. این مقدار معادل 25/1 چگالی آب می باشد. نیروی گرانش این سیاره 90 درصد نیروی گرانش زمین است. به این معنا که اگر جسمی در زمین 100 گرم وزن داشته باشد در اورانوس 90 گرم وزن خواهد داشت. جو این سیاره ترکیبی از 83% هیدروژن، 15% هلیوم، 2% متان و مقدار کمی اتان و دیگر گازها می باشد. فشار اتمسفر در زیر لایه گازهای متان حدود 130کیلوپاسکال، تقریبا 3/1 برابر فشار جوی سطح زمین است. ابرهای قابل مشاهده سطح اورانوس که به رنگ سبز-آبی ملایم می باشند همه سطح این سیاره را پوشانده اند.
  
اورانوس ميدان مغناطيسي شديدي دارد. زاويه محور طولي اين ميدان با محور طولي سياره زاويه 59 درجه مي سازد. اين ميدان مغناطيسي انرژي زيادي را که بيشتر به شکل ذرات باردار الکترونها و پروتونها مي باشد، به دام مي اندازد. با حرکت اين ذرات به عقب و جلوي قطبهاي اين ميدان، امواج راديويي به وجود مي آيد. ويجر 2 توانست اين امواج را دريافت و شناسايي کند اما اين امواج آنقدر قوي نيستند که از [[زمین]] نيز قابل رديابي باشند.
+
اورانوس میدان مغناطیسی شدیدی دارد. زاویه محور طولی این میدان با محور طولی سیاره زاویه 59 درجه می سازد. این میدان مغناطیسی انرژی زیادی را که بیشتر به شکل ذرات باردار الکترونها و پروتونها می باشد، به دام می اندازد. با حرکت این ذرات به عقب و جلوی قطبهای این میدان، امواج رادیویی به وجود می آید. ویجر 2 توانست این امواج را دریافت و شناسایی کند اما این امواج آنقدر قوی نیستند که از [[زمین]] نیز قابل ردیابی باشند.
  
 
== نپتون ==
 
== نپتون ==

نسخهٔ ‏۱ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۴۸

این نوشتار نیازمند منبع است . با ویرایش آن و اضافه کردن منابع معتبر ما را در پیشبرد اهداف ویکی نجوم یاری نمایید .


منظومه شمسی یا سامانه خورشیدی مجموعه ای است؛ متشکل از یك ستاره ( خورشید ) و اجرامی که در دام گرانش آن هستند.

Solar system.jpg

این اجرام شامل ۸ سیاره، ۵ سیاره کوتوله، ۱۶۲ قمر ( در آمار های جدید تر ممكن است تعداد بیشتری ثبت شوند ) و اجرامی چون سیارک‌ها، دنباله‌دارها و غبار میان‌سیاره‌ای (شامل كمربند كوییپر و ابر اورت) می‌شوند.در گذشته منظومه شمسی دارای 9 سیاره بود .ولی حالایکی از آنها حذف شده است .نام این سیاره پلوتون است و به چند دلیل حذف شد:1.این سیاره در بخش سیاره های گازی و بزرگ قرار داشت ولی حتی از ماه هم کوچکتر است 2. مدار این سیاره به قدری بیضی است که فاصله آن از خورشید از 7/38 تا4/45 تغییر می کندو صفحه مداری آن 17 درجه تمایل دارد3.قمر پلوتون یعنی کارن از خودش بزرگتر است 4.به نظر می آید پلوتون در گذشته از اقمار نپتون بوده که از مدارش فرار کرده است. به همین خاطر از منظومه_شمسی حذف شد و اکنون منظومه شمسی 8 سیاره دارد و پلوتون به سیارات کوتوله تعلق دارد.

سیارات منظومه شمسی

عطارد

عطارد یا تیر ( با تلفظ صحیح عُطارِد )نزدیک ترین سیاره منظومه شمسی به خورشید است. از نظر اندازه نسبت به دیگر سیارات کوچکترین آنها نیز به حساب می آید. قطر آن 4880 کیلومتر است. این سیاره در یک مدار بیضی شکل به دور خورشید می گردد که خروج از مرکز آن 0.25 است. نزدیکترین فاصله آن از خورشید تنها 9/45 میلیون کیلومتر و دورترین فاصله آن 77 میلیون کیلومتر است. لذا همواره در اطراف خورشید حضور دارد و برای ما تنها در هنگام طلوع و غروب قابل رویت است. این سیاره بسیار گرم است و درجه حرارت سطح آن در هنگام روز به حدود 427 درجه سانتیگراد و در شب به 173 درجه زیر صفر کاهش می یابد. عطارد هر 88 روز یک بار یک دور به گرد خورشید می چرخد ( دوره تناوب نجومی ). در حالی که در مدت 5/58 روز یک دور به دور خود می چرخد ( حرکت وضعی ). در عطارد هیچ گونه جوی وجود ندارد، ولی برخی مطالعات وجود مقدار کمی گاز هلیوم را که گفته می شود از طریق بادهای خورشید به گرد این سیاره قرار گرفته اند اثبات می کند. شکل ظاهری این سیاره بسیار آبله گون است و چهره ای شبیه به کره ماه دارد.



حفره های کوچک ویا بزرگ بسیاری در سطح آن دیده می شود که حکایت از برخورد شهاب سنگهای کوچک و بزرگ دارد البته قطر برخی از دهانه ها به ده ها کیلومتر می رسد. برخی از این دهانه ها محل خروج مواد مذاب است که امروزه با مواد مذاب پر شده اند و مانند کوه های آتشفشانی هستند. گرچه از گذشته نسبتاً دور، این سیاره با کمکتلسکوپ مورد مطالعه قرار می گرفت، ولی از سال 1974 میلادی با پرواز سفینه مارینر 10 از کنار عطارد چندین هزار عکس از دشتهای مسطح و گودالهای کم و بیش بزرگ، به ایستگاه های زمینی مخابره شد. مارینر 10 میدان مغناطیسی ضعیفی حدود 1 درصد میدان مغناطیسی زمین را در اطراف این سیاره کشف کرد. این سیاره به علت گرمای زیاد در روز و دمای بسیار پایین در شب و نبود جو و نداشتن آب به شکل مایع در سطح یا عمق آن هیچ گونه امکانی برای پیدایش شکلی از حیات ایجاد نکرده است در عین حال عطارد هیچ قمری ندارد. در این حالت سنگهای این سیاره به شدت منبسط می شوند و پس از غروب آفتاب و شب طولانی آن دما به شدت پایین می رود. علت آن هم نبودن جو در اطراف این سیاره است که دما را تعدیل نمی کند. سرد و گرم شدن سنگها در شب و روز و استمرار این امر طی میلیونها سال تنها یک نوع فرسایش مکانیکی در سطح این سیاره به وجود می آورد. که به متلاشی شدن سنگها می انجامد. اختلاف دما در دو سوی این سیاره در میان سیارات منظومه شمسی منحصر به فرد است.


تنها طوفانهای مغناطیسی از سوی خورشید مقداری اتم های هلیوم باردار را در اطراف میدان مغناطیسی این سیاره به دام انداخته و فشار جوی ناچیزی (به میزان کمتر از یک میلیاردیم فشار جوی زمین) ایجاد کرده است. برای خنثی کردن جاذبه سطحی این سیاره در خارج شدن از سطح آن تنها به سرعتی به اندازه 4.25 کیلومتر بر ثانیه نیاز است. در حالی که در مورد زمین این مقدار حدود 11 کیلومتر بر ثانیه می باشد که به این سرعت سرعت گریز می گویند. دانشمندان معتقدند بر اثر برخورد سهمگین یک شهاب سنگ با این سیاره در گذشته بسیار دور، امروزه در نقطه مقابل این برخورد رشته کوه هایی ظاهر شده اند. در هر حال شهاب سنگها سطح این سیاره را در امان نگذاشته اند. محل اصابت این برخورد عظیم که امروزه رشته کوههای بلند و مدوری آن را احاطه کرده که به حوضه کالوریس به قطر 1300 کیلومتر شهرت یافته است. چگالی این سیاره به میزان 4/5 گرم بر سانتیمتر مکعب تخمین زده شده است. این حقیقت دانشمندان را بر آن داشته است که تصور کنند مرکز این سیاره از فلزات سنگینی مانند آهن تشکیل شده است که با توجه به حرکت آرام چرخشی این سیاره به دور خود میدان ضعیف مغناطیسی در خود ایجاد کرده است. فشار بادهای خورشیدی این میدان ضعیف را در جهت مقابل به خورشید بسیار فشرده کرده و در پشت آن بسیار گسترانده است. گروهی دیگر از دانشمندان پیدایش میدان مغناطیسی در عطارد را به وجود میدان مغناطیسی سنگواره ای نسبت می دهند که از روزگاران قدیم حاصل شده و باقی مانده است.

همان گونه که قبلاً اشاره شد عطارد نزدیکترین سیاره به خورشید است که در کنار جرم بزرگی به نام خورشید با آن جاذبه وحشتناکش قرار گرفته است. عطارد برای آن که در دل خورشید سقوط نکند و جذب آن نشود دست به مقابله زده است. برای این کار عطارد با سرعت سرسام آوری به گرد خورشید می چرخد و سریعترین سرعت چرخشی به دور مرکز منظومه شمسی را از آن خود کرده است. این سرعت به حدی است که یک سال این سیاره کمتر از سه ماه به طول می انجامد. مدار این سیاره بیضی شکل است و با فاصله اندکی (به طور متوسط 9/57 میلیون کیلومتر) از خورشید و از روی زمین این سیاره در اطراف خورشید دیده می شود. گاهی کمی بعد از غروب خورشید در افق غربی و زمانی که به آن سوی این ستاره می رسد قبل از طلوع آفتاب در بالای افق شرقی دیده می شود.

حداکثر فاصله زاویه ای که ناظر زمینی بین این سیاره وخورشید می بیند حدود 28 درجه است. هنگامی که زاویه کشیدگی این سیاره در حدود 10 درجه است، از درون تلسکوپ به صورت هلال باریکی دیده می شود. لیکن زمانی که می خواهد از پشت خورشید عبور کند قرص روشن خود را به ما نشان می دهد. با توجه به 7 درجه انحراف مدار گردش این سیاره به دور خورشید این سیاره در هر بار گردش از جلوی خورشید عبور نمی کند. بلکه از بالا یا پایین خورشید می گذرد. عطارد گاهی همچون نقطه سیاه رنگی از مقابل قرص خورشید عبور می کند. که به ترانزیت یا عبوریا گذرمعروف است .

زهره

زهره ( ناهید ) دومین سیاره نزدیک به خورشید است و به دلیل تشابه اندازه، جرم، چگالی و حجم به خواهر دوقلوی زمین شهرت گرفته است. قطر این سیاره در حدود ۱۲.۱۰۰ کیلومتر و تقریبا ۶۴۴ کیلومتر کمتر از قطر زمین می باشد. هیچ سیاره ای به اندازه ونوس به زمین نزدیک نمی شود. در نزدیکترین حالت، فاصله ونوس از زمین حدود ۳۸.۲ میلیون کیلومتر است.


از منظر ساکنین زمین، زهره از هر سیاره و حتی ستاره دیگری درخشان تر است. در زمانهای مشخصی از سال، ونوس اولین سیاره ایست که در هنگام غروب در قسمت غربی آسمان مشاهده می شود. در زمانهای دیگر، زهره آخرین سیاره ایست که پس از طلوع آفتاب در قسمت شرقی آسمان وجود دارد. هنگامیکه زهره در آستانه درخشانترین فاز خود است، در نور روز نیز قابل مشاهده می باشد.

ستاره شناسان دوران باستان، جرمی را که به هنگام روز مشاهده می کردند،ستاره صبحگاهی و جرمی را که به هنگام غروب در آسمان می دیدند، ستاره شامگاهی نامگذاری کرده بودند.

بعدها آنها فهمیدند که این دو جرم در واقع یک سیاره است و آن را به افتخار الهه عشق و زیبایی ونوس نامیدند. زهره دومین سیاره از منظومه شمسی است که میانگین فاصله آن تا خورشید ۱۰۸.۲ میلیون کیلومتر می باشد. به منظور قیاس، لازم به ذکر است که فاصله زمین، سومین سیاره منظومه از خورشید ۱۵۰ میلیون کیلومتر و فاصله متوسط عطارد، نخستین سیاره منظومه از خورشید ۵۷.۹ میلیون کیلومتر می باشد. سیاره زهره تقریبا در یک مدار دایره شکل به دور خورشید در گردش است. دورترین فاصله این سیاره از خورشید ۱۰۸.۹ میلیون کیلومتر و کمترین فاصله آن ۱۰۷.۵ میلیون کیلومتر می باشد. مدار بقیه سیارات منظومه شمسی بیضی شکل است. یک سال در ونوس معادل ۲۲۵ روز زمینی می باشد.

هنگام رصد زهره به کمک تلسکوپ تغییراتی در شکل و اندازه آن مشاهده می شود. این تغییرات آشکار را که شبیه تغییرات ظاهری ماه است، فاز می نامند. این تغییرات به این دلیل است که در زمانهای مختلف، قسمتهای روشن سیاره که از زمین دیده می شوند متفاوت می باشند. از آنجائیکه زمین و زهره هر دو به دور خورشید در گردشند، هر ۵۸۴ روز یکبار ونوس در گوشه ای از خورشید مشاهده می شود. در این هنگام تقریبا همه قسمتهای روشن سیاره قابل رویت است. با حرکت زهره به دور خورشید و به سمت زمین، قسمتهای روشن آن کمتر و سایز سیاره بزرگتر به نظر می رسد. پس از گذشت تقریبا ۲۲۱ روز، تنها نیمی از سیاره قابل رویت است. پس از ۷۱ روز دیگر، زهره به سمتی از خورشید که زمین نیز در آنجا قرار می گیرد، نزدیک می شود و تنها هلال باریکی از آن قابل رویت خواهد بود. هنگام حرکت زهره به سمت زمین، این سیاره نزدیک غروب دیده می شود و هنگام عبور این سیاره پس از زمین، صبح زود مشاهده می گردد. در حالیکه زهره به دور خورشید در حرکت است، به آرامی حول محور طولی خود نیز گردش می کند. محور طولی ونوس عمود بر صفحه گردش مداری سیاره نیست بلکه نسبت به آن زاویه ای حدود ۱۷۸ درجه دارد. بر خلاف زمین، ونوس در جهت گردش خود به دور خورشید، حول محور طولی خود نمی چرخد بلکه بر خلاف آن در حرکت است. از منظر بیننده ای که بر روی زهره است، خورشید از غرب طلوع و در شرق غروب می کند. هر دور وضعی و به عبارتی هر یک روز در این سیاره معادل ۲۴۳ روز زمینی طول می کشد و از یکسال آن که معادل ۲۲۵ روز زمینی می باشد، طولانی تر است. گرچه زهره خواهر دوقلوی زمین به شمار میرود اما شرایط سطح آن با زمین تفاوت های بسیار زیادی دارد. سیاره شناسان مشکلات زیادی برای شناسایی شرایط سطح این سیاره داشتند به این دلیل که جو زهره همیشه با لایه ای بسیار ضخیم از ابر اسید سولفوریک پوشیده شده است.سطح زهره بسیار داغ و بسیار خشک است. به دلیل دمای بسیار زیاد وجود آب مایع در سطح آن غیر ممکن است.


دمای لایه های بالایی جو زهره به طور میانگین ۱۳ درجه سانتیگراد می باشد، در حالیکه دمای سطح این سیاره به ۴۶۵ درجه سانتیگراد می رسد. زهره داغ ترین سیاره منظومه شمسی است . دانشمندان بر این باورند که دمای شدید سطح زهره به دلیل تاثیرات پدیده گلخانه ایست. یک گلخانه به پرتوهای پر انرژی خورشید اجازه ورود می دهد ولی از خروج گرما جلوگیری می کند. ابرهای ضخیم و اتمسفر غلیظ ونوس نیز به همین شکل عمل می کنند. پرتوهای تابناک خورشید به درون جو سیاره راه پیدا می کنند اما انبوه قطرات بسیار ریز اسید سولفوریک و مقادیر زیاد دی اکسید کربن در ابرهای ونوس، به نظر مانند تله ای، بیشتر انرژی خورشید را در سطح سیاره محبوس کرده اند. جرم زهره تقریبا چهار پنجم جرم زمین است. نیروی گرانش آن کمی از گرانش زمین کمتر می باشد از این رو جرمی معادل ۱۰۰ کیلوگرم بر روی زمین، حدود ۸۸ کیلوگرم بر روی زهره وزن خواهد داشت. چگالی زهره نیز اندکی از چگالی زمین کمتر است.

زمین

زمین سیاره ایست کوچک در بیکران فضا و یکی از نه سیاره ای که در منظومه شمسی به دور خورشید درحال گردش می باشند. خورشید یکی از میلیاردها ستاره ای است که کهکشان راه شیری را شکل می دهند و کهکشان راه شیری یکی از ۱۰۰ میلیارد کهکشانی است که جهان را تشکیل داده اند.


سیاره زمین تنها ذره کوچکی از عالم است، اما خانه انسان و در واقع خانه ای برای تنها گونه های یافت شده حیات در کل جهان می باشد. حیوانات، گیاهان و دیگر ارگانیزم های حیات تقریبا در همه جای سطح زمین وجود دارند. آنها می توانند در روی زمین به حیات ادامه دهند چرا که این سیاره در فاصله مناسبی نسبت به خورشید قرار گرفته است. بیشتر گونه های حیات به گرما و نور خورشید برای ادامه زندگی خود نیاز دارند. اگر زمین اندکی به خورشید نزدیک تر بود گرما و حرارت زیاد آن همه این گونه ها را می سوزاند و اگر قدری از خورشید دورتر بود بر اثر کمبود انرژی خورشید حیات در روی آن از بین می رفت. برای ادامه حیات وجود آب نیز ضروری می باشد که زمین سرشار از آن است. آب بیشتر سطح زمین را پوشانده است.

مطالعه زمین، زمین شناسی یا ژئولوژی نام دارد. زمین شناسان با بررسی عوامل فیزیکی زمین، به چگونگی پیدایش و تغییرات آنها پی می برند. بر روی بیشتر قسمتهای زمین مانند قسمتهای درون آن، نمی توان به طور مستقیم تحقیق نمود. زمین شناسان با بررسی نشانه ها و صخره ها به روش هایی برای شناخت غیر مستقیم این سیاره می پردازند. البته امروزه، زمین شناسان می توانند با اطلاعات به دست آمده از فضا نیز به بررسی زمین بپردازند. در میان نه سیاره موجود در منظومه شمسی، زمین رتبه پنجم از لحاظ اندازه را به خود اختصاص می دهد. قطر آن حدود ۱۳.۰۰۰ کیلومتر است. زمین در مداری با فاصله متوسط ۱۵۰ میلیون کیلومتر به دور خورشید در گردش است و هر دور خود را در مدت ۳۶۵ روز تکمیل می کند. زمین دارای چند نوع حرکت است که در اینجا به 4تا از مهمترین آنها اشاره میکنیم : 1-حرکت وضعی حول محوری فرضی که از دو قطب شمال و جنوب آن عبور می کند. 2-حرکت انتقالی در مداری به دور خورشید. 3-حرکت در راه شیری به همراه خورشید و دیگر اجرام منظومه شمسی 4- حرکت تقدیمی ۲۴ ساعت زمان لازم است تا زمین یک دور وضعی خود را تکمیل کند. این زمان را روز خورشیدی می گویند. در طی یک روز خورشیدی، زمین مقداری نیز در مدار خود حرکت می کند بنابراین مکان ستارگان درآسمان هرشب دچار اندکی تغییر می شود. مدت زمان واقعی یک دور حرکت وضعی زمین معادل ۲۳ ساعت و ۵۶ دقیقه و ۹/۴ ثانیه می باشد. این زمان را روز نجومی زمین می نامند. روز نجومی از روز خورشیدی کوتاه تر است بنابراین ستارگان هر روز ۴ دقیقه زودتر در آسمان دیده می شوند.

گردش زمین به دور خورشید ۳۶۵ روز و ۶ ساعت و ۹ دقیقه و ۵۴/۹ ثانیه به طول می انجامد. این دوره زمانی سال نجومی خوانده می شود. از آنجائیکه حرکت وضعی زمین در انتهای هر سال به یک عدد کامل نمی رسد، ترتیب تقویم در هر سال معادل ۶ ساعت نسبت به ترتیب فصول متفاوت می شود. برای هماهنگی تقویم و فصول، هر چهار سال یکبار ۱ روز به تقویم اضافه می شود تا عدم تناسب برطرف گردد. سالهایی که یک روز اضافی دارند سال کبیسه نامیده می شوند. در تقویم میلادی یک روز اضافه در آخر دومین ماه سال یعنی فوریه قرار می گیرد و در تقویم خورشیدی یک روز به آخر اسفند ماه اضافه می گردد. مسافت مدار زمین به دور خورشید ۹۴۰میلیون کیلومتر است و زمین این مسافت را با سرعت ۱۰۷.۰۰۰ کیلومتر در ساعت و یا ۳۰ کیلومتر در ثانیه طی می کند. محور طولی زمین به شکل عمودی، صفحه مداری را قطع نمی کند بلکه نسبت به آن زاویه ای حدود 5/23 درجه دارد. این شیب و حرکت زمین به دور خورشید باعث پدیدار گشتن فصول می شوند. در دی ماه، نیمکره شمالی زمین، به دلیل شیب محور طولی، دورتر از خورشید قرار می گیرد. نور خورشید با شدت کمتری به نیمکره شمالی می رسد و در این هنگام این بخش از زمین، زمستان را پشت سر می گذراند. در خرداد ماه وضعیت شیب زمین تغییر می کند و این بار نیمکره جنوبی در قسمتی از شیب قرار می گیرد که از خورشید دورتر است در نتیجه نوبت به این نیمکره می رسد که زمستان را تجربه نماید. مدار زمین دایره کامل نیست. در اوایل دی ماه زمین به خورشید نزدیکتر و در خرداد ماه کمی دورتر است. فاصله زمین از خورشید در ماه دی ۱/۱۴۷ میلیون کیلومتر و در ماه خرداد ۱/۱۵۲ میلیون کیلومتر می باشد. تاثیر این پدیده در سرما یا گرمای زمین بسیار کمتر از پدیده شیب زمین است. زمین و منظومه شمسی عضو یک صفحه ستاره ای وسیع به نام کهکشان راه شیری می باشند. درست همانگونه که ماه به دور زمین و سیارات به گرد خورشید در چرخشند، خورشید و دیگر ستارگان به دور مرکز راه شیری در گردش می باشند. منظومه شمسی حدودا در فاصله دو پنجم از مرکز راه شیری قرار گرفته و با سرعت ۲۴۹ کیلومتر در ثانیه حول مرکز آن در گردش است. منظومه شمسی در هر ۲۲۰ میلیون سال یکبار حول مرکز کهکشان گردش می کند. بیشتر مردم زمین را مانند یک توپ، با قطب شمال در بالا و قطب جنوب در پایین آن به تصویر می کشند. در واقع زمین، دیگر سیارات، قمرهای بزرگ و ستارگان و هر جرم دیگری که قطر آن بیشتر از ۳۲۰ کیلومتر باشد، گرد است و این به دلیل نیروی گرانش آن جرم می باشد. گرانش همه مواد را به داخل و به سمت مرکز می کشد. قمرهای کوچک مانند دو قمر مریخ، گرانش بسیار کمی دارند. کمتر از آنچه باعث گرد شدنشان شود. برای بدن های ما "پایین" همیشه در راستای مسیر کشش گرانش و به سمت مرکز زمین است. ساکنین اسپانیا و نیوزیلند دقیقا در دوسمت مخالف زمین قرار گرفته اند ولی هر دوی آنها "پایین" را به سمت مرکز زمین و "بالا" را به سمت آسمان می دانند. گرانش در سیارات دیگر و اقمار آنها نیز به همین شیوه عمل می کند. با این حال زمین به طور کامل گرد نیست. گردش وضعی آن باعث گردیده است که قسمت مرکزی آن یا استوا، دچار برآمدگی گردد. قطر زمین از قطب شمال تا قطب جنوب آن 54/12713 کیلومتر است در حالیکه قطر آن در منطقه استوا 32/12756 کیلومتر می باشد. این اختلاف 78/42 کیلومتری تنها892/1 ام قطر زمین است. این مقدار بسیار اندک است به همین دلیل در عکسهایی که در فضا از زمین گرفته شده اند محسوس نمی باشد و این سیاره کاملا گرد به نظر می رسد. برآمدگی زمین همچنین باعث می شود که محیط زمین پیرامون استوا بیشتر از محیط آن پیرامون قطبها باشد. محیط این سیاره دور استوا 16/40075 کیلومتر و دور قطبها ۴۰.۰۰۸ کیلومتر است. از آنجائیکه محیط زمین در جنوب استوا بیشتر است، زمین اندکی گلابی شکل است. زمین همچنین دارای کوهستانها و دره هایی در سطح می باشد ولی از آنجائیکه ابعاد این قسمتها نسبت به اندازه کل زمین بسیار ناچیز است لذا این سیاره از فضا مسطح به نظر می آید.


زمین دارای یک قمر می باشد. عطارد و زهره هیچ قمری نداشته و سایر سیارات منظومه شمسی هر کدام دارای دو یا چندین قمر هستند. قطر ماه، قمر زمین، ۳.۴۷0 کیلومتر، حدود یک چهارم قطر زمین است.

مریخ

مریخ چهارمین و آخرین سیاره سنگی است که به دورخورشید می چرخد. یونانی ها این سیاره را آرس و رومیان آن را مارس یا مریخ نام نهادند. هر دو اسم بیانگر خدای جنگ آنان است. این سیاره نزد کسانی که به آسمان می نگریستند مظهر جنگ و خون بود.


این سیاره در یک مدار بیضی شکل و با سرعتی حدود 1/24 کیلومتر در ثانیه به دور خورشید می چرخد که دورترین فاصله آن از خورشید 249 میلیون کیلومتر و در تردیکترین فاصله اش 207 میلیون کیلومتر از خورشید فاصله می گیرد. ولی به طور متوسط 228 میلیون کیلومتر از خورشید فاصله دارد. این سیاره همسایه بعدی زمین است که گاهی به ما نزدیک می شود و به حدود 56 میلیون کیلومتری ما می رسد و گاهی در آن سوی خورشید به فاصله 397 میلیون کیلومتری از ما قرار می گیرد. از جهاتی هم شبیه زمین است و یک شبانه روز آن حدود 5/24 ساعت طول می کشد. محور گردش آن نسبت به خط عمود حدود 24 درجه است. هر یک سال آن معادل 2 سال (687 روز) زمینی است و قطر آن حدود 6800 کیلومتر است. به علت دوری از خورشید حداقل دمای آن به 100 درجه زیر صفر و حداکثر آن به 27 درجه سانتیگراد می رسد. سرعت گریز از سطح آن 5 کیلومتر بر ثانیه است. جو آن 200 مرتبه از جو زمین رقیق تر است و فشار این جو رقیق حدود پنج میلی بار است(فشار جو زمین بیش از 1000 میلی بار است). در جو آن گازهای دی اکسید کربن ، اکسیژن ، نیتروژن و کمی بخار آب و گازهای بی اثر وجود دارد


مریخ دارای کوه آتشفشانی عظیم الجثه ای است که المپیوس نام دارد. این کوه بزرگترین کوه آتشفشانی در منظومه شمسی است. وسعت المپیوس در حدود 600 کیلومتر،ارتفاع آن 24 کیلومتر است.


تعدادی از نظریه پردازان از روی علایم موجود بر روی سیاره مریخ نماهایی از دریاهای تیره ای که بر خلاف اقلیم سرخ رنگ آن است نشان دادند. در سال 1860 میلادی یک کشیش ایتالیایی به نام پیترو آنجلو سچی تصاویری از مریخ به صورت رنگی طراحی کرد. او اطمینان داشت که می تواند خطوط غیر طبیعی را ببیند. او برای توصیف آنها از لغت ایتالیایی کانال برای عوارض سطح مریخ استفاده کرد.


سال 1877 میلادی برای ناظران مریخ دارای اهمیت بسیاری بود. در این سال مریخ و زمین نزدیکترین فاصله ممکن را داشتند. این فرصت ایده آلی برای مشاهده نزدیک با تلسکوپهای جدیدتر را فراهم می کرد. جیووانی شیپارلی که مدیر یک رصدخانه در شهر میلان ایتالیا بود به تهیه نقشه های مریخ علاقه داشت. او به خصوصیات مشاهده شده بر روی مریخ اسامی افسانه ای می گذاشت. شیپارلی در سال 1877 میلادی کانالهایی را بر روی مریخ مشاهده کرد و نام رودخانه های مشهور نیل و فرات را بر روی آنها گذاشت. در سال 1879 میلادی مریخ و زمین دوباره به یکدیگر نزدیک شدند. در این زمان شیپارلی ادعا کرد کانالهایی را مشاهده کرده است که به صورت دو خط موازی اند. ظهور این پدیده غیر طبیعی اعتقاد آنهایی را که فکر می کردند کانالها مصنوعی و ساختگی اند قویتر کرد. بعد از گذشت چند سال تعدادی از ستاره شناسان ادعا کردند که کانالها را دیده اند. لذا تعداد نقشه ها چند برابر شد. با این حال بیشتر ستاره شناسان کانالها را ندیده بودند و بسیاری از آنها درباره نظریه هایی که کانالها را توضیح می دادند تردید داشتند. بعضی از دانشمندان تصور می کردند که مریخ یک سیاره مرده است و ساکنان آن آخرین بقایا از یک نسل رو به زوال اند و منابع آبی جمع آوری شده را به سختی ذخیره و اداره می کنند. طبق این نظریه مریخیها این کانالها را ساخته بودند تا آبهای ناشی از ذوب فصلی پوششهای قطبی را به سمت شهرهای آباد خود که در دل کویر قرار داشت هدایت کنند و شهرها از طریق کانالها به یکدیگر متصل می شدند. کسانی که در مورد این نظریه تردید داشتند دلایل مختلفی برای رد آن عنوان می کردند. ولی ایده وجود کانال در مریخ توجه عموم را به خود جلب کرده بود و توسط مجلات و روزنامه های عمومی مورد حمایت قرار می گرفت.


یکی از طرفداران سر سخت نظریه کانالها پرسیوال لاول نام داشت. لاول در سال 1880 میلادی دریافت که شیپارلی بینایی خود را از دست داده است. از آن پس او نقش یک نظریه پرداز پیشرو را در زمینه کانالهای مریخ به عهده گرفت. لاول و دوستانش هزینه ساختن رصدخانه ای را تقبل کردند و آن را به مطالعه مریخ اختصاص دادند. رصدخانه لاول در فلاگ استاف ایالت آریزونا به بهترین تلسکوپ انعکاسی 61 سانتیمتری مجهز شد. در اواخر قرن نوزدهم میلادی تعداد کانالهای لاول چهار برابر کانالهایی بود که توسط شیپارلی ترسیم شده بود. او این کانالها را به صورت یک شبکه به کل سیاره مریخ گسترش داد.


لاول اعتقاد داشت که این کانالها توسط یک تمدن پیشرفته ساخته شده است. امروزه اکثر نظریات علمی ایده لاول را رد می کنند. و طبق کاوشهایی که بر سطح این سیاره انجام شده است دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که در سطح مریخ هیچ گونه حیاتی آنطور که ما می شناسیم وجود ندارد


در سال 1666 میلادی جیووانی دومنیکو کاسینی ستاره شناس ایتالیایی و متصدی رصدخانه لویی چهاردهم در پاریس نواحی سفید رنگی را در قطبهای مریخ کشف کرد. بعد ها مشاهدات ویلیام هرشل این کشف را تایید کرد و مشخص شد که نواحی سفید رنگ در واقع پوششهای قطبی مریخ اند. این پوششها درست همانند پوششهای یخی زمین رشد می کنند و طی یک سال مریخی به تدریج تحلیل می روند. هرشل تصور می کرد که ساکنان مریخ در شرایطی نظیر شرایط حاکم بر زمین با چهار فصل و روزهایی تقریبا" برابر با روزهای زمین زندگی می کنند. طیف سنج مادون قرمز مارینر9 مشخص کرد که دمای سیاره مریخ در استوا حداکثر17 درجه سانتیگراد و در نواحی قطبی حداقل 120 درجه سانتیگراد زیر صفر است. هنگامی که سیاره در نقطه اوج مداری خود قرار دارد در نیمکره جنوبی زمستان است که سردتر از زمستان نیمکره شمالی است. پوشش یخی زمستانی در جنوب می تواند تا عرض جغرافیایی 55 درجه جنوبی امتداد یابد. هنگامی که سیاره به خورشید نزدیک می شود نواحی شمالی زمستان گرمتری دارند. در این صورت پوشش یخی زمستانی فقط می تواند تا عرض جغرافیایی 65 درجه شمالی برسد. در تابستان زمانی که با افزایش دما دی اکسید کربن منجمد(یخ خشک) به بخار تبدیل می شود پوششهای یخی نیز ذوب می شوند. دانشمندان معتقدند که یخهای قطب جنوب از دی اکسید کربن تشکیل شده اند. این یخها بر خلاف دی اکسید کربن برفکی که پایداری کمی دارد دیر ذوب می شوند. قطر پوشش قطب جنوب در اوج گرمای تابستان نیمکره جنوبی به 300 کیلومتر می رسد. قطر پوشش قطب شمال خیلی بیشتر است و هرگز کمتر از هزار کیلومتر نمی شود. دماهای اندازه گیری شده در قطب شمال نشان می دهد که پوشش یخی تابستانی باید از آب یخ زده تشکیل شده باشد. زیرا در این زمان دما از نقطه انجماد یخ خشک بالاتر است. به علاوه تجمع بخار آب بر روی پوشش یخی نیمکره شمالی به هنگام تابستان نشان می دهد که در این منطقه آب یخ زده وجود دارد.


در سال 1877 میلادی هنگامی که شیپارلی به دقت در حال ترسیم کانالها بر روی نقشه هایش بود یک ستاره شناس آمریکایی به نام آسف هال نیز در حال مشاهده مریخ بود. او از نوعی تلسکوپ انعکاسی جدید 66 سانتیمتری واقع در رصدخانه نیروی دریایی ایالات متحده در شهر واشنگتن استفاده می کرد.ستاره شناسان سالها به دنبال قمرهای مریخ بودند. آسف هال در ابتدای اوت 1877 میلادی مشاهدات طاقت فرسایی را برای یافتن اقمار مریخ آغاز کرد. در آن زمان نزدیکی مریخ به زمین مشکلاتی را ایجاد می کرد. مریخ آنقدر نزدیک بود که به هنگام مشاهده آن توسط تلسکوپ درخشندگی قابل توجهش اشکالاتی را در رصد این سیاره ایجاد می کرد. هال در یازدهم اوت متقاعد شد که چیزی نمی تواند بیابد. ولی همسرش به او اصرار کرد که بار دیگر نگاه کند. بالاخره در آن شب او متوجه چیزی شد. آن جرم آسمانی خیلی کوچک بود. ولی قطعا" وجود داشت. سپس آسمان ابری شد. در شانزدهم اوت آسمان دوباره صاف شد و هال توانست قمر مریخ را به وضوح مشاهده کند. در روز هفدهم اوت هال با پیدا کردن قمر دوم مریخ به هیجان آمد. آسف هال اقمار مریخ را به صورت نقاطی نورانی و متحرک مشاهده کرد. ولی تصاویری که در سال 1969 میلادی توسط فضاپیمای مارینر و در سال 1975 توسط وایکینگ ارسال شد نشان داد که اقمار دوقلوی مریخ ظاهری بسیار ناهنجار و بی قاعده دارند. هال این اقمار را به افتخار اسبهای کالسکه خدای جنگ در افسانه یونان فوبوس (به معنای ترس) و دیموس (به معنای وحشت) نامید. آسف هال نتوانست اندازه اقمار مریخ را تعیین کند. اما مشاهدات بعدی نشان داد که طول قمر بزرگتر مریخ یعنی فوبوس تقریبا" 27 کیلومتر است. فوبوس خیلی به مریخ نزدیک است و دریک مدار دایره ای شکل و به فاصله 9380 کیلومتری آن قرار دارد. نزدیکی زیاد باعث می شود که این قمر با سرعت زیادی حول مریخ بچرخد. به طوری که هر چرخش کامل آن 7 ساعت و 51 دقیقه طول می کشد. دیموس هم مانند فوبوس دارای یک مدار دایره ای شکل است ولی در فاصله 23500 کیلومتری مریخ قرار دارد. طول دیموس در حدود 15 کیلومتر است و 31 ساعت و 5 دقیقه طول می کشد تا یکبار به دور مریخ بچرخد.فوبوس و دیموس هر دو تاریکند و به خاطر وجود دهانه های آتشفشانی شبیه شهاب سنگهای آبله گون اند. این دو قمر هم مانند قمر زمین همیشه یک روی خود را به مریخ نشان می دهند.

مشتری

مشتری بزرگترین سیاره در منظومه شمسی است. قطر آن حدود 143000 کیلومتر، بیش از 11 برابر قطر زمین و حدود یک دهم قطر خورشید است. برای پر کردن حجم این سیاره غول پیکر به1000 عدد سیاره زمین نیاز است. وقتی از زمین رصد می کنیم، این سیاره نورانی تر از بیشتر ستاره ها دیده می شود. معمولا پس از سیاره ونوس، مشتری دومین سیاره درخشان در آسمان است.




مشتری پنجمین سیاره در منظومه شمسی می باشد. میانگین فاصله آن از خورشید معادل 778.570.000 کیلومتر یعنی بیش از پنج برابر فاصله زمین تا خورشید است. ستاره شناسان باستان این سیاره را به یاد پادشاه خدایان رومی، ژوپیتر نامیدند. ستاره شناسان در سال 1994 شاهد رویداد منحصر به فردی در این سیاره بودند. برخورد 21 تکه از شهاب سنگ شومیکر-لوی 9 که به اتمسفر مشتری برخورد کرد. این برخورد منجر به وقوع انفجارهای مهیب و پراکندگی مقدار بسیار زیادی گرد و خاک در منطقه ای با وسعت بیشتر از قطر کره زمین گردید. مشتری یک گوی غول پیکر از گاز، مایع و مقدار بسیار ناچیزی سطح جامد می باشد. سطح این سیاره ترکیبی است از ابرهای متراکم و غلیظ قرمز، قهوه ای، زرد و سفید رنگ. این ابرها در مناطقی با رنگ روشن به نام حوزه و مناطقی با رنگ تیره به نام کمربند به شکل موازی با استوا به طو رمنظم دور سیاره چرخیده شده اند. مشتری در مداری بیضی شکل به دور خورشید گردش می کند. یک دور کامل مشتری به دور خورشید معادل 4333 روز زمینی و یا تقریبا 12 سال زمینی می باشد. مشتری علاوه بر گردش به دور خورشید، حول محور طولی خود نیز گردش می کند. زاویه این محور حدود 3 درجه می باشد. مشتری سریع تر از دیگر سیارات به دور خود می چرخد. یک روز در مشتری معادل 9 ساعت و 56 دقیقه می باشد. دانشمندان نمی توانند سرعت گردش درون این غول گازی را به طور مستقیم اندازه گیری کنند. آنها نخست میانگین سرعت ابرهای قابل رویت این سیاره را محاسبه کردند. مشتری امواج رادیویی از خود متساطع می کند که توسط تلسکوپ های مستقر در زمین نیز قابل ردیابی می باشد. دانشمندان با مطالعه این امواج سرعت گردش سیاره را محاسبه نمودند. قدرت این امواج طی یک الگوی ثابت که در هر 9 ساعت و 56 دقیقه تکرار می شود، تغییر می کند. سرعت زیاد گردش مشتری باعث برآمدگی این سیاره در استوا و مسطح شدن قطبها گردیده است. قطر استوایی این سیاره 7 درصد بیش از قطر قطبی آن است.




مشتری از دیگر سیارات این منظومه سنگین تر است. جرم آن 318 بار بیشتر از جرم زمین می باشد. اگرچه این سیاره جرم زیادی دارد اما چگالی آن نسبتا کم است. میانگین چگالی این سیاره 33/1 گرم در هر سانتیمتر مکعب است یعنی اندکی بیش از چگالی آب. چگالی مشتری 4/1 برابر چگالی زمین می باشد. به خاطر کم بودن چگالی این سیاره، ستاره شناسان بر این باورند که عناصر عمده این سیاره هیدروژن و هلیوم می باشند. از این رو این سیاره بیشتر به خورشید شبیه است تا به سیاره ای نظیر زمین. هسته مشتری باید از عناصر سنگینی تشکیل شده باشد. احتمالا ترکیب بندی این عناصر نظیر ترکیب بندی عناصر هسته زمین است اما 20 تا 30 برابر پر سنگین تر. نیروی جاذبه سطح مشتری 4/2 برابر جاذبه زمین است. به این ترتیب جسمی که در روی زمین 100 کیلوگرم است بر روی مشتری 240 کیلوگرم وزن خواهد داشت. اتمسفر مشتری ترکیبی است از حدود 86 درصد هیدروژن، 14 درصد هلیوم و مقادیر کمی متان، بخار آمونیاک، آب، هیدروکربور اشباع نشده، اتان، ژرمانیومو مونوکسید کربن. درصد هیدروژن یاد شده بر اساس تعداد مولکولهای این عنصر است نه بر اساس جرم کلی آن. دانشمندان این مقادیر را به کمک اندازه گیریهای تلسکوپی و اطلاعات سفینه ها محاسبه و به دست آورده اند. این عناصر شیمیایی لایه های رنگارنگی از ابرها را در ارتفاعات مختلف شکل داده اند. بالا ترین لایه سفید رنگ از کریستالهای بخار آمونیاک یخ زده به وجود آمده است. لایه های پایین تر و تیره رنگ تر ابرها مناطق کمربندها را تشکیل داده اند. در پایین ترین لایه قابل رویت ابرهای آبی رنگی وجود دارند. ستاره شناسان انتظار دارند که در عمق 70کیلومتری پایین تر از ابرهای آمونیاک، ابرهای آب را تشخیص دهند. البته تا کنون این ابرها در هیچ لایه ای کشف نشده است. بارزترین ویژگی سطح سیاره مشتری، یک نقطه قرمز بزرگ است. این نقطه حجم زیادی از گاز در حال دوران می باشد و شبیه به گردبادهای زمینیست. بزرگترین قطر این نقطه سه برابر قطر زمین طول دارد. رنگ این نقطه بین آجری و قهوه ای روشن در تغییر است. به ندرت این نقطه به طور کلی محو می شود. احتمالا وجود سولفور و فسفر در کریستالهای آمونیاک منجر به ایجاد چنین رنگی در این نقطه می گردد. گوشه این نقطه عظیم الجثه با سرعتی معادل 360 کیلومتر در ساعت در حرکت است. فاصله این نقطه نسبت به استوا ثابت است ولی به آرامی به سمت غرب و شرق حرکت می کند. حوزه ها، کمربندها و نقطه بزرگ قرمز نسبت به سیستم های چرخه ای زمین بسیار ثابت تر می باشند. از زمانیکه دانشمندان شروع به استفاده از تلسکوپ برای رصد آسمان کرده اند، ویژگی های مذکور تغییر ابعاد و رنگ داشته اند اما همچنان الگوی کلی خود را ثابت نگه داشته اند.




مشتری 69 قمر با قطرهایی حداقل معادل 10 کیلومتر دارد. این سیاره همچنین دارای تعداد زیادی قمر کوچکتر می باشد. چهار قمر از بزرگترین اقمار مشتری به ترتیب فاصله از این سیاره عبارتند از یو، اروپا، گانیمد و کالیستو این چهار قمر، اقمار گالیله ای می گویند. گالیله ستاره شناس ایتالیایی در سال 1610 به کمک یک تلسکوپ بدوی ساده توانست این چهار قمر را کشف نماید.




یو آتشفشانهای فعالی زیادی دارد که گازهایی شامل سولفور را به سطح این قمر می رانند. سطح زرد - نارنجی رنگ آیو احتمالا شامل مقادیر زیادی رسوب سولفور جامد است. اروپا با قطری معادل 3130 کیلومتر عنوان کوچکترین قمر گالیله ای را به خود اختصاص داده است. سطح اروپا مسطح، دارای شکاف و یخی می باشد. بزرگترین قمر گالیله ای گانیمد، با قطری معادل 5268 کیلومتر می باشد. گانیمد از سیاره عطارد بزرگتر است. کالیستو با قطر 4806 کیلومتری تنها کمی از عطارد کوچکتر است. به نظر می رسد که گانیمد و کالیستو دارای یخ و برخی مواد سنگی باشند. این دو قمر چاله های زیادی دارند. بقیه اقمار مشتری از اقمار گالیله ای بسیار کوچکترند. آمالتیا و هیمالیا بزرگترین اقمار غیر گالیله ای مشتری می باشند. بزرگترین قطر قمر سیب زمینی شکل آمالتیا 262 کیلومتر است. قطر هیمالیا 170 کیلومتر است. بیشتر این اقمار توسط ستاره شناسان با تلسکوپ های بسیار بزرگ در روی زمین کشف شده اند. مشتری سه حلقه به دور استوای خود دارد. البته این حلقه ها نسبت به حلقه های زحل بسیار محو به نظر می رسند. این حلقه ها از ذرات غبار تشکیل شده اند. حلقه اصلی 30کیلومتر ضخامت و 6400 کیلومتر عرض دارد. این حلقه در درون مدار آمالتیا قرار گرفته است.

یک لکه ای روی این سیاره وجوددارد که در ان 1300 کره زمین جا می گیرد.

زحل

زحل بعد از سیاره مشتری بزرگترین سیاره در منظومه شمسی می باشد. این سیاره دارای هفت حلقه مسطح به دور خود است. این هفت حلقه در واقع شامل تعداد زیادی حلقه های باریک که با ذرات یخی درست شده اند، می باشند. این حلقه ها زحل را به یکی از زیباترین اجرام آسمان در منظومه شمسی تبدیل کرده اند. به جز زحل، سیارات مشتری، نپتون و اورانوس نیز دارای حلقه هایی می باشند که نسبت به حلقه های زحل بسیار کم نورترند.


قطر زحل در استوا 120.540 کیلومتر، تقریبا 10 برابر قطر زمین است. این سیاره از زمین با چشم غیر مسلح قابل رویت است البته حلقه های آن دیده نمی شوند. زحل آخرین سیاره ای بود که ستاره شناسان باستان موفق به کشف آن شده بودند. این سیاره به مناسبت خدای کشاورزی رومیان، ساتورن نام گرفت. زحل در مداری بیضی شکل به دور خورشید در حرکت است. بیشترین فاصله آن از خورشید 1.514.500.000 کیلومتر و کمترین فاصله آن 1.352.550.000 کیلومتر است. یک سال در زحل معادل 10.759 روز و یا 5/29 سال زمینی است. زحل علاوه بر گردش انتقالی خود به دور خورشید، حول محور عمودی فرضی خود نیز در گردش است. زاویه این محور 27 درجه می باشد. بعد از مشتری، زحل سریعترین گردش وضعی در بین سیارات دیگر منظومه شمسی را دارد. یکبار گردش این سیاره به دور خود تنها 10 ساعت و 39 دقیقه به طول می انجامد. به دلیل این حرکت گردشی سریع، قطر استوایی این سیاره 13.000 کیلومتر از قطر قطبی آن بیشتر است. بیشتر دانشمندان معتقدند که این سیاره یک غول گازیست و هیچ سطح جامدی ندارد. به هرحال، به نظر می رسد که زحل دارای یک هسته داغ و جامد آهنیست. اطراف این هسته متراکم، هسته خارجی قرار گرفته که احتمالا ترکیبی از آمونیاک، متان و آب می باشد. یک لایه از هیدروژن به شدت فشرده پیرامون هسته خارجی وجود دارد. در بالای این لایه، منطقه ای چسبناک (شربت مانند) متشکل از هیدروژن و هلیوم جای گرفته است. هیدروژن و هلیوم در نزدیک سطح به شکل گاز در می آیند و با اتمسفر زحل که عمدتا ترکیبی از همین دوعنصر است مخلوط می شوند .


یک لایه فشرده از ابر کل سطح زحل را پوشانده است. در تصاویر به دست آمده از این سیاره مناطق و کمربندهای رنگی قابل تشخیصند. چنین مناطقی احتمالا به خاطر تفاوت دما و ارتفاع ابرها در قسمتهای مختلف ظاهر می گردند. گیاهان و حیوانات مقیم زمین نمی توانند در زحل دوام بیاورند. دانشمندان شک دارند که گونه زیستی در این سیاره یافت شود. انحراف محور عمودی این سیاره منجر به اختلاف میزان تابش خورشید به قسمتهای مختلف آن و در نهایت ایجاد فصول شده است. هر فصل در این سیاره 5/7 سال طول می کشد چرا که مدت زمان یکبار گردش زحل به دور خورشید 29 برابر زمین است. دمای زحل همیشه از دمای زمین سردتر است زیرا این سیاره از خورشید دورتر است. میانگین دما در بالای ابرها 175- درجه سانتیگراد می باشد. دما در اعماق ابرها بیشتر می شود. سیاره زحل تقریبا 5/2 برابر حرارتی که از خورشید دریافت می کند را در فضا متساطع می نماید. بسیاری از ستاره شناسان معتقدند که این حرارت در فرایند فرو رفتن هلیوم به درون هیدروژن مایع به وجود می آید. در بین همه سیارات منظومه شمسی، زحل کمترین چگالی را دارد. چگالی این سیاره تنها یک دهم چگالی زمین و دو سوم چگالی آب است. به همین دلیل یک تکه از این سیاره نسبت به تکه ای برابر از زمین بسیار سبکتر است و در روی آب شناور می ماند. گرچه چگالی این سیاره بسیار کم است اما وزن آن پس از مشتری، از دیگر سیارات بیشتر است. جرم زحل 95 بار از جرم زمین بیشتر می باشد. نیروی گرانش این سیاره اندکی از گرانش زمین بیشتر است. یک جسم 100 گرمی در زمین، در زحل 107 گرم می باشد. حلقه های زحل دور این سیاره و موازی با استوا قرار دارند. آنها هرگز با سیاره برخورد نمی کنند. با گردش زحل به دور خورشید آنها با همان زاویه ثابت و همیشگی در جای خود برقرار می مانند. هفت حلقه زحل در حقیقت متشکل از هزاران حلقه باریک می باشند. این حلقه های باریک از بیلیونها تکه یخ ایجاد شده اند. ابعاد این تکه های یخ گاهی به اندازه یک ذره کوچکند و گاهی قطر آنها به بیش از 3 متر می رسد. حلقه های اصلی زحل بسیار عریضند. برای مثال عرض خارجی ترین حلقه 300.000 کیلومتر می باشد. با اینحال در ابعاد فضا این حلقه ها بسیار باریک به حساب می آیند. آنقدر باریک که هنگامیکه این سیاره درست در مقابل و در راستای زمین قرار می گیرد نیز این حلقه ها قابل رویت نیستند. ضخامت آنها بین 200 تا 3000 متر است. در بین حلقه ها فضای خالی قرار گرفته و آنها را از هم جدا می نماید. عرض هر یک از این فضاهای خالی 3200 کیلومتر و یا بیشتر است. البته در برخی از این فضاهای خالی حلقه های بسیار باریکی قرار دارند. حلقه های زحل در اوایل قرن 16 توسط ستاره شناس ایتالیایی، گالیله، کشف شدند. گالیله نتوانست با تلسکوپ کوچک خود این حلقه ها را به وضوح و به درستی رصد کند. او فکر می کرد که حلقه ها، قمر های بسیار بزرگ می باشند. در سال 1656، پس از به کارگیری یک تلسکوپ قوی تر، کریستیان هویگنس ستاره شناس آلمانی، یک حلقه باریک مسطح حول زحل را توصیف کرد. هایگنس فکر می کرد که این حلقه یک صفحه جامد از برخی مواد است. در سال 1675، دومنیکو کاسینی یک ستاره شناس آلمانی متولد فرانسه، کشف دو حلقه مجزا که با گروه هایی از اقمار کوچک شکل گرفته بودند را اعلام نمود. مشاهدات بعدی از زحل وجود تعداد بیشتر این حلقه ها را ثابت نمود. حلقه های باریکی که هفت حلقه اصلی را شکل می دهند در سال 1980 کشف شدند


بزرگترین قمر این سیاره تیتان نام دارد. قطر این قمر 5150 کیلومتر (بزرگتر از سیاره پلوتو) است. تیتان یکی از معدود اقمار موجود در منظومه شمسی است که دارای جو می باشد. اتمسفر این قمر حاوی حجم زیادی نیتروژن است. بیشتر اقمار زحل دارای چاله های بزرگی هستند. برای مثال قمر میماس چاله ای دارد که یک سوم قطر این قمر را پوشانده است. قمر دیگر، یاپتوس دارای یک نیمه روشن و یک نیمه تاریک است. نیمه روشن این قمر 10 برابر بیش از نیمه تاریک آن نور را باز می تاباند.

اورانوس

اورانوس یک غول بزرگ متشکل از مواد گازی و مایع می باشد. قطر استوایی آن حدود 51.000 کیلومتر یعنی بیش از 4 برابر قطر زمین است. سطح این سیاره پوشیده از ابرهای سبز-آبی، ساخته شده با کریستالهای ریز متان می باشد. کریستالها خارج از اتمسفر سیاره یخ زده اند. در اعماق این ابرهای قابل رویت، احتمالا ابرهای ضخیمی ساخته شده از آب مایع و کریستالهای یخ آمونیاک وجود دارند. در زیر این ابرها یعنی در عمق 7500 کیلومتری زیر ابرهای قابل رویت نیز، احتمال وجود اقیانوسی از آب مایع به همراه آمونیاک حل شده می باشد. در مرکز این سیاره ممکن است هسته ای سنگی، تقریبا به اندازه زمین وجود داشته باشد. دانشمندان در خصوصوجود هر گونه زیستی در این سیاره تردید دارند



محور طولی فرضی این سیاره به حدی انحراف دارد که تقریبا به صفحه مداری چسبیده است. این انحراف زاویه در بیشتر سیارات متجاوز از 30 درجه نیست. برای مثال زاویه انحراف محور طولی زمین 5/23 درجه می باشد. اما در مورد اورانوس این زاویه انحراف معادل 98 درجه است. بسیاری از ستاره شناسان بر این باورند که برخورد جرمی تقریبا در ابعاد زمین با اورانوس، در اوایل دوران تشکیل سیاره، منجر به ایجاد چنین انحراف شدیدی شده است.جرم اورانوس 5/14 برابر جرم زمین و یک بیستم جرم بزرگترین سیاره منظومه شمسی یعنی مشتری می باشد. میانگین چگالی اورانوس 27/1 گرم در هر سانتیمتر مکعب است. این مقدار معادل 25/1 چگالی آب می باشد. نیروی گرانش این سیاره 90 درصد نیروی گرانش زمین است. به این معنا که اگر جسمی در زمین 100 گرم وزن داشته باشد در اورانوس 90 گرم وزن خواهد داشت. جو این سیاره ترکیبی از 83% هیدروژن، 15% هلیوم، 2% متان و مقدار کمی اتان و دیگر گازها می باشد. فشار اتمسفر در زیر لایه گازهای متان حدود 130کیلوپاسکال، تقریبا 3/1 برابر فشار جوی سطح زمین است. ابرهای قابل مشاهده سطح اورانوس که به رنگ سبز-آبی ملایم می باشند همه سطح این سیاره را پوشانده اند.

اورانوس میدان مغناطیسی شدیدی دارد. زاویه محور طولی این میدان با محور طولی سیاره زاویه 59 درجه می سازد. این میدان مغناطیسی انرژی زیادی را که بیشتر به شکل ذرات باردار الکترونها و پروتونها می باشد، به دام می اندازد. با حرکت این ذرات به عقب و جلوی قطبهای این میدان، امواج رادیویی به وجود می آید. ویجر 2 توانست این امواج را دریافت و شناسایی کند اما این امواج آنقدر قوی نیستند که از زمین نیز قابل ردیابی باشند.

نپتون

ترکیب جوی نپتون شبیه به ترکیب جوی اورانوس می باشد.به دلیل غاظت بیشتر متان آبی تر بنظر می رسد.نپتون برای اولین بار در سال 1989 در نیم کره ی جنوبی توسط ویجر 2 مشاهده شد.نپتون انرژی درونی آزاد می کند که باعث وزش باد های مافوق صوت می شود.سرعت باد های مافوق صوت آن بیش از 2000 کیلو متر در ساعت است.

دوره تناوب نجومی آن ۱۶۴٫۷۹ سال است . از زمان کشف نپتون تا کنون فقط ۷۵ درصد مدار خود را طی کرده. دوره تناوب چرخشی نپتون ۱۷ ساعت و ۵۰ دقیقه است.

سرعت گریز از جاذبه این سیاره نیز چیزی در حدود ۲۳ کیلومتر در ثانیه 

است.نپتون دارای دو قمر بزرگ بنام‌های نرئید و تریتون است و تعداد بسیار زیادی اقمار کوچک دارد.

منبع دقیق انرژی نپتون نامشخص است.

ساختار درونی نپتون باید مشابه اورانوس باشد.